سینما بسیار بی‌رحم است

من به شخصه با فیلم دولتی مشكل دارم و آینده خوبی برای سینمایی كه به ساخت فیلم دولتی روی می‌آورد، متصور نیستم.

کد خبر : 248346
سرویس فرهنگی «فردا»: شاید كمتر كسی فكر می‌كرد وقتی مهدی فخیم‌زاده به نمایندگی از هیات داوران سی و یكمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در مراسم اختتامیه در سالن همایش‌های برج میلاد تهران پشت تریبون قرار گرفت، آن بیانیه تند و تیز را با صلابتی خاص قرائت كند.

جشنواره امسال هم به پایان رسید و سیمرغ‌ها در دستان برگزیدگانش آرام گرفتند، اما این نه‌تنها پایان ماجرا نبود بلكه از صبح روز بعد انتقادها و حاشیه‌ها آغاز شد كه بخش عمده‌ای از آن متوجه نتایج و داوری‌ها بود.

به فاصله یك هفته پس از پایان جشنواره‌ سراغ مهدی فخیم‌زاده كارگردان، بازیگر و چهره شناخته شده سینمای كشورمان رفتیم تا با او به نمایندگی از هیات داوران جشنواره به گفت‌وگو بپردازیم.

فخیم‌زاده در این گفت‌وگو خیلی شفاف درباره روند داوری‌ها توضیحاتی داده و همچنین به برخی انتقادها هم پاسخ داده است و حتی خدا را شاهد گرفته كه هیچ فشار و توصیه یا پیشنهادی برای انتخاب‌های هیات داوران و حمایت از برخی فیلم‌های بنیاد سینمایی فارابی ‌وجود نداشته است.

او همچنین در این گفت‌وگو، انتقادهایی هم به فضای كلی سینمای ایران مطرح كرده و از دلایلش برای ترجیح‌دادن تلویزیون به سینما سخن گفته است، تلویزیونی كه به اعتقاد او ضوابط روشن و شفافی دارد و سینمایی كه بسیار بی‌رحم است. تركیب هفت كارگردان در هیات داوران جشنواره فیلم فجر، با توجه به این‌كه عوامل دیگری هم در خلق یك فیلم دخیل هستند، تا چه اندازه منطقی و حساب‌شده است؟ اولا این انتخاب توسط مسئولان جشنواره صورت گرفت، ولی به نظر من كار غلطی نیست. به این دلیل كه كارگردان كسی است كه علاوه بر كار خودش باید از درام، فیلمبرداری و فیلمنامه‌نویسی هم آگاه باشد. یك كارگردان باید بازی و بازیسازی را بداند و از تدوین و موسیقی اطلاع داشته باشد. در كل، همه زوایا را بشناسد. به همین خاطر شاید بهترین كسانی كه برای داوری می‌توانند در نظر گرفته شوند، كارگردانان باشند. مضاف بر این‌كه در هیات داوران همه فقط كارگردان نبودند. كارگردان و بازیگر داشتیم كه من بودم، كارگردان و نویسنده كه آقای داوود میرباقری، بهروز افخمی و من بودیم و كارگردان و تهیه‌كننده داشتیم كه آقای مرتضی شایسته، رسول صدرعاملی و من بودیم كه سال‌ها كار تهیه‌كنندگی كرده‌ایم. به هر حال، احساس كمبودی در هیچ زمینه‌ای دیده نمی‌شد چون همه افراد حاضر به نحوی اطلاعاتی در زمینه‌های مختلف داشتند یا كار كرده بودند، اگر افرادی كه فقط در یك زمینه تخصص دارند وارد هیات شوند، فقط در همان زمینه می‌توانند نظر دهند. در واقع شما موافق بودید و مشكلی در هیچ زمینه‌ای نبود؟ نه، فقط این مسأله وجود داشت كه هیچ‌كدام از ما موسیقیدان نبودیم، اما در طول سال‌هایی كه كار كرده‌ایم در مورد تطابق موسیقی و فیلم با افراد متخصص بسیاری بحث كرده و اطلاعات كافی ‌به‌دست آورده‌ایم. در تركیب هیات داوران جشنواره سی و یكم فیلم فجر، اغلب كارگردانانی حضور داشتند كه یك دوره از فعالیت در سینما دور بوده‌اند كه شما هم جزئی از آنها هستید. با توجه به فاصله‌ای كه از سینما گرفته‌اید، ارزیابی‌تان از فیلم‌هایی كه دیده‌اید، چیست؟ با فاصله‌ای كه داشتید فكر می‌كنید سینمای كنونی دچار ركود شده یا نه؟ بعضی از ما از فیلم سینمایی‌ساختن دور بوده‌ایم، ولی به آن معنا نیست كه از فضا دور افتاده باشیم. برای مثال، آقای دكتر عباسی یكی از داوران جشنواره سال گذشته بودند كه اصلا فیلمساز نیستند، ولی دلیل بر دوری ایشان از فضای سینما نمی‌شود. همه ما به نحوی در گوشه‌ای از این فضا حضور داشتیم. مثلا من در مجمع فیلمسازان سینما حضور داشته‌ام و دوستان دیگر هم به همین ترتیب. من در تلویزیون همان‌طور كار می‌كنم كه در سینما. در تلویزیون هم مقوله داستان، قصه‌پردازی، دكوپاژ، تصویربرداری، بازیسازی، تدوین، صدابرداری، صداگذاری و... وجود دارد و تفاوتی با سینما نمی‌كند فقط فرقش این است كه در سینما صد دقیقه فیلم می‌سازی و در سالن سینما نمایش می‌دهی و در تلویزیون مثلا هزار دقیقه و در مانیتور به نمایش درمی‌آید و درهر دو رسانه باید با مخاطب رودررو باشی. پس گمان نمی‌كنم فرق زیادی باهم داشته باشد. داوود میرباقری برای ساخت «مختارنامه» هشت سال وقت صرف كرد كه اگر این سریال را 20 فیلم سینمایی به حساب بیاوریم، متوجه می‌شویم میرباقری در طول این مدت چقدر كار كرده است. همین طور بهروز افخمی و... پس هیچ‌كدام ما از سینما دور نبوده‌ایم و كاملا در جریان سینما قرار داشتیم. آثار امسال را از لحاظ كیفی در چه سطحی دیدید؟ سینمای ما ظرف دو سال اخیر بخصوص در سال گذشته، ضرباتی را متحمل شد كه علاوه بر لطمه‌ای كه به فیلمسازی و روند تولید در سینما زد، مسئولان سینمایی را هم دستپاچه كرد. این فضا باعث بیشترشدن حساسیت مسئولان در مورد فیلم‌های تولیدی شد و قدرت ریسك‌پذیری آنها را كاهش داد كه این امر مخاطب را هم از سینما دور كرد. تمام این اتفاقات هم بر نوع و چگونگی فیلم‌ها و هم بر سرمایه‌گذاری در سینما تاثیر‌داشته و ما این نقصان را چه فیلم می‌ساختیم چه نمی‌ساختیم، درك می‌كردیم. معمولا این‌طور به نظر می‌رسد كارگردانی كه فیلم نمی‌سازد، خیلی هم حواسش به سینما نیست و گویا سینما برایش از درجه اهمیت ساقط شده است. اصلا این‌طور نیست. برای این‌كه جایگاهی كه همه ما داریم از سینما بوده و ما با سینما رشد پیدا كردیم. مضاف بر این‌كه هیچ‌كدام از ما نسبت به مسائل سینما بی‌تفاوت نیستیم. من به عنوان یك كارگردان و تهیه‌كننده در مجمع فیلمسازان و شورای عالی تهیه‌كنندگان با همه این مسائل درگیر بوده‌ام، داوود میرباقری هم اگر چه شاید ده سال است فیلم نساخته، ولی در شورای عالی سینما حضور دارد و همه ما در بطن مسائل سینما بوده‌ایم. بیانیه هیات داوران جزو معدود بیانیه‌های تند و صریحی بود كه طی سال‌های اخیر صادر شده است. چون اغلب بیانیه‌های داوری به مواردی چون دلایل و شیوه داوری‌ها می‌پردازد، نه به شرایط سینما. هیات داوران بر چه مبنایی تصمیم به نوشتن این بیانیه گرفت؟ برای این‌كه هرگز شرایط سینما در طول سال‌های گذشته این‌گونه نبوده كه حالا هست. اكنون شرایط سینما خیلی متفاوت از سال‌های گذشته است. این شرایط، شرایط تازه‌ای است كه یك ارگان و نهاد فرهنگی، پروانه ساخت را قبول ندارد. قبلا مسائل صنوف سینمایی پیرامون ممیزی‌ها دور می‌زد، اما هرگز این‌طور نبود فیلم‌هایی را كه از همه گذرگاه‌ها و مراحل عبور می‌كنند و پروانه نمایش می‌گیرند، نیازمند ممیزی دوباره بدانند و متعاقب آن به خیلی از فیلم‌ها اجازه ساخت داده نشود. این شرایط كاملا بی‌سابقه و خطرناك است كه نه‌تنها بر امر تولید بلكه روی مخاطب و سرمایه‌گذاری‌ها هم اثر گذاشت. فیلم‌هایی كه ما در جشنواره فیلم فجر ارزیابی كردیم از نظر مضمون، سرمایه‌گذاری و چگونگی عبور از ممیزی‌ها كاملا متأثر از همین جریان ساخته شده بود. ما فیلم‌هایی را می‌دیدیم كه از یك شورای انتخابی عبور كرده و با در نظرگرفتن این شرایط و حساسیت‌ها انتخاب شده بود. شما نگاه كنید، سال گذشته هیات انتخاب متشكل از دو یا سه نفر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و مابقی از اهالی سینما بودند ولی امسال فقط سه نفر از سینما بودند، و پنج نفر از سازمان سینمایی در شورای انتخابی حضور داشتند. این بیانیه راجع به همین شرایط بود، چون ما نمی‌دانیم اگر این شرایط نبود چه فیلم‌هایی به دست ما می‌رسید و چه فیلم‌هایی ساخته می‌شد. یعنی در فیلم‌های جشنواره سی و یكم، فیلمسازان و تهیه‌كنندگان سینما از شرایط مشابه برای فیلم‌هایشان هراسان بوده و دست به خودسانسوری زده‌اند؟ بله، من از سال 58 كه شروع به فیلمسازی كردم، چنین شرایطی را ندیده بودم. در طول این سال‌ها بالاخره مسائل و مشكلاتی بوده ولی به صورت موردی و خاص. مثلا تنها فیلم «سنتوری» بود كه پروانه نمایشش را لغو كردند و یك مورد استثنا بود، ولی ربطی به این نداشت كه نهادی جدا از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعمال نظر كند. حتی من شنیدم دوستان گفته‌اند 15 فیلم سینمایی را بیاورند تا ممیزی مجدد شود و اجازه نمایش بدهند. در چنین شرایطی، این یك امر بدیهی بود كه ما بیانیه‌ای داشته باشیم. آیا فكر نكردید قرائت چنین بیانیه‌ای در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر به اختلافات دامن خواهد زد؟ ضمن این‌كه حضور نیافتن دست‌اندركاران «حوض نقاشی» و گره‌خوردنش با بیانیه، حساسیت‌ها و برخی اختلافات را دوچندان كرد. «عشق سعدی نه حدیثی است كه پنهان ماند‌/‌ داستانی است كه بر هر سر بازاری هست». این مقوله، داستان پنهانی نبود و مسأله آشكارتر از آن است كه كسی نداند و ما به آن دامن زده باشیم. حضور نیافتن یكسری دوستان در مراسم اختتامیه هم اصلا به بیانیه هیات داوران ربطی نداشت، آنها اصلا از قبل نیامده بودند، حالا به هر دلیلی و مسائلی كه مطرح كردند هم ادامه همان اختلافات است. از نظر من، این وضعی كه پیش آمده بسیار خطرناك است؛ چون اگر این مساله تسری پیدا كند، هر گروه و سازمانی برای خودش یك كاری می‌كند و دیگر سینمایی باقی نمی‌ماند. سازمان سینمایی، مسئول سینمای كشور است و با دخالت ارگان‌های دیگر سنگ روی سنگ نمی‌ماند. به نظرم، بیانیه هیات داوران بر مبنای عقل و منطق استوار بود و اصلا تند نبود. چون دوستان می‌توانستند هر مساله‌ای را كه داشتند با مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح كنند، نه این‌كه به صورت مستقیم وارد عمل شوند. چطور شد داوری جشنواره فیلم فجر را پذیرفتید؟ حداقل در سال‌های اخیر، شش بار پیشنهاد حضور در هیات داوران جشنواره فیلم فجر را قبول نكردم. داوری را دوست نداشتید؟ بله، هنوز هم دوست ندارم. حتی در دوره آقای حیدریان ـ كه ارادت خاصی هم به ایشان دارم ـ عذر خواستم و قبول نكردم. امسال وقتی این پیشنهاد داده شد، با اعضای مجمع تولیدكنندگان صحبت كردم و آنها هم تكلیف كردند كه بپذیرم. تمام اعضای هیات داوران از صدرعاملی تا شورجه برای خودشان شناسنامه روشنی دارند و آمدند به وحدت و همگرایی سینما كمك كرده باشند. گفتید تكلیف كرده بودند‌ داوری را بپذیرید. همگرایی و كمك‌كردن از چه حیثی مطرح بود؟ سال‌های گذشته سعی می‌شد كسانی كه با خانه سینما نظر موافق دارند در امر داوری دخالت نكنند، ولی امسال سعی كردیم این مقوله را كنار بگذاریم و در تعامل بیشتری با داوری‌ها باشیم. امسال سعی كردیم قدمی در این راه برداریم و حضور داشته باشیم. شاید باعث شود مسئولان، سازندگان، معتقدان به خانه سینما و كسانی كه معتقد نیستند با هم تعاملی برقرار كنند كه تقریبا این نتیجه حاصل شد. با حضور یافتن در هیات داوران تا چه حد به سلیقه‌ای بودن داوری‌ها رسیدید؟ در هر نقد و اظهارنظری مقوله سلیقه تاثیرگذار است و نمی‌توان مدعی شد داورها سلایقشان را كنار بگذارند. این استدلال هم منطقی نیست كه ملاك را مخاطبان قرار دهیم و بگوییم چرا فیلمی كه نظر مردم را جلب كرده، مورد توجه داوران قرار نگرفته است. اگر ملاك مخاطب است، پس دیگر هیات داوری برای چیست؟ می‌شود فیلم‌ها را برای مردم نمایش داد و براساس امتیازی كه آورده‌اند، جوایز را تقسیم كرد. همه جای دنیا نظر مخاطب با هیات داوران متفاوت است و گاهی هم ممكن است منطبق باشد. همان‌طور كه ممكن است فیلمی كه منتقدان مثبت ارزیابی كرده‌اند، در نظر مخاطب بی‌ارزش باشد و بعكس. مخاطب همیشه با احساسش یك اثر را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و درست هم همین است. یعنی وقتی مخاطب می‌گوید از یك فیلم خوشم آمد یا نیامد، بهترین حرف را زده است، اما نظر داوران براساس تخصص و آگاهی‌هایشان است. بعضی از فیلم‌های جشنواره حتی در یك رشته هم نامزد نشدند، مثل فیلم «چه خوبه كه برگشتی» آقای مهرجویی. این اتفاق كمتر در دوره‌های قبل افتاده است كه شاید به خاطر راضی نگهداشتن همه شركت‌كنندگان بوده است. آیا این دسته از فیلم‌ها در مجموع قابل داوری نبودند ـ كه اگر نبودند چرا انتخاب شد ـ یا دلایل دیگری داشته است؟ شما فقط فیلم‌های كارگردان‌های اسم و رسم‌دار را نام بردید وگرنه فیلم‌های دیگر هم بود كه این اتفاق برایشان افتاد. با توجه به این‌كه تمام اعضای هیات داوران كارگردان بودند، از ابتدا تصمیم گرفتیم شناسنامه سازندگان را كنار بگذاریم. بررسی محتوایی آثار را هم به عهده كسانی گذاشتیم كه انتخابشان كرده بودند. بنابراین فقط به خود فیلم‌ها و ساختارشان توجه كردیم. ما هفت نفر به آقای مهرجویی احترام می‌گذاریم ولی هنگام قضاوت، اسم‌ها، ایدئولوژی و سابقه را كنار گذاشتیم و فقط بر اساس فیلم تصمیم گرفتیم. مثلا ما آقای شعیبی را نه دیده بودیم و نه می‌شناختیم، چون اولین كار سینمایی‌ا‌ش را ساخته بود و ما فیلم را بررسی كردیم. اگر نمی‌خواستیم این روش را پیش بگیریم باید وارد مصلحت‌اندیشی‌هایی می‌شدیم كه نتایج بدی را به بار می‌آورد. حالا ممكن است اشتباه هم كرده باشیم چون بشر جایزالخطاست، اما سعی كردیم فقط فیلم و ساختار را ببینیم نه سابقه افراد را. چرا بیشترین جوایز جشنواره به فیلم‌هایی اهدا شد كه تهیه‌كننده دولتی داشتند؟ من به شخصه با فیلم دولتی مشكل دارم و آینده خوبی برای سینمایی كه به ساخت فیلم دولتی روی می‌آورد، متصور نیستم. ولی باید این مسأله را در نظر بگیریم ‌با توجه به جریاناتی كه در سینما اتفاق افتاده، بخش خصوصی كنار كشیده و بنیاد سینمایی فارابی و خیلی از نهادهای دیگر وارد سینما شده‌اند و همین توجیه‌كننده بیانیه ماست، اما وقتی فیلم‌ها را می‌دیدیم، نمی‌توانستیم به این مساله استناد كنیم كه چون مثلا «استرداد» یا «دربند» متعلق به یك بخش دولتی است، ارزش‌هایش را نادیده بگیریم. به نظر شما فیلم‌های جشنواره سی و یكم تا چه حد به سال‌‌91 نزدیك است و آیا برای مخاطب ده سال بعد شرایط كنونی جامعه را تصویر می‌كند؟ این‌كه این اتفاق افتاده یا نه را باید از جای دیگر بررسی كرد و اگر شما هم بیانیه ما را بخوانید به جواب‌ خواهید رسید. هیات داوران جشنواره سی و یكم از طیف‌های مختلف سینما هستند. آیا در ارزیابی فیلم‌ها اختلاف نظر زیادی داشتید؟ ما گاه شایعاتی را از جریان داوری می‌شنیدیم كه باعث خنده می‌شد. اتفاقا ما خیلی با صمیمیت، خنده، شوخی و البته اختلاف‌نظر‌ داوری كردیم، اما نه به حدی كه به تفاهم و توافق نرسیم و همه در نهایت با رأی اكثریت قاطع و حداقل پنج رأی انتخاب می‌شد. اگر هم اختلاف نظری وجود داشت، وارد بحث و گفت‌وگو می‌شدیم تا به نتیجه برسیم. كدام یك از فیلم‌هایی كه دیدید نظر شخص شما را جلب كرد و دوست دارید دوباره آن را ببینید؟ بگذارید الان به این سوال جواب ندهم، البته بعد از مدتی جواب خواهم داد، الان ممكن است سوءتفاهماتی ایجاد شود. مسلما فیلم‌هایی در بین آثار وجود داشت كه احساس نزدیكی بیشتری به آنها داشتم و حتی دوست داشتم‌ من می‌ساختمشان. البته گاهی هم جزو افرادی بودم كه به بعضی فیلم‌ها رای ندادم. تا چه حد داوران در اعمال نظر آزاد بودند؟ دخالت و فشارهایی از بیرون اعمال نشد؟ خدا شاهد است ‌هیچ فشار و اعمال نظری در بحث داوری وجود نداشت و رای‌هایی كه صادرشده رأی اعضای هیات داوران است. چون به شخصه اگر چنین مسائلی پیش می‌آمد، جلسه را ترك می‌كردم و ادامه نمی‌دادم. شناسنامه باقی اعضای هیات داوران هم نشان می‌دهد آدم‌هایی نبودند كه چنین قضیه‌ای را تحمل كنند. ما از ساعت هشت شب تا دو بامداد در سالن نمایش فیلم بودیم و به تنهایی همه آثار را می‌دیدیم و فقط آپاراتچی سالن با ما بود. شب آخر هم دبیر جشنواره آمد و آرا را به ایشان تحویل دادیم. من شهادت می‌دهم ‌هیچ‌كس در رأی ما دخالت نداشته و هیچ تحمیل و توصیه‌ای در كار نبوده است. چه بد، چه خوب مسئولیت داوری‌ها با ماست و مسئولیت آن را می‌پذیریم. ‌كمی از حال و هوای جشنواره فاصله بگیریم و به كارهای خودتان برسیم. در طول این سال‌ها چرا فیلم نساختید؟ آیا در شرایط كنونی سینما، علاقه‌مند به بازگشت دوباره و ساخت فیلم هستید؟ واقعا معلوم نیست. من همیشه در حال ساختن فیلم هستم، فقط گاهی این فیلم‌ها صد دقیقه‌ای است و گاهی هزار دقیقه‌ای. من نه عاشق دقایقم، نه سالن سینما. من خود فیلمسازی را دوست دارم اگر «هم نفس» را صد دقیقه‌ای یا «خواب و بیدار» را هزار دقیقه‌ای می‌سازم، هر دو را با روشی كه بلدم، می‌سازم. من به مخاطبم چه در سینما، چه در تلویزیون به یك چشم نگاه می‌كنم و به یك اندازه احترام می‌گذارم. الان مرز فیلم ساختن برای سیما و سینما شكسته است. فیلمی كه برای سینما ساخته می‌شود، سر از رسانه درمی‌آورد یا برعكس، اما همه چیز بستگی به این دارد كه چه شرایطی پیش آید و چه پیشنهاد‌هایی داده شود. دوری شما از سینما خودخواسته بوده است؟ نه، شرایط این‌طور بوده است. البته من الان دیگر ترجیح می‌دهم برای تلویزیون كار كنم. چون ضوابط تلویزیون روشن‌تر است. ضمن این‌كه اگر بخواهیم برای سینما فیلم بسازیم، باید دو سال برای اكران آن وقت صرف كنیم، اگرچه ممكن است من تهیه‌كننده و سرمایه‌گذار نباشم اما ترجیح می‌دهم‌ اثرم به روز با مخاطب برخورد كند. وقتی با تلویزیون كار می‌كنم می‌دانم كه پخش خواهد شد، ولی كار در سینما دو‌سال می‌خوابد و تا زمان اكران دیگر كهنه می‌شود. حالا هم كه دیگر معلوم نیست اكران شود یا نه. برای همین ترجیح می‌دهم تا اطلاع ثانوی با تلویزیون كار كنم. بازیگری چطور؟ اگر كاری پیشنهاد شود كه مناسب و منطبق با من باشد، حتما قبول می‌كنم؛ البته اگر وقت داشته باشم. فیلمسازان زیادی هستند كه مدت‌هاست در سینما كار نكرده‌اند كه خود خواسته هم نبوده و به دلایل مختلف امكان این كار را نداشته‌اند. فیلمسازی در ایران بعد از انقلاب اسلامی، به نسبت دیگر كشورها، كار آسانی است، اما به همین سادگی نمی‌شود در حیطه كارگردانی ماند. بعد از انقلاب بیش از 400 نفر فیلم بلند ساختند و بیش از 250 نفر عضو انجمن كارگردانان هستند ولی كارگردان‌هایی كه الان در سینما و تلویزیون كار می‌كنند، تعدادشان بیشتر از 40 نفر نیست. برای این‌كه توان مقاومت در برابر ناملایمات این حرفه، كار آسانی نیست. در دوره‌ای هم این مساله طرح شد تا فیلمسازان تازه‌كاری كه زندگی‌شان را پای سینما گذاشته‌اند، متوقف نشوند. به نظر من مشكل اینجاست كه الان همین‌طور كارگردان تزریق می‌كنند اما در بین راه تازه متوجه می‌شوند‌ در چه راهی آمده و به مشكل می‌خورند. شما می‌توانید همه را به بالا رفتن از كوه تشویق كنید، ولی كمتر‌كسی به قله می‌رسد. منظورم بیشتر كارگردان‌های قدیمی سینما بود. ما امسال شاهد حضور كمرنگ كارگردان‌های پیشكسوت بودیم كه در مواردی هم عقبگرد داشتند. تحلیل شما از نسل خودتان در سال 91 چیست؟ به هر حال از سویی در حوض آب می‌آید و از سوی دیگر می‌رود. سینما بسیار بی‌رحم است. به محض این‌كه به هر دلیلی از لحاظ جسمی، ذهنی و روانی از پا بیفتی از قافله عقب می‌مانی، این هم فقط شامل سینمای ما نیست. در همه دنیا كار نمایش این‌گونه است؛ «چون پیر شدی حافظ ‌/‌ از میكده بیرون شو.» ممكن است پیشكسوتی باشد، اما به هر دلیلی حوصله، صبر و تحمل خود را از دست داده یا فكرش كهنه شده باشد، قافله سینما منتظر نمی‌ماند؛ بی‌رحمانه است، اما واقعیت دارد. برای همین است كه من می‌گویم تزریق‌كردن افراد به سینما كار درستی نیست، واردكردن جوان‌ها به رینگی كه آخرش ناك‌اوت‌شدن است، كار درستی نیست. من قبلا هم این را گفته‌ام، اما مورد اعتراض واقع شدم كه چرا هنر را به رینگ بوكس تشبیه كرده‌ام. در حالی كه این واقعیت حرفه سینماست. اكنون ما با معضل بیكاری سینماگران روبه‌رو هستیم، كسانی كه پایه زندگی‌شان براساس كارگردانی است، اما شش سال است ‌ بیكار هستند، با اینها باید چه كنیم؟ راهكار برون‌رفت از شرایط فعلی را چه می‌دانید؟ بخصوص‌ این‌كه اعلام شده‌ فقط 2.5 درصد مردم به سینما می‌روند؟ به نظر من تنها راهكار این است كه از سینمای دولتی پرهیز كنیم و به سرگرمی ساختن توجه كنیم. متاسفانه وقتی صحبت از سینمای سرگرم‌كننده به میان می‌آید، به چشم تحقیر به آن نگاه می‌شود. دنیا به جایی رسیده كه سرگرمی ساختن به یك ابزار تهاجمی بدل شده است و كشورهای قدرتمند دنیا از طریق سرگرمی تهاجم می‌كنند. به نظرم سینما باید به دست بخش خصوصی سپرده شود تا از شرایط كنونی خلاص شویم. آدم‌هایی مثل هاگز و هیچكاك خودشان را سرگرمی ساز می‌دانند، اما برای ما این قضیه تبدیل به لقب تحقیرآمیز شده است. ما باید به سمت ساخت فیلم‌هایی برویم كه سرگرم‌كننده و جذاب باشد و مخاطب را به سینما بكشاند. این اتفاق عملی است زیرا كه ما فرهنگ خاصی داریم و مردم ما به آثار فرهنگی خودشان توجه دارند. اگر هم نتوانیم از لحاظ ساختاری با آثار آمریكایی رقابت كنیم ولی به دلیل قرابتی كه به فرهنگ خودمان داریم، می‌توانیم توجه بیشتری را جلب كنیم، به شرط این‌كه وجه سرگرمی و جذابیت را درنظر داشته باشیم. سخنی با فیلمسازانی كه آثارشان را داوری كردید، ندارید؟ سال‌ها من فیلم ساخته‌ام و داوری شده است. یك بار هم دیگران فیلم ساختند و من داوری كرده‌ام. یادم هست وقتی فیلم «همسر» را ساختم، بهترین فیلم از نگاه منتقدان شد ولی فقط جایزه بهترین بازیگر نقش زن را در جشنواره دریافت كرد، ما هم گفتیم دستشان درد نكند، داوری است دیگر و حرفی نزدیم.

مبنع: جام جم

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: