پیش‌بینی امام(ره) درباره سرنوشت انقلاب چه بود؟/ روایتی از دلهره آیت‌الله خامنه‌ای/ در 22بهمن دقیقا چه اتفاقاتی افتاد؟/ نماهنگ: بوی گل سوسن و یاسمن آید

مردم را می دیدی که اطراف مقر امام را مانند نگینی احاطه کرده بودند. هزاران زن و مرد و کوچک و بزرگ خیابان‌ها و راه‌های منتهی به محل سکونت امام را پر کرده بودند. در واقع یک سپر انسانی درست کرده بودند و سرنوشت خود را با امام و انقلاب گره زده بودند. همین امر موجب شده بود که هر عملیات نظامی علیه مقر امام با پیچیدگی و چه بسا غیر ممکن بودن روبه‌رو باشد.

کد خبر : 245960
سرویس سیاسی «فردا»: شکوه انقلاب اسلامی پایان ناپذیر است و جاودانگی آن همیشگی خواهد بود. چراکه ماهیت آن، ارزش‌های جاودانه اسلامی و محتوایش اهداف اصیل الهی بوده است. از این رو تداوم این شکوه برایمان نشانه‌هایی است از آنچه باید بدان پای‌بند باشیم و پیمان خویش را با آن ارزش ها تجدید نماییم تا از جاماندگان انقلاب نگردیم. ويژه‌نامه زیر روزنه‌ای است به تاریخ انقلاب...
پیش‌بینی امام (ره) درباره سرنوشت انقلاب
نظام جمهوری اسلامی تنها نظامی است که از لحاظ تئوریک بر مبنای اذن امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) بنا شده و از لحاظ عملی نیز همه شاهد عنایات ایشان در دفع بلاها از این نظام و کسب موفقیت ها بوده اند. موارد دیگری نیز وجود دارد که یقین انسان را به این مسئله بیشتر می کند؛ من جمله خاطره ای که آقای علی محمد بشارتی برای آقای ری شهری نقل کرده اند و ایشان در کتاب خاطراتشان درج نموده اند. آقای بشارتی گفته اند: «در تابستان سال 1358 هنگامی که مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشی داشتیم که آقای "کاظم" شریعتمداری در مشهد گفته است: من بالاخره علیه امام [خمینی] اعلام جنگ می کنم. خدمت امام رسیدم و ضمن ارائه گزارشی، خبر مذکور را هم گفتم. ایشان سرش پایین بود و گوش می داد، این جمله را که گفتم، سر بلند کرد و فرمود: این ها چه می گویند، پیروزی ما را خدا تضمین کرده است. ما موفق می شویم، در اینجا حکومت اسلامی تشکیل می دهیم و پرچم را به صاحب پرچم می سپاریم. پرسیدم: خودتان؟ امام سکوت کردند و جواب ندادند.»
(خاطره ها،آیت الله ری شهری، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، صفحه 242)
رویدادهای 22 بهمن 1357 در یک نگاه
:: با تلاش برخي از دوستان بختيار و نيز نزديکان مهندس بازرگان، بنا شد جلسه‌اي با حضور بازرگان، بختيار و قره‌باغي تشکيل گردد. عباس اميرانتظام درباره اين جلسه مي‌گويد: قبل از جلسه، بختيار به من تلفن زد و گفت استعفاي خود را در جلسه تسليم خواهد کرد. ليکن بختيار در جلسه حاضر نشد و تنها استعفا نامه خود را براي جلسه فرستاد. :: واحدهاي نظامي چند شهر، از جمله لشگر زرهي قزوين، به سوي تهران روانه شدند. مردم، جاده تهران ـ کرج را به منظور جلوگيري از ورود واحدهاي نظامي، مسدود کردند. :: نبرد شديد مردم با نيروي گارد در خيابان‌هاي تهران شدت بيشتري پيدا کرد. ::در پي درگيري‌هاي اخير، پزشکی قانوني مملو از شهدايي است که در چند روز اخير کشته و شناسايي نشده‌اند. ::تسليحات ارتش، زندان اوين، ساواک سلطنت آباد، مجلسين سنا و شورا،‌ راديو و تلويزيون، نخست وزيري، ژاندارمري و شهرباني، به دست مردم تصرف شد. ::نصيري، رييس ساواک، سالار جاف، قاتل مردم کردستان و سپهبد رحيمي، توسط مردم بازداشت شدند. همچنين سپهبد بدره‌اي، فرمانده نيروي زميني، محمد امين و بيگلري، جانشين فرماندگان گارد، به هلاکت رسيدند. ::فرماندهان نيروهاي سه گانه ارتش با حضور در خدمت امام خميني، استعفاي خود را تقدم کردند. :: با مراجعه به منزل حضرت امام، گروه‌هاي مسلح پشتيباني خود را از امام اعلام کردند. ::حضرت امام به دنبال سقوط نهادهاي اصلي رژيم و عقب‌نشيني ارتش از مردم خواستند که آرامش و نظم را مجددا برقرار کنند. ::رييس ستاد کل ارتش از جمله مواردي که موجب شد ارتش اعلام بي‌طرفي کند، اينها بود: رييس ستاد شهرباني به کلانتري‌ها گفته بود مقاومت نکنند؛ در حاليکه اين خلاف دستور بود. اعزام نيروهاي زبده کمکي براي افسران محاصره شده در مسلسل‌سازي به جهت تمرد آنها بي‌نتيجه ماند. سربازان به طور دسته جمعي فرار مي‌کردند و بدون اجازه به پادگان‌ها بر‌مي گشتند. نيروهاي زرهي به علت سد شدن راه آنها توسط مردم و تير خوردن سرلشکر رياحي، موفق به کار نشدند. نيروي هوایی به علت پیوستن افسران و همافران به مردم، قدرت