«هیس! دخترها فریاد نمیزنند»؛ آسیبشناسی اجتماعی با کنایههای قضایی
او در سومين تجربهاش دچار بحرانی به مراتب بزرگتر از حوادث پیشین میگردد و اینبار گذشته خود را برای همگان مرور میکند. گذشتهای که در فیلم، به عنوان تصویری از وضعیت کنونی برخی دختران خردسال نمایش داده می شود؛ و بحرانی که شیرین به آن گرفتار شده است نیز برخاسته از همین رویداد است. او در دفاع از دختر خردسالی که آیینه کودکی اوست، خود را به بحران میزند.
کد خبر :
247157
سرویس فرهنگی «فردا»: جشنواره سی و یکم فیلم فجر مانند همیشه با حواشی و اما و اگرهای خاص خودش به پایان رسید تا در نهایت بهترینهای آن مشخص گردد. البته نقد و کنایههای به این بهترینها نیز مثل سایر جشنوارهها به راه بود و البته این بار قدری هم خاصتر. «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» در حالی در این جشنواره با همراهی «حوض نقاشی» به فیلم محبوب تماشاگران و مخاطبین تبدیل شد که در مسابقه سودای سیمرغ فقط در دو بخش بهترین بازیگر مکمل زن و بهترین موسیقی کاندیدای سیمرغ بلورین گشت و البته در هیچ یک به توفیقی دست نیافت.
«هیس! دخترها فریاد نمیزنند» یک فیلم با محوریت آسیبشناسی اجتماعی در حوزه کودکان است. این فیلم به اذیت و آزارهای جنسی کودکان در تعامل با مفاهیم خانواده، ازدواج، آبرو، ترس و قصاص میپردازد. فیلمنامهای تأثیرگذار و فیلمی خوشساخت سعی میکنند که باور فعلی جامعهمان را نسبت به این مسأله تشریح کند. پوران درخشنده که علاوه بر کارگردانی، نوشتنِ فیلنامه و تهیهکنندگی این فیلم را نیز بر عهده داشته است، تلاش میکند تا طرح مسألهای جدی برای باورهای نادرست موجود در اذهان مردم جامعه انجام دهد. او میکوشد با نشان دادن خانوادهای که حتی برای رها شدن فردی از
اعدام، نمیتواند راست بگوید و فقط دغدغه آبروی خود را دارد، نوع نگاه و باور بخشی از اجتماع ایرانی را به تصویر بکشد.
شيرين دو بار تا آستانهي ازدواج پيش مي رود اما ازدواجش بهخاطر رفتارها و حوادثی از سوی خودش، به هم میخورد. او در سومين تجربهاش دچار بحرانی به مراتب بزرگتر از حوادث پیشین میگردد و اینبار گذشته خود را برای همگان مرور میکند. گذشتهای که فیلم، آن را به عنوان تصویری از وضعیت کنونی برخی دختران خردسال نمایش میدهد؛ و بحرانی که شیرین به آن گرفتار شده است نیز برخاسته از همین
رویداد است. او در دفاع از دختر خردسالی که آیینه کودکی اوست، خود را به بحران میزند. بازی باورپذیر طناز طباطبایی در قامت شیرین و همچنین بازیهای مطلوب و مناسب شهاب حسینی در نقش بازپرس و مریلا زارعی در نقش وکیل شیرین به روان شدن و تأثیرگذاری فیلم کمک میکنند. «هیس» از جمله فیلمهایی است که بازیگران سرشناس پر تعداد و متعددی دارد و همین امر نیز به محبوبت بیش از پیش آن یاری می رساند. «هیس» البته فقط در یک آسیبشناسی اجتماعی خلاصه نمیشود؛ بلکه طعنههای قضایی و حقوقی فیلم به قصاص و ادعای خاص از خشک و نامنعطف بودن قوانین آن نیز در پایان فیلم به روشنی چهره
میگشاید. دیالوگ برجسته و مستقیم شهاب حسینی ـ در نقش بازپرس ـ که بعد از تمامی ماجرا و در آخر خط، میخواهد به بخش تدوین قوانین انتقال پیدا کند، روند روشن پوران درخشنده را برای کنایهآمیز شدن فیلم نشان میدهد. البته به نظر نمیرسد در این فیلم به مانند برخی فیلمهای دیگر، نفس و ذات حکم قصاص زیر سؤال رفته باشد، بلکه کارگردان به زعم خود میکوشد شرایطی را برای به نقد کشیدن اجرای نامنعطف قوانین هموار سازد. شرایطی که البته با پایان نیمهباز فیلم تا حدودی در آن موفق میگردد. در سالهای اخیر روند به نقد کشیدن قوانین قصاص در فیلمهای کشور، روشن تر شده است. حتی
گاهی سیاهنماییهای علیه قانونی الهی قصاص صورت گرفته و به اکران نیز نزدیک میشده است. البته این روند گاهی در نفی یا نقد ماهیت قصاص و گاهی نیز در بحث قوانین آن خلاصه شده است. به نظر میرسد پایان بندی فیلم «هیس» اگر بخواهد در یکی از این دو دسته جای گیرد، احتمالا در دسته دوم جای خواهد گرفت. درخشنده در این فیلم، تصویری از خشک بودن قانون قصاص را نمایش می دهد تا جایی که حتی مسئولین قضایی هم دلسوز وضعیت متهم می شوند اما نمی توانند کاری انجام دهند. تصویری که چندان منطبق با واقعیت های عام نیست.
آخرین فیلم پوران درخشنده هر چقدر از نظر داوران جشنواره دور ماند، اما از نظر مردم به رتبهی بالایی دست یافت. این کنایهای بود که خود خانم کارگردان و تهیه کننده نیز آن را در هنگام گرفتن سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مخاطبین ذکر کرد: «اگر سیمرغ هم نمیگرفتم خوشحال بودم؛ چون من و همهی عوامل پروژه جایزهی خود را از تک تک مردم گرفتهایم. از مردمی که در سالنهای سینما با سانسهای فوقالعاده در حالی که روی کف نشسته بودند و با نجواهای آرام در گوش من و با بغض میگفتند که از ساخته شدن این فیلم خوشحال هستند. از مردم تشکر میکنم که برای شما فیلم میسازند زیرا شما
برای من اهمیت دارید. تشکر میکنم چون چیزی را در فیلم دیدید که داوران ندیدند و داوران چیزی را دیدند که شما ندیدید.»