گاهی مرا به حال خودم بگذار
از آنجا كه در ایران در گذشته زندگی به صورت قومی و قبیلهای مرسوم بوده، حقوق فردی همیشه نادیده گرفته میشده است.
سرویس اجتماعی «فردا»: «در خانه را روی هر كسی باز نكن»، «قبل از ورود به هر مكانی ابتدا در بزن و سپس وارد شو». اینها آموزههای تربیتی اولیه همه كودكان است كه تا پایان عمر همراهشان خواهد بود. مبنایش هم مشخص است؛ حفظ و رعایت حریم شخصی خود و دیگران. پس فرهنگ احترام و حفظ حریم شخصی كاملا تربیتی است كه از كودكی شكل میگیرد و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، اما جای تعجب است كه چرا در میان ما ایرانیان جایی برای دخالت نكردن در امور شخصی دیگری به عنوان یكی از اصول اولیه فرهنگ احترام به حریم شخصی و استقلال دیگری دیده نشده است. در حالی كه اگر از كودكی به فرزندانمان مهارتهایی را برای احترام به حریم شخصی دیگران و حفظ استقلال آنان ـ چه با عنوان پدر، مادر، فرزند، همسر، همكار، همسایه و دوست و حتی رهگذر غریبهای كه از كنارمان میگذرد ـ به طور صحیح آموزش دهیم، میتوانیم انتظار رسیدن به جامعهای را داشته باشیم كه در آن هیچكس به بهانه كمك، دوستداشتن دیگری یا جستجو در كارهایش زندگی او را به خطر نیندازد و عزت نفساش را زیر سوال نبرد. این گفتهها، بخشهایی از صحبتهای دكتر پروین ناظمی، روانشناس است كه در گفتوگو با جامجم ابعاد مختلف دخالت كردن در امور دیگران را به عنوان یكی از ناهنجاریهای رفتاری ایرانیان بررسی میكند. چرا ما ایرانیها عادت داریم در كار یكدیگر دخالت كنیم و سر از كار هم دربیاوریم؟ از لحاظ زیرساخت فرهنگی، مردم ما در جامعهای زندگی میكنند كه اصولاروابط عاطفی تنگاتنگی بین اعضای خانواده و فامیل وجود دارد، حتی در گذشته نهچندان دور میبینیم نقش هممحلی و همسایه نیز بسیار پررنگ بوده و اغلب اوقات در كنار هم و به شكل خیلی صمیمانهای ارتباط داشتند. به نظر میآید همین دیدگاه فرهنگی است كه افراد را وادار به دخالت در كارهای شخصی و خصوصی افراد دیگر میكند. در حقیقت، بسیاری از مردم ما با این توجیه كه فلان شخص برایشان مهم است، اجازه هر نوع دخالتی را در زندگی شخص او را به خود میدهند. هر چند میتوان ریشه این رفتار را در عوامل دیگر مانند آبروی خانوادگی، آبروی محلی، فامیلی و... نیز جستجو كرد با این توجیه كه وقتی ما با هم زندگی میكنیم یا در یك محل هستیم، آبروی جمعی داریم كه باید حفظ شود. برخی افراد نیز به این دلیل كه شخصی را دوست دارند و دلشان نمیخواهد صدمه بخورد و به بهانه نقش محافظتی كه باید نسبت به او ایفا كنند، به خود اجازه هر نوع دخالتی را در امور شخصی فرد مورد علاقهشان میدهند. البته از موارد مهمی كه از گذشته تا حال از دلایل اصلی دخالت ایرانیان در امور شخصی یكدیگر محسوب میشود، تعیین نشدن حدود حریم شخصی افراد، چشم و همچشمیها، بیكار بودن و پركردن اوقات با كنكاش در كار دیگران است. برخی نیز به بهانه بزرگتربودن و رعایت شرط احترام به بزرگتر برای خود حق دخالت در امور شخصی دیگران را قائل هستند و در این قالب یا با توجیه علاقه به دیگری به حریم شخصی دیگران تجاوز میكنند. به این ترتیب، ارزشهایی چون احترام به استقلال فردی، تجاوزنكردن به حریم شخصی و رعایتكردن حقوق دیگران براحتی خدشهدار میشود. اینكه هر انسانی مختار به انتخاب مسیر زندگی و آینده خود است از مهمترین زیربناهای فرهنگی برای دخالتنكردن در امور دیگران است، اما از آنجا كه در ایران در گذشته زندگی به صورت قومی و قبیلهای مرسوم بوده، حقوق فردی همیشه نادیده گرفته میشده است. چرا در موضوعی كه اصلا به ما ربطی ندارد، خودمان را دخالت میدهیم؟ با هر توجیه منطقی و غیرمنطقی، ما ایرانیها عادت كردهایم در كارهایی كه اصلا به ما مربوط نمیشود، دخالت كنیم كه شاید مربوط به این مساله میشود كه ذهن ما از كودكی، كاملا قضاوتگر و برچسب زننده به دیگران تربیت میشود و با آموزشهای غیرمستقیم و رفتارهایی كه در رابطه با خود ما صورت میگیرد، این رفتار یا ویژگی منفی در ما شكل میگیرد و به صورت ناخودآگاه، هرچند خود دوست نداشته باشیم نیز این رفتار را خواهیم داشت و تكرار میكنیم. دخالت همان فضولی است؟ كلمه دخالت یعنی تجاوز به حریم شخصی افراد، البته در جامعه ما برای اكثر افراد این كلمه مترادف با راهنماییكردن است. در حالی كه دخالتكردن تنها در صورتی مناسب است كه خطری جدی فرد یا جامعه را تهدید میكند. اصولا از نظر اخلاقی و آداب اجتماعی مرز پرسش و جستجو از مسائل دیگران چگونه تعریف میشود؟ در اكثر كشورهای دیگر، افراد از كودكی آموزش میبینند كه یكی از مهمترین آداب اجتماعی سوالنكردن در رابطه با مسائل شخصی دیگری و بیاننكردن نظر خود قبل از درخواست فرد مقابل است و این یكی از اصولیترین نگرشهای اجتماعی است كه هیچكس حق ندارد به حریم شخصی فرد دیگری وارد شود، مگر در صورت خواسته خود فرد. با در نظرداشتن اینكه احترام به دیگران یعنی اینكه بدون اجازه فرد، ورود به دنیای او ممنوع است از لحاظ اخلاقی و آداب اجتماعی مشخص میشود دخالتكردن، رفتار بسیار ناپسند و ناراحتكنندهای است. مرزی بین دخالت و كمككردن به دیگران وجود دارد؟ صددرصد، مرزی بین دخالتكردن و كمك به دیگران وجود دارد. اینكه افراد به حكم كمك به دیگران میخواهند از كار و زندگی فرد دیگری سر دربیاورند، توجیهی كاملا غیرمنطقی برای شخص دخالتگر است. برای كمككردن حتما باید درخواستی از طرف مقابل اعلام شود، نه اینكه بدون خواسته آن شخص صرفا به خاطر اینكه فرد میخواهد كمك كند زندگی او را از اختیارش درآورد و به استقلال او لطمه بزند. آیا به صرف دوستی یا صمیمیت با دیگری یا اینكه شخصی آدم محجوب یا خجالتی است و با صراحت رعایت حریم شخصیاش را به ما یادآوری نمیكند، حق داریم در مسائل، زندگی خصوصی یا كاریش دخالت كنیم؟ متاسفانه یكی از ویژگیهای شخصیتی افراد كمرو و خجالتی آن است كه این فرصت را به دیگران میدهند كه در زندگیشان دخالت كنند و دیگران نیز به اسم اینكه این افراد نمیتوانند از حقشان دفاع كنند، در كارشان دخالت كرده و آنها را به دردسر میاندازند. افرادی كه به اصطلاح خود، این جسارت را دارند كه از دیگران دفاع كنند، اولین قدمی كه باید بردارند، آموزش به فرد خجالتی و محجوب برای حفظ حریم شخصی و نه دخالت مستقیم است. گاهی افراد مداخلهگر در زندگی اشخاص خجالتی نقش سوءاستفادهگر را دارند، زیرا از اعتماد آنها برای دخالت و سرككشیدن در زندگیشان استفاده میكنند. آیا اصولا تعریفی از حریم شخصی وجود دارد یا شرایط و موقعیت افراد نسبت به هم، حریم شخصی را تعریف میكند؟ بله، حریم شخصی یعنی حدود تعیینشدهای كه افراد دیگر حق تجاوز به آن را ندارند زیرا كاملا شخصی است و تنها به خود فرد مربوط میشود مانند نوع نگرش و تفكر فردی و سبك و شیوه زندگی. حفظ حرمت یا احترامگذاشتن به شخصیت و ابعاد مختلف بلوغ یك فرد یعنی وارد نشدن بدون اجازه به هر آنچه در حریم شخصیتی و زندگی فرد قرار دارد. حتی اعضای نزدیك خانواده نیز باید این حریم را حفظ كنند مگر در صورتی كه فرد یك مجموعه را به خطر میاندازد. احترام به فرد یعنی پذیرفتن او با هر شرایطی و اینكه قرار نیست او را عوض كنیم. در غیر این صورت یعنی ما حریم شخصی را شكسته و به دنیای فردی او تجاوز كردهایم. عمدهترین سوالاتی كه به معنای ورود به حریم شخصی دیگران تلقی میشود، چیست؟ به نظر من اینكه تا كجا باید این حریم را حفظ كرد و اجازه ورود به این حریم در چه زمانی باید اتفاق بیفتد از مهمترین سوالات است. اگر به این دو سوال فكر كنیم و جواب آن را از نگاه شخصی خود بدهیم، بدون تردید یاد میگیریم چگونه آنها را رعایت كنیم. مهم این است ما وقتی میخواهیم به این دو سوال پاسخ دهیم خود را دقیقا در آن موقعیت بگذاریم تا درك كنیم این رفتار تا كجا خوشایند و در چه حدی ناخوشایند است. افرادی كه اجازه دخالت دیگران در امورشان را میدهند دارای چه خصوصیاتی هستند؟ افرادی در اطراف ما وجود دارند كه كاملا وابسته هستند و اعتماد به نفسشان خیلی ضعیف است. به همین دلیل، فرد مستقلی نیستند و اجازه میدهند دیگران در زندگی آنان دخالت كنند. این افراد از نظر شخصیتی در دوره رشد خود به استقلال نرسیدند. آنها فكر میكنند همیشه اشتباه میكنند و دیگران صلاحشان را بهتر تشخیص میدهند. البته این افراد را خانواده و شیوه تربیتیشان، اینگونه پرورش داده است. در روابط نزدیك فامیلی یعنی همسران نسبت به همدیگر، والدین نسبت به فرزندان یا خواهر و برادر نسبت به هم تا كجا و چه مرزی حق دخالت دارند؟ یكی از مسائل و در واقع مشكلات مهم فرهنگی جامعه ایران دقیقا حفظنكردن حریم شخصی و دخالتكردن میان اعضای یك خانواده است. متاسفانه در جامعه ما در بسیاری موارد، رشد استقلال در خانواده اصلا معنی ندارد كه البته كاملا به ویژگیهای شخصیتی فرد نیز بازمیگردد. حال میخواهد زن یا مرد باشد، پدر یا مادر و خواهر یا برادر، فرقی نمیكند. البته شیوه تربیتی والدین از موثرترین عوامل در تعریف دخالت در كار یكدیگر و یا حفظ حریم شخصی است. والدین سختگیر، مستبد و كنترلگر فرزندانی را پرورش میدهند كه شاید در زندگی خود برای حفظ استقلالشان كوشش نكرده و فكر كنند باید همین رفتار را با دیگران داشته باشند. خانواده ابتدا از دیدگاه مشترك زن و شوهر شكل میگیرد و اگر هریك از آنها افراد مداخلهگری باشند، دقیقا اعضای دیگر خانواده به همین منوال رفتار میكنند؛ زیرا فكر میكنند چنین رفتاری صحیح است. همیشه اولین الگوی رفتاری فرزندان، پدر و مادر هستند. آنها عمیقترین و پایدارترین تعریف از مفاهیم زندگی را در فرزندانشان ایجاد میكنند و در آینده حتی اگر فرد از آن رفتار ناراضی باشد به طور ناخودآگاه همان رفتار را در خود نهادینه كرده و انجام میدهد. البته هیچ شخصی نباید قربانی گذشته تربیتی خود باشد به شرط آنكه آن را شناسایی كند و تلاش خود را برای برطرف كردن آن انجام دهد. والدین كنترلگر و مداخلهگر حتی در كوچكترین، خصوصیترین و محرمانهترین كارهای فرزندان خود دخالت كرده و استقلال آنها را اصلا قبول نداشته و زیر پا میگذارند. هر شخصی با هر نسبتی باید اولین قدم را به سوی حفظ استقلال شخص و تقویت او به عنوان یك شخصیت مستقل بردارد. این وظیفه انسانی والدین، همسران و خواهران و برادران است. هیچ كس حق ندارد با دخالت در زندگی اشخاص از رشد استقلال دیگری جلوگیری كند. آیا والدین به صرف اینكه نگران حفظ سلامت و امنیت فرزندانشان هستند و صلاح آنها را میخواهند، حق دارند در امور شخصی فرزندانشان یعنی در ارتباطات، مكالمات، دفترچه خاطرات، یادداشتهای شخصی و وسایل شخصی شان سرك بكشند و مداخله كنند؟ والدین موظفند بستر مناسب تربیتی برای فرزند خود مهیا كنند تا جایی كه به او قدرت تشخیص خوب و بد، قدرت تصمیمگیری و انتخاب مناسب بدهند. آنها میتوانند به جای دخالت و كنترل آنها از طریق چككردن وسایل شخصیشان بدرستی آنان را راهنمایی كرده و در صورت خطر به طور جدی وارد موضوع شوند. والدین منطقی كه عواطف خود را بیدریغ به فرزندانشان ارائه میدهند و با توضیح رفتارهای بد و خوب، آنان را به شناخت میرسانند، این آزادی را برای فرزندان خود قائل هستند كه تجاربی بیخطر در زندگی داشته باشند. محافظت و مراقبت از فرزند، جز در سایه آموزشهای صحیح و دوستانه بخصوص از طریق ارائه الگوهای رفتاری از خود والدین امكانپذیر نیست. والدین كنترلگر جز خدشهداركردن شخصیت فرزند خود و حتی رسیدن به نتیجه عكس به هیچ رفتار خوشایندی در فرزند خود دست پیدا نخواهند كرد. یادمان باشد حتی یك كودك هم حریم شخصی دارد كه اسباببازیها و دنیای تخیلیاش است. آیا افزایش سن و سال و حتی میزان تحصیلات یا كسب شغل فرزندان میتواند از میزان دخالت والدین در امورشان كم كند؟ از موارد مهمی كه در موضوع دخالتكردن والدین در زندگی فرزندان خود، سن عقلی فرزند و توانایی او در تشخیص، موقعیت سنی و توقعات و خواستههای فرزند و در نهایت تجاربی است كه در زندگی كسب كرده است. در حقیقت، شناخت و درك صحیح از موقعیت، نكته بسیار مهمی است كه باید والدین در نظر داشته باشند؛ اما مهمترین موضوع این است كه والدین به جای دخالت، آنها را راهنمایی كنند و به جای كنترل به آنان آموزش صحیح بدهند. گاهی والدین در صورتی كه فرزند خود را در خطر میبینند به شكل دوستانهای میتوانند او را راهنمایی كرده و قدرت درك و شناخت او را از مسائل بالا برده و قدرت استقلال، ارزیابی و منطق او را پرورش و افزایش دهند. در هر سنی، فرزند در موقعیت خاصی قرار دارد و با یك میزان تشخیص رفتار میكند؛ بنابراین والدین با دخالت، آنها را محدود كرده و توانمندی یا مهارتهای زندگی را در او ایجاد نمیكنند؛ البته خانواده قوانینی دارد، همینطور هنجارها و سنتهایی كه به آن پایبند است. توقع والدین از فرزندان خود احترامگذاردن به آنهاست، برای این منظور والدین باید همراه فرزند و در كنار او با راهنمایی دوستانه، مخلصانه و صادقانه قدرت پذیرش قوانین را ایجاد كنند. ایجاد امنیت فرزندان و حفظ سلامت آنان در ابعاد مختلف نیاز به دخالت ندارد، بلكه نیازمند آگاهیدادن، درككردن شرایط آنان، توجه به انتظارات سنی و تامین نیازهای جسمانی و روانی آنان دارد. والدین با رعایت حقوق آنان و حفظ حریم شخصی فرزندان به آنها آموزش میدهند این رفتار پسندیده است، پس سعی میكنند اینچنین عمل كنند حتی اگر خطایی كردند به آنان فرصت و قدرت جبران بدهند و با راهنمایی دوستانه آنها را از خطر آگاه سازند. در مورد همسران چطور، مرز دخالت در امور شخصی همسران نسبت به هم چگونه تعریف میشود؟ فرزندانی كه در خانوادههای مداخلهگر پرورش یافتهاند، بیشك به استقلال همسر خود احترام نمیگذارند و به حكم دوست داشتن و علاقهمند بودن به هر طریقی در كارهای او دخالت میكنند. یك زندگی مشترك به 50 درصد اشتراك و 50 درصد استقلال نیاز دارد. اگر هر یك از زوجها با این ویژگی شخصیتی بخواهد در هر كار همسر خود دخالت كند و به حق اینكه من باید از همه چیز همسرم مطلع باشم، به حریم شخصی او تجاوز كرده و آن را زیر پا بگذارد، در واقع بدون آنكه متوجه باشد به احساسات همسرش لطمه وارد میكند. زن یا مردی كه به بلوغ روانی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی رسیده است به هیچ عنوان زیر بار دخالتهای زیاد از حد همسرش نمیرود، بلكه از مشاوره و راهنمایی او استفاده و در صورت نیاز درخواست كمك میكند. نزدیكبودن همسران نسبت به هم مجوزی برای دخالتشان در امور شخصی یكدیگر محسوب میشود؟ به هیچ عنوان صمیمیت همسران و نزدیكبودنشان به آنها اجازه نمیدهد در بعضی مسائل یكدیگر دخالت كنند. حریم مسائلی كه ضرری به بنیان خانواده نمیزند و چارچوب اخلاقی، عاطفی و اجتماعی خانواده را به خطر نمیاندازد؛ نباید توسط هیچ یك از زوجین زیر پا گذاشته شود، زیرا مربوط به بخش مشترك زندگی نمیشود؛ یعنی اگر مسالهای بر زندگی مشتركشان اثر منفی نگذارد و منافع مشتركی زندگی را دچار آسیب نكند و كاملا در حیطه اختیارات و استقلال شخص باشد، نباید مورد دخالت دیگری قرار بگیرد. این مسائل كاملا به بلوغ روانی همسران ـ یعنی قدرت سازگاری و میزان تشخیص خوب و بد در زندگیشان ـ بازمیگردد. به این معنا كه وقتی فردی هوشمند نباشد، احتیاج به كمك و راهنمایی دارد و نباید استقلال شخصیتیاش با نوعی دخالت زیر سوال برود. در مورد خواهر و برادر این حریم چگونه تعریف میشود؟ در رابطه با حفظ حریم شخصی بین خواهر و برادر میتوان خانواده را كاملا مسئول دانست؛ زیرا این نقش والدین است كه چگونه فرزندان تربیت شوند؛ برای اینكه حتی به حریم شخصی خواهر یا برادر خود احترام بگذارند یا اینكه با فضولیها و دخالتهای بیجا استقلال دیگری را خدشهدار كنند. زمانی كه پدر یا مادر افراد مداخلهگری باشند یا اینكه فرزندان را وادار به تفحص در كارهای همدیگر كنند برای اینكه كنترل خانواده را داشته باشند یا اینكه مسئولیت را از خود سلب كنند و به عهده خواهر یا برادر بیندازند، هیچ كدام از فرزندان به حفظ حریم شخصی و دخالتنكردن در كارهای خصوصی خواهر یا برادر اعتقاد پیدا نخواهند كرد تا جایی كه تمام مدت یكدیگر را كنترل میكنند. در رابطه خواهر و برادر، بهترین نوع ارتباط، یك رابطه نظارتی و هدایتی میتواند باشد و همراهی و همدلی برای اینكه در زمان ضرورت، خواهر و برادر بتوانند از دیگری درخواست و دریافت كمك كند. اگر خواهر و برادر با یكدیگر دوست و همراه باشند، دیگر نیازی به كنترل و مداخله نیست بلكه از یكدیگر كمك میگیرند و در انتخاب مسیر زندگی از دیدگاههای مثبت دیگری استفاده میكنند. زمانی كه رفتارهایمان دوستانه باشد، دیگر احتیاجی به مداخله نیست؛ چون فرد آنقدر احساس امنیت و آرامش خاطر میكند كه براحتی میتواند درخواست كمك كند. مداخله تنها در شرایط بحرانی، آن هم به صورت راهنمایی میتواند توجیه منطقی داشته باشد. متاسفانه محیطهای كاری ما كه داستان خودش را دارد، یعنی بسیاری براحتی اجازه دخالت به امور همكاران خود را میدهند. ریشه چنین دخالتها یا بهتر بگوییم فضولیها را باید در چه عواملی جستجو كرد؟ با توجه به فرهنگ اجتماعی ما هركسی حق خود میداند كه به اسم مراقبت از اجتماع و حفظ آبرو در كار دیگری دخالت كند. فرهنگ شغلی ما ایرانیان نیز بیش از هر مكان اجتماعی دیگر، درگیر این مساله است. متاسفانه نوع نگرش و دیدگاه ما اینگونه شكل گرفته است كه من باید از مسائل خصوصی و شخصی همكارم، رئیسم و كارمندم سر دربیاورم تا هر زمانی لازم باشد بتوان از آن استفاده كرد. به طور كامل میتوان نام این كار را در محیط شغلی تنها فضولی گذاشت، زیرا خوشایند افرادی است كه به اسم دخالت در امور همكار میخواهند از این مساله به عنوان حربه علیه او استفاده كنند. چرا برخی افراد دخالتنكردن در امور دیگران را نشانه بیتفاوتی ما تلقی میكنند؟ در مقابل چنین نگرشهایی چگونه برخورد كنیم؟ هر فردی میتواند از نگاه خود مسائل را تفسیر و برداشت كند، بنابراین هرگز نمیتوان انتظار داشت كه همه مانند یكدیگر فكر و عمل كنند. آنچه اهمیت دارد این كه ما اصلاح نوعی رفتار غلط را ـ كه ریشه در فرهنگ تربیتی و اجتماعی ما دارد ـ از خود شروع كنیم؛ بنابراین میتوان مداخله و فضولی را در كار دیگران كنار گذاشت و تنها در صورت نیاز و درخواست كمك و راهنمایی به حریم شخصیشان وارد شد. با فردی كه میخواهد وارد حریم شخصی ما شود، چگونه باید برخورد كنیم؟ اجازهندادن به دیگری برای دخالت در امور شخصیمان نیز باید به عنوان یك الگوی تربیتی از كودكی شكل بگیرد. باید از كودكی به فرزندمان، مهارتهایی چون درك متقابل، قدرت ابراز وجود و توانمندیهای ارتباطی را به طور صحیح آموزش دهیم تا آنها در پس احترام و تعارف، فرصت دخالت دیگران را در زندگی خصوصیشان ندهند و با ارتقای اعتماد به نفس، خودپذیری و خودباوری با دخالت دیگران در امورشان برخورد كرده و ممانعتشان را از نوع دخالتها با صراحت بیان كنند. در چنین صورتی میتوان در سالهای آینده انتظار جامعهای را داشت كه فرهنگ احترام به حریم شخصی دیگران و حفظ استقلال در مردم نهادینه شده و به عنوان یك باور و رفتار اجتماعی عمومی تلقی شود. چطور دخالت نكردن در امور دیگری را تمرین كنیم؟ به نظر میرسد درك متقابل یكی از مهمترین مهارتهای زندگی است؛ یعنی آموختن اینكه خود را به جای دیگری بگذاریم و از نگاه او مساله را ببینیم. متاسفانه چنین نگاه تربیتی در فرهنگ ما وجود ندارد یا خیلی بندرت دیده میشود. در واقع، اگر ما به جای دخالت و فضولی در كار دیگران، خود را به جای فرد مقابل میگذاشتیم و این احساس منفی را كه در او ایجاد میكردیم، به خودی خود درك میكردیم، دست به دخالت نمیزدیم. اصطلاح یك سوزن به خودت و یك جوالدوز به دیگران مصداق عینی همین مساله است. خوب است در همه حال نگاهمان اینگونه باشد كه آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران نیز نپسند. اگر دخالت را دوست نداری و حس بدی به آن پیدا میكنی، این رفتار را به كسی روا مدار.