فراستی: اعتمادم به گبرلو ساده‌اندیشی بود

فراستي تاكيد كرد به فاصله كوتاهي از اين برنامه پرونده حضور جيراني در برنامه «هفت» بسته شد و در نهايت صحبت از ماندن و رفتن فراستي به ميان آمد كه جيراني به او گفت لزومي ندارد برنامه را ترك كند: «به فريدون گفتم به خاطر زحمتي كه كشيديم بايد اين حضور را ادامه داد. من به او گفتم برنامه مال توست و من حاضر نيستم برنامه‌يي كه مال كسي ديگر است را به واسطه كودتا به دست بياورم. حتي بحث اجراي من را خود فريدون پيشنهاد كرد و نپذيرفتم و بعد از رفتن او باز هم پيشنهاد شد و باز هم نپذيرفتم.»

کد خبر : 248147

اعتماد: زماني كه مسعود فراستي بعد از آنكه فريدون جيراني از اجراي برنامه «هفت» كنار گذاشته شد، همچنان منتقد ثابت برنامه باقي ماند، كمتر كسي تصور مي‌كرد به فاصله چند ماه فراستي هم وضعيتي مشابه جيراني در ارديبهشت ماه سال 1391 بيايد و براي هميشه از «هفت» خداحافظي كند. فراستي بعد از حضور در كنار محمود گبرلو مجري جديد برنامه به تصميمي رسيد كه دور از انتظار بود؛ او از «هفت» جدا شد و گفت اعتماد به گبرلو ساده‌لوحي بوده است. او از ابتداي ورود به تنها برنامه تخصصي سينمايي تلويزيون روايت كرد تا زماني كه ديگر صندلي خود را در «هفت» واگذار كرد. او ورود خود را به اين برنامه و همراهي با فريدون جيراني را چنين تشريح كرد: «برنامه «دست به نقد» را شب عيد سه سال قبل به شبكه چهار تحويل دادم. بحث برنامه نقد بود و برنامه خوبي هم از آب درآمد. به برآورد رسيديم كه آنان نصف برآورد من را تامين كردند و به اين شكل من از برنامه بيرون آمدم. فريدون (جيراني) سريع فهميد. تماس گرفت و گفت بيا «هفت». به او گفتم اين برنامه‌يي كه در اين چند هفته ديدم به درد من نمي‌خورد. پيشنهاد ديداري داد و همديگر را ديديم و به او گفتم برنامه تو پر از خبر و گزارش است و من اين تيپ آدم نيستم. او گفت باكس نقد متعلق به توست و تو آدم ثابت نقد برنامه خواهي بود. آن طرف يا منتقد مي‌آيد يا فيلمساز. شرط‌هايم را از من پرسيد و من گفتم اولا كسي به من نگويد كه چه كار كنم، مثلا چيزي را ملاحظه كنم و او هم موافقت كرد. بحث مالي كرديم كه خيلي ناچيز بود. كار را از نقد «طلا و مس» شروع كرديم. نه فريدون فكر مي‌كرد نه من كه برنامه اين طور به سرعت بگيرد.» فراستي درباره مقطعي كه جيراني برنامه «هفت» را ترك كرد گفت: «در جريان برنامه‌ها من توضيح دادم كه با ساختار سينماي دولتي مشكل دارم و فريدون هم كم وبيش به اين خط آمد و در برنامه‌يي كه من حضور نداشتم، يك بيانيه خواند و اشاره كرد كه سينماي دولتي با اشكالاتي كه دارد نمي‌تواند كارآيي لازم را داشته باشد. اين مساله به خيلي‌ها برخورد. دو مساله ديگر هم اتفاق افتاد، يكي بحث «نارنجي‌پوش» داريوش مهرجويي بود. مصاحبه‌يي فريدون با مهرجويي انجام داد كه ابتدا قرار بود بدون نقد پخش شود. اتاق فكر برنامه با اين روش موافق بودند، اما من همان موقع