انجام پرواز نداشت. بي‌نظمي عمومي، نافرماني و اعلام همبستگي افسران عالي رتبه با کميته امام خميني همه گير شده بود. ::انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي را سرنگون کرد. ::امام خميني طي پيام ديگري خطاب به مردم گفتند: توجه داشته باشيد که انقلاب ما از نظر پيروزي بر دشمن هنوز به پايان نرسيده است. دشمن از انواع وسايل و دسايس بهره‌مند است و توطئه‌ها در کمين است. تنها هوشياري و انضباط انقلابي و اطاعت از فرمان‌هاي رهبري و دولت موقت اسلامي است که توطئه‌ها را نقش بر آب مي‌سازد ... با دولت موقت اسلامي همکاري نماييد تا با حول و قوه الهي هر چه زودتر با همکاري يکديگر ايران اسلامي آباد و آزاد را مورد غبطه جهانيان بسازيم. ::مهندس بازرگان طي يک نطق تلويزيوني، ضمن تشکر از آحاد مختلف مردم و خصوصا از اعلام بيطرفي ارتش در مسائل سياسي گفت: تيمسار قره‌باغي در ملاقات حضوري، همکاري خود را با دولت موقت اينجانب اظهار نموده است. ::از سوي حضرات آيات مرعشي نجفي و شيرازي، اعلاميه‌هاي جداگانه‌اي خطاب به ملت ايران منتشر گرديد و پيروزي انقلاب اسلامي تبريک گفته شد. ::پس از سقوط رژيم سلطنتي، همافران نيروي هوايي که در حرکت نظام يمردم نقش مهمي داشتند‌، از همکاري و مدد رساني به موقع مردم تشکر کردند. ::به مناسبت سقوط رژيم شاه، از سوي ياسر عرفات پيام تبريکي خطاب به حضرت امام فرستاده شد. ::خسرو قشقايي ضمن ملاقات با حضرت امام، از دولت بازرگان پشتيباني کرد. ::آيت‌الله خويي با ارسال تلگرافي براي حضرت امام، ورود ايشان را به ايران تبريک گفت. ::حمايت گسترده از دولت بازرگان در شهرهاي مختلف کشور ادامه دارد و در همه شهرها و بخش‌هاي کشور، مردم با رهبري روحانيان مبارز محلي، مراکز اداري و دولتي مانند شهرباني، ساواک، استانداري‌، فرمانداري و غيره را به تصرف خود در مي‌آورند و کميته‌هاي مسلح انقلابي تشکيل مي‌دهند. ::وقايع انقلاب آن قدر سريع بود که حتي مقامات آمريکايي در آخرين روزها نمي‌دانستند انقلاب پيروز شده است. اتاق عمليات کاخ سفيد از طرف برژينسکي، تلفني از ساليوان مي‌پرسيد: آيا هنوز اماکن کودتا وجود دارد؟
به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
روایتی از دلهره آیت الله خامنه‌ای برای امام
آقای خامنه ای در مرور یادهای خود از آن روزها، رخدادهای پی در پی و پرشتابی می بیند که به دشواری می توان همه را با حزئیات خاطرنشان کرد. هرکدام از این حوادث، بی شباهت به کوه های سر به فلک کشیده نبودند که چشم ها و عقل ها را خیره می کرد و مجالی برای نگاه همزمان به دیگر بلندی ها نمی گذاشت. دیگر آن که هر رویداد تازه و از راه رسیده ای از نوع حوادثی که به سادگی در ذهن می نشینند، نبود. «ما نمی‌توانستیم در مقابل این حادثه ها خویشتن داری کنیم [و آن را هضم نماییم] ؛ مبهوت و سردرگم می ماندیم. حال که به خود باز می گردم، تجلی قدرت و عظمت خداوند سبحان را در حرکت این مردم می بینیم؛ و اگر کسی در برابر این تجلی مبهوت بماند، قابل سرزنش نیست.» این‌جاست که آرزو می‌کند ای کاش قلم به دست می گرفت و با حوصله و صبر به آن قله ها و دامنه ها می نگریست و می نوشت: «ای کاش همت به نگاشتن وقایع و حوادث آن روزها می کردم. گرچه تصمیم هم می گرفتم، تنگی وقت و فراوانی مسئولیت هایم، اجازه نمی داد.» یکی از آن نگرانی‌های بی‌پیر و دلهره‌های تمام نشدنی، عملی شدن تهدیدات ژنرال‌های شاه بود؛ هرچند مردم این تهدیدها را ناچیز می شمردند، اما امکان هر رخداد خطرناکی قابل پیش بینی بود. حمله هوایی یا زمینی به مقر سکونت امام خمینی، یکی از آنها بود. چه کسی می توانست در جدی نبودن این تهدیدها تردید کند؟ تمام زمام حکومت نظامی شاهنشاهی، به دستان این ژنرال سپرده شده بود؛ و اینان نشان داده بودند که برای ریختن خون مردم و کشتارهای صدها نفری آماده‌اند. در برابر این دغدغه هولناک اما، «مردم را می دیدی که اطراف مقر امام را مانند نگینی احاطه کرده بودند. هزاران زن و مرد و کوچک و بزرگ خیابان‌ها و راه‌های منتهی به محل سکونت امام را پر کرده بودند. در واقع یک سپر انسانی درست کرده بودند و سرنوشت خود را با امام و انقلاب گره زده بودند. همین امر موجب شده بود که هر عملیات نظامی علیه مقر امام با پیچیدگی و چه بسا غیر ممکن بودن روبه‌رو باشد.»
بخشی از متن کتاب «شرح اسم»
تصاویری خاطره ساز از انقلاب
بوی گل سوسن و یاسمن آید...
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: