راه رهایی از فکر گناه چیست؟/ تعبیر مهم امام صادق (ع) درباره ذکر خدا
شیطان توان وسوسه کردن بندهای را ندارد، جز آنکه او را از یاد خدا اعراض کند و فرمانش را سبک شمرد و به نافرمانیش روی آورد و آگاهی خدا از اسرارش را فراموش کند، و نیز فرمود: هرگاه شیطان وسوسهات میکند تا از راه حق گمراهت کند و خدا را از یادت ببرد، پس از او به خدا پناه ببر [و بر خدا توکل کن]، که او به کمک حق بر باطل آید و مظلوم را یاری رساند؛ چرا که خود فرمود: شیطان بر مومنان و بر کسانی که بر خدا توکل کنند سلطهای ندارد.
کد خبر :
244340
سرویس فرهنگی «فردا»: چندی است که موهبتی شامل حال همهمان شده است و آن هم ارائه یک الگوی کاربردی و معنوی برای روی آوردن به سبک زندگی اسلامی در روزمره حیات خویش است.
انتشار کتاب «مفاتیح الحیاة» از سوی مرکز نشر اسراء گامی مهم و مستحکم در جهت جریان یافتن مؤلفههای الهی و زندگی به سبک و سیاق مورد نظر و مورد پسند پروردگار بوده و علامه جوادی آملی اینبار بیش از هر زمان دیگر نسخهای کارکِردی را روانه منزل و مأوای همهگان کرده و با ادبیاتی روان و ساده، کلیدهای حیات طیب و طاهر را در کلام معصومین
(سلام الله علیهم اجمعین) به ما نشان داده است. در زیر، بخشی از این کتاب را با موضوع ذکر و فکر گناه می خوانید: هرگاه فکر گناه بر کسی هجوم برد، نباید آن را انجام دهد، بلکه با پناه بردن به خدا و توکل بر او از دام شیطان رهایی یابد، امام صادق (علیهالسلام) فرمود: کسی که به فکر گناه افتاد، انجام ندهد؛ زیرا چه بسا بندهای در حضور خدا مرتکب گناهی میشود و خدای بزرگ میفرماید: به عزت و جلالم قسم، از این پس تو را نمیآمرزم. ذکر خدا راه رهایی از گناه: کسی که از خود غافل شود، شیطان از او غافل نیست. پس انسان باید حسابگر خویش باشد و از سرمایه خود به خوبی