فهميدم كه هم سر جيراني كلاه رفته و هم سر اتاق فكر. علاوه بر اين مصاحبه دو منتقد موافق و سينه‌چاك مهرجويي يكي هاموني و يكي ليلايي، در برنامه حاضر شدند و درباره او سخن گفتند. فريدون در آن برنامه اعلام كرد آقاي مهرجويي وراي نقد است. نكته بعدي در همان برنامه گفت‌وگويي با مسعود ده‌نمكي بود. يكي از موضوعاتي كه فريدون در اين بخش به آن اشاره كرد مربوط به فيلم «سيب و سلما» بود. او شايد جمله را خوب نگفت و گفت، مومنين كجا هستند كه اين فيلم را ببينند كه هفتاد هزار تومان نفروشد. حرف غلطي نبود، اما احتمال مي‌دهم كه نوع بيان حساسيت‌برانگيز بود.» فراستي تاكيد كرد به فاصله كوتاهي از اين برنامه پرونده حضور جيراني در برنامه «هفت» بسته شد و در نهايت صحبت از ماندن و رفتن فراستي به ميان آمد كه جيراني به او گفت لزومي ندارد برنامه را ترك كند: «به فريدون گفتم به خاطر زحمتي كه كشيديم بايد اين حضور را ادامه داد. من به او گفتم برنامه مال توست و من حاضر نيستم برنامه‌يي كه مال كسي ديگر است را به واسطه كودتا به دست بياورم. حتي بحث اجراي من را خود فريدون پيشنهاد كرد و نپذيرفتم و بعد از رفتن او باز هم پيشنهاد شد و باز هم نپذيرفتم.» او «هفت» را بعد از حضور گبرلو چنين تشريح كرد: «تعصبم را نسبت به «هفت» از دست داده بودم و اين تعصب را فقط درباره بخش نقد برنامه داشتم. پيش از اينها قبل از آنكه اجراي برنامه از سوي او آغاز شود جلسه‌يي با مجري جديد گذاشتم و مردانه و رو به او وارد گفت‌وگو شدم. ساده و ساده‌لوحانه با او صحبت كردم. خسرو دهقان نسبت به ساده‌لوحي من درباره مجري جديد برنامه مقصر بود زيرا با او صحبت كردم و گفت او خيلي بچه خوبي است.» فراستي در بخش ديگري از سخنانش جدايي از «هفت» را اين طور بيان كرد: «نزديك جشنواره شده بود و قرار شد با هم گفت‌وگويي داشته باشيم. من عادت به تلفن زدن به كسي ندارم، هيچ وقت من سوال نمي‌كنم اين هفته چيست و از آن طرف به من خبر مي‌دهند. رسيديم به اينكه امشب بايد برنامه برود و هيچ خبري به من داده نشده بود. متوجه شدم مجري برنامه تئوري خاص خود را درباره نقد برنامه به مرحله اجرا درآورده بود. علاوه براينكه اسم من از تيتراژ پاياني حذف شد. برنامه اول بدون حضور من اجرا شد و روز بعد مجري با من تماس گرفت. من در ‌ميهماني داوران بين‌المللي جشنواره بودم. او گفت امشب به برنامه بيا و من پرسيدم امشب در برنامه چه خبر است كه گفت بحث حضور بين‌المللي سينماي ايران است. من گفتم نيستم. توضيحم در مقابل سوال او اين بود كه يا من منتقد ثابت برنامه‌ام و گاهي هم نظر عمومي مي‌دهم يا اگر من منتقد ثابت نيستم، من نيستم. خيلي كوتاه اين را گفتم و مجري برنامه گفت اجازه بدهم تا با هم حرف بزنيم و من تاكيد كردم اين حرف پاياني من است. كات تا الان كه يكي، دو روز قبل اعلام كرد ديگر فراستي منتقد ثابت برنامه نخواهد بود.»

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: