همه تاکتیک های بنی صدر؛ فرافکنی، اتهام زنی به نهادهای انقلابی، ادعای دفاع از حقوق مردم و میدان دادن به منحرفان

حالا هم دیر نشده ....آن آقا هم بروند عذر خواهی کنند از ملت، بگویند ملتی که به من رای داد من مطابق رای آنها عمل نکردم، از حالا به بعد می کنم... الان هم من نصیحت می کنم...آقای رئیس جمهور را ...که آقا بپرهیزید از تضعیف روحانیت و ملت و تضعیف روحیه ملت و ارتش... نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می کنی قانون را قبول نداری قانون تو را قبول ندارد.

کد خبر : 250454
سرویس سیاسی«فردا»: پس از برگزاری اولین دوره انتخابات مجلس و مشخص شدن اینکه اکثریت آن را حزب جمهوری اسلامی به دست آورده است، وضعیت سیاسی شکل گرفت که برای شروع اختلافات و درگیری های سیاسی مهیا بود. بنی صدر با مجلس مخالفت می کرد و در این میان رامام همواره طرفین را به رعایت قانون و برقراری وحدت و توافق سیاسی دعوت می کردند.

پس از پیروزی بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری که در پی کنار رفتن رقبای اصلی وی به دست آمد بود، انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شد و جریان اسلامی توانست به موفقیت چشمگیری در این انتخابات دست یابد. بنی صدر که مجلس را کاملاً در اختیار خود نمی دید سعی کرد علاوه بر ایجاد جنگ روانی و مقاومت در برابر برخی تصمیمات نیروهای اسلامی ، مخالفت هایش را با آنها به فضای عمومی جامعه سوق دهد و مخالفانش را در برابر مردم قرار دهد . وی در این کار به آرای بالای خود در انتخابش به ریاست جمهوری و امکاناتی از قبیل روزنامه اش اتکا می کرد.یکی از راهکارهای بنی صدر برای رسیدن به این مقصودی ، سخنرانی های تنش زا در مکان های عمومی بود که با اطلاع رسانی و دعوت از مردم صورت می گرفت و بازتاب آن در روزنامه انقلاب اسلامی و برخی از نشریات همسو با رئیس جمهور دامن زده می شد .

سخنرانی های تنش زای رییس جمهور؛مقدمه ای برای اعلان جنگ 14 اسفند

در جلسه 17 شهریور مجلس، بحث دربارۀ کابینه به تندی در گرفت. در این جلسه، رجایی مفصلاً دربارۀ مسائل مبهم و اختلاف نظر با رئیس جمهور و بالأخره وظایفی که در برابر مجلس دارد و کیفیت رأی اعتمادی که مجلس به وی و وزراء خواهد داد سخن گفت. در این جلسه اکثر وزیران رأی اعتماد گرفتند و رجایی برای دنبالۀ تصمیمات، تقاضای جلسه غیرعلنی کرد . جو این جلسه تقریباً ملتهب بود و هاشمی به سختی توانست نظم را در صحن مجلس حفظ کند. به هرحال کاری انجام شده و بخش مهمی از کابینه تثبیت شده بود. اما بنی صدر سریعاً موضع گیری کرد. او نامه ای به هاشمی نوشت و با 6 تن از21 وزیر منتخب رجایی مخالفت کرد. در میان وزیران مورد مخالفت بنی صدر، نام میر حسین موسوی، عضو حزب جمهوری اسلامی که به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شده بود به چشم می خورد. سایر وزرایی که با آنان مخالفت شده بود، عبارت بودند از: وزیران نفت (اصغر ابراهیمی)، کار(احمد توکلی)، برنامه و بودجه(اسماعیل داوودی)، اقتصاد و دارایی(محسن نوربخش) و آموزش و پرورش(علی اکبر پرورش). برای وزارت بازرگانی نیز، رجایی در نامۀ خود کسی را معرفی نکرده بود و14 وزیر باقیمانده مورد تأیید بنی صدر قرار گرفتند. بنی صدر اختلافات را در فضای رسانه ای نیز مطرح کرد و 11 شهریور در روزنامه اش مدعی شد که طرحی برای قبضه امور به وسیله یک نیروی مسلح وجود دارد و یک روز قبل از 17 شهریور به مردم وعده داد که راجع به جوسازی به وسیله دروغ در 17 شهریور برای مردم سخنرانی کند . هفده شهریور و ادامه خلاف گویی بنی صدر همزمان با انعقاد جلسه 17شهریور در مجلس و مباحث نمایندگان، رخدادی بسیار مهم، همۀ مسائل را تحت الشعاع قرار داد. حتی هاشمی رفسنجانی که سعی چشمگیری در تنش زدایی و صبر وبردباری به خرج می داد نتوانست در برابر این واقعه، واکنش نشان ندهد. بنی صدر در مراسمی که به مناسبت سالگرد شهدای 17 شهریور، در میدان شهدای تهران برگزار شد، سخنرانی بسیار تندی پیرامون مسائل جاری مملکت، وضع کابینه، رقابت های سیاسی موجود و بالأخره اهداف و امیال سیاسی خود ایراد کرد. شدت سخنان وی در این مراسم به حدی بود که همۀ ناظران سیاسی را متحیر و شگفت زده ساخت. بنی صدر پس از مقدمه چینی، یکباره از اقلیتی سخن گفت که قصد تسخیر همۀ امکانات سیاسی و نظامی کشور را دارند و اولین هدف آنها رویارویی با رئیس جمهور و از میان بردن قدرت اوست . او گفت که آنان مترسک می تراشند القای شبهه می کنند و دائم این گروه و آن گروه را پیش می کشند تا مردم بترسند. سپس صریح تر به ابراز نظر پرداخت: «یک نظریه ای وجود دارد که باید یک اقلیت منسجم در خطی حاکمیت کامل برقرار کند. این اقلیت برای استقرار حاکمیت خویش کوشیده است و می کوشد رهبری نهاد های انقلابی را به دست بگیرد. کوشیده است و می کوشد رادیو و تلویزیون و روزنامه را به دست بگیرد و نگذارد هیچ نشریه ای که مخالف باشد امکان حیات داشته باشد. می خواهد سپاه انقلاب، کمیته های انقلاب، انجمن اسلامی و هر گروه وحزب اسلامی را در قبضه بیاورد و از طریق حاکمیت برنامه ای را به اجرا بگذارد. این اقلیت می خواهد حکومت را قبضه کند و مخالفان حکومت را از راه همان روشهایی که گفتم منکوب کند و از سر راه بردارد و در نتیجه بدون مزاحم و مانعی برنامه خود را به اجرا بگذارد». بنی صدر چنین وضعی را به سود آمریکا خواند وگفت که آمریکا به دنبال تحقق چنین هدفی است. او عدم موافقت با برخی از وزیران را در جهت جلوگیری از حاکمیت همین گروه اقلیت بر کشور خواند و گفت: «... به این گروه که دل خوش کرده است به قبضه حکومت، هشدار می دهم که من نظریه تو را افشا کردم. ضابطه های خود را گفتم. دفعۀ دیگر در صورتی که اصلاح نشدی و اصلاح نشوی، نوبت افشای با اسم و رسم می رسد.»

سخنرانی بنی‌صدر در 17 شهریورماه اعتراضات شدیدی را در پی داشت و بنی‌صدر نیز به‌دلیل اینکه سخنرانی علنی نداشت، به‌ظاهر سکوت کرده بود ولی از طریق بازدیدها و مصاحبه‌ها نظرات و مواضع خود را بیان کرد تا اینکه مجدداً در روز عاشورای سال 1359 در میدان آزادی با علم به اینکه جمعیت زیادی به‌عنوان عزاداری و با عشق به عاشورای حسینی در آنجا جمع می‌شوند، برای خود برنامه سخنرانی گذاشت و بار دیگر با سخنرانی خود التهاب‌آفرینی کرد .

بنی‌صدر در جمع عزاداران امام حسین(ع) گفت: " چه‌کسی از نهاد قضائی می‌پذیرد که ناسزا گفتن به رئیس‌جمهوری تشویق داشته باشد؟ چه‌کسی می‌پذیرد که اگر در یک مصاحبه تلویزیونی حرف‌هایی زده شد، تعقیب و زندان داشته باشد ولی اگر نقاب‌دارانی به روزنامه میزان حمله کنند، تشویق داشته باشد . ...مگر امام نگفت که امر تبلیغ جنگ به شورای عالی دفاع مربوط می‌شود؟ پس شما چرا کاسه داغ‌تر از آش می‌شوید؟ این‌قدر با منزلت‌ها بازی نکنید. کجا دیده شده است که مسئولین یک دستگاهی به خود اجازه بدهند، پیام رئیس‌جمهوری را سانسور کنند و برای مسلط شدن به این دستگاه از به‌کار بردن تیر و تفنگ مضایقه نکنند .

این روند التهاب‌آفرینی بنی‌صدر پایان نداشت تا اینکه دوباره بنی‌صدر در 22 بهمن ماه 59 طی سخنانی ‌تنش‌هایی را به‌وجود آورد .

بنی‌صدر بار دیگر در 22 بهمن تنش‌زایی کرد

بنی‌صدر در جمع مردمی که برای بزرگ‌داشت سالروز یوم‌الله پیروزی انقلاب در میدان آزادی جمع شده بودند، گفت: من در روش خود تغییر نخواهم داد، استقامت خواهم کرد تا آزادی بازگردد. به شما روزنامه‌ها می‌گویم دروغ، ناسزا، فحش و تخریب همان طور که در پیام شما آمده است، چیزی عاید شما نمی‌کند. آقایان گردانندگان حزب توده، سی سال است که ما حرف‌های شما را می‌شناسیم، این ایجاد نفرت از آزادی شما از شماست. ایران انقلاب کرد تا عقیده اسلام حکومت کند. ایران انقلاب نکرد تا عقیده اسلام وسیله حکومت شود. مردان مسلمان من ایمان می‌دهم امسال سال، سال استقامت است. از استقلال و آزادی با تمام وجود دفاع می‌کنم و در این راه آماده مرگم. این ملت با حفظ آزادی‌ها، با حفظ استقلال کشور، با استقرار و اجرای اسلام راه را بر استبداد سد می‌کنند . ...برادران و خواهران من! تمایل به استبداد از هرسو بیاید، باید در مقابل آن بایستید و استقامت کنید. آن روزی که خون شما را، نفت شما را تا آخرین قطره بردند، شما را در گرسنگی رهایتان می‌کنند. در برابر هر نارسایی صدا به‌اعتراض بلند کنید‌ تا ما مسئولان بدانیم شما بیدارید. به کسانی که نسبت به حقوق مردم لاقیدند، تخفیف ندهید !

کوشیدم در یک محیط تفاهم آنچه مشکلات کشور است، بگویم. خطرهای بزرگی را که در کمین شماست، بگویم. قسمتی از بحران‌ها نتیجه خلاف‌کاری‌های ماست و قسمتی از آن نتیجه نارسایی‌ها در کارهای ماست. آن شعارهایی که شما برای آن قیام کردید، حق شماست. نباید اجازه بدهید هیچ گروه چماق‌دار و بی‌چماق این حقوق را از شما سلب کند ".

غائله 14 اسفندماه در دانشگاه تهران

این التهاب‌آفرینی و تنش‌زایی بنی‌صدر تا جایی ادامه یافت که در نهایت بنی‌صدر در مراسمی که به‌مناسبت سالروز درگذشت محمد مصدق در دانشگاه تهران برگزار شده بود، گفت: "این است که اگر این عده اندک، دست از اخلال برندارند و مسئولین به وظیفه خودشان عمل نکنند، از شما مردم خواهم خواست که یک بار برای همیشه اجتماعات خودتان را از وجود چماق‌به‌دستانی که می‌خواهند جمهوری را به لجن وجود خودشان بیالایند، تنبیه کنید ".

پس از این اظهارات عده‌ای با شعارهایی از پیش تعیین شده به شخصیت‌های انقلاب و نهادهای انقلابی توهین کرد. "مرگ بر بهشتی!" ازجمله این شعارهای سازمان‌دهی‌شده بود. بنی‌صدر در این سخنرانی با اتهام‌زنی به برخی مسئولان و نهادهای جمهوری اسلامی هواداران خود را تحریک می‌کرد. هواداران بنی‌صدر هم به‌تبع او از از شعار به توهین به انقلابیون و همراهان و منصوبان امام خمینی روی آوردند. ‌بنی‌صدر نیز در مقابل توهین آنها سکوت کرد و باعث شد که در نهایت اعتراض امت حزب‌الله برانگیخته شود .

بنی‌صدر در واکنش به اعتراض امت حزب‌اللهی گفت: "این‌که رئیس جمهوری برای صحبت بیاید و عده‌ای با اسلحه سرد و گرم برای اخلال بیایند، این جمهوری، جمهوری نیست که بتواند دوام بیاورد. مگر این که شما مردم همان طور عمل بکنید که کردند، از این پس هم باید به این چماق‌دارها که معلوم است چه‌کسانی هستند بگویم که: بدانید و چماق‌هایتان را هم بشکنید. مگر از کار مغز چه زیانی دیدید که آن را با چماق عوض کردید؟ به‌جای چماق‌های‌تان مغزهای‌تان را به‌کار بیندازید! آن‌وقت خواهید دید که جوّ اجتماعی ما تا کجا سالم، پاک و منزه خواهد شد. این جمهوری به‌خواست خدا و با پشتیبانی بی‌دریغ شما مردم از خطرها خواهد گذشت و پیروز خواهد شد ".

در این مراسم هواداران بنی‌صدر به ضرب و شتم نیروهای معتقد به نظام و امام روی آوردند و حتی تعدادی از این افراد را که به سخنان بنی‌صدر اعتراض داشتند، از بالای سکوی بلندی به پایین پرت کردند .

امام در ماجرای بنی صدر چه موضعی گرفت؟

به دنبال این وقایع در روز 25 اسفند 1359 جلسه ای با حضور(دکتر بهشتی،آیت الله موسوی اردبیلی،حجت الاسلام خامنه ای، رفسنجانی، مهندس بازرگان، بنی صدر، رجایی و سید احمد خمینی) در حضور امام تشکیل می شود و نتیجه آن صدور بیانیه ده ماده ای امام بود که رهنمودهایی در مورد مسائل مملکتی ارائه کردند و طی آن بود که هیاتی مرکب از سه نفر به نمایندگی از طرف امام (آیت الله مهدی کنی) رئیس جمهور(حجت الاسلام اشراقی) و مجلس(حجت الاسلام یزدی) مامور پیگیری اختلافات به منظور رفع آنها می شود.

هیات حل اختلاف از 24 فروردین 1360 که اولین جلسه خود را تشکیل داد، جلسات متعددی را برای رسیدگی به اختلافات مسئولین برگزار کرد و در نهایت در 12 خرداد 1360 اعلام کرد که مصاحبه ها و سخنان رئیس جمهور، تخلف از بیانیه ده ماده ای امام و قانون اساسی می باشد و از این رو رئیس جمهور را متخلف اعلام کرد و بدین ترتیب موضع جناج مخالف بنی صدر تقویت شد.

در هر حال امام در بیانیه ده ماده ای مذکور خطاب به تمام مسئولین از آنها می خواهد که دست از اختلافات بردارند و حرمت یکدیگر را حفظ کنند و از سخرانی های تحریک کننده تا پایان جنگ پرهیز نمایند T اما رئیس جمهور این فرمان امام را رعایت نمی کند و در یادداشت ها و سخنرانی های خود، همچنان به تکرار مواضع جنجالی خود ادامه می دهد .

به دنبال تداوم قضایا امام در جریان دیدار خود با نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مناسبت سالگرد تاسیس مجلس در 6 خرداد 1360 به صراحت بنی صدر را مورد خطاب قرار داده و اشاره می کنند که : «این سال خوب است سال اجرای قانون باشد. باید حدود معلوم بشود... نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می کنی قانون را قبول نداری قانون تو را قبول ندارد.»

امام در این سخنرانی همچنین به لزوم توجه به پاسداران انقلاب تاکید دارند و در پاسخ به برخی افراد و گروها که مفهوم مکتبی را که آن روزها -که بسیار از سوی شهید رجایی و دیگر نیروهای انقلابی به کار می رفت- مورد تمسخر قرار می دادند می فرماین د :«مکتبی یعنی اسلامی. آن که مکتبی را مسخره می کند، اسلام را مسخره می کند اگر متعمد باشد مرتد فطری است.»

در نهایت با عزل بنی صدر از فرماندهی کل نیروهای مسلح در 20 خرداد 1360 از جانب امام، بحث عدم کفایت سیاسی ریاست جمهوری در مجلس مطرح می شود. با همه این تفاصیل، امام در 25 خرداد 1360 طی یک سخنرانی که انتقادات سختی را به بنی صدر وارد می کنند خطاب به وی می فرمایند : « حالا هم دیر نشده ....آن آقا هم بروند عذر خواهی کنند از ملت، بگویند ملتی که به من رای داد من مطابق رای آنها عمل نکردم، از حالا به بعد می کنم... الان هم من نصیحت می کنم...آقای رئیس جمهور را ...که آقا بپرهیزید از تضعیف روحانیت و ملت و تضعیف روحیه ملت و ارتش»

سرانجام در اول تیر 1360 و در پی اعلام نظر مجلس -که در طی روهای 30 و 31 خرداد با 177 رای مثبت در برابر 12 رای ممتنع و تنها یک رای مخالف- برعدم کفایت سیاسی بنی صدر رای داده بودند، امام بنی صدر را از سمت ریاست جمهوری عزل کردند. علیرغم همه این مسائل امام در جریان یک سخنرانی باز هم اشاره می کنند که ایشان (بنی صدر) حساب خودش را از گروه های منافق و جبهه ملی جدا نکرد و توصیه می کنند که توجه کند که مبادا که در دام گروهای خارج از کشور بیفتد .

حتی بعد از عزل او نیز همچنان امام در مواقع مختلف به این موضوع اشاره دارند، از جمله در 11 تیر 1360 در سخنرانی در جمع خانواده شهدای هفتم تیر بیان می دارند : «شما دیدید که آقای بنی صدر حسابش را جدا نکرده خدا می داند که من مکرر به این گفتم که آقا اینها تو را تباه می کنند. این گرگ هایی که دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین می برند،گوش نکرد، هی قسم خورد که اینها فداکار هستند اینها مردمی هستند، یعنی آنهایی که دوربر او هستند»

واکنش آیت‌الله خامنه‌ای به غائله 14 اسفند

یک روز بعد و در 15 اسفندماه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه تهران به حوادث روز گذشته دانشگاه تهران اشاره داشت .

ایشان که پس از سخنان تنش‌زای رئیس‌جمهور در مراسم 17 شهریورماه تنها به جمله "اطلاعاتی که به آقای بنی‌صدر می‌رسد از کانال‌های مطمئنی عبور نمی‌کند و این اطلاعات دقیق نیست چرا‌که برای ایشان موهوماتی ایجاد کرده است"، بسنده کرده بود، درباره غائله 14 اسفند فرمودند :

حالا نوبت این است که از دست گروهک‌هایی که نمی‌توانند این وحدت را ببینند، شکوه کنیم با فاجعه‌آفرینی‌هایی شبیه دیروز در این مکان مقدس کردند و سعی می‌کنند اختلاف ایجاد کنند . از طرفی گروهک‌های ضداسلام و ضدخط امام، سیاست‌مداران ورشکسته منزوی‌شده از چشم مردم افتاده، رانده‌شدگان از دستگاه اداره کشور، مزدوران پنهانی دستگاه ساواک این عناصر پلید و خبیث از طرف‌های ملت با یکدیگر یک واحد و یک طیف را به‌وجود آورده‌اند و کارشان این است که در اجتماعات بروند و دغدغه ایجاد کنند، صدای نحس و پلید خود را که اهانت به مقدسات مردم و انقلاب است از رادیو و تلویزیون به گوش برسانند و به‌اسم طرفداری از رئیس‌جمهور، امام جمعه و هر شخصیت یا جمع دیگر و جریان دیگر. حادثه دیروز همین بود که گفتم؛ این گروهک‌های آمریکایی دو چیز را مدنظر داشتند .

اول اینکه یک غوغای مصنوعی به‌راه انداختند یعنی اینکه کسانی می‌خواهند مراسم را خراب کنند و دیگر اینکه کسانی که از قبل نشان کرده بودند که باید مورد شتم قرار گیرند، زیر باران شتم و جرح قرار دادند. بارها با آنها گفته شد که نزنید و زدند .

افراد را زندانی کردند. کارت‌ها و نام‌ها و ورقه‌هایی را به تریبون رساندند تا اسم‌هایی اعلام شود، با وجود اینکه مکرراً به آنها توصیه شد که شعار ندهند، شعار دادند به چهره‌هایی که امام به آنها اظهار اطمینان کرده است، به آنها دل بسته است و آمریکا از آنها می‌ترسد. دشمن اصلی آمریکاست. از این زشت‌تر و خبیث‌تر نمی‌شود. با اینکه رئیس‌جمهور مکرراً به آنها گفت شعار ندهید، دادند، خودشان بریدند، دوختند و خودشان به تن هرکه دلشان خواست، پوشاندند .

من از شما برادران می‌خواهم که بر اعصابتان مسلط باشید. الآن دیدم بعضی شعارها نوشته می‌شود و یا گفته می‌شود که شعارهای نادرستی است. دشمن آن صحنه را به‌وجود آورد تا شما همین شعارها را بدهید. در شعارها حتماً به هیچ شخصی اهانت نشود. در شعارها دشمن واقعی که آمریکای جنایت‌کار است، فراموش نشود. این مسائل بازی‌های دیروز و امروز انگلیس، روسیه، فرانسه، دولت‌های مرتجع برای حفظ ابوجهل عراق هستند که در داخل تحریک می‌کنند. بگذارید دشمن بداند بازی با یک ملت بزرگ و شهیدپرور این‌چنین آسان نیست .

منابع در پایگاه خبری- تحلیلی «فردا» موجود است

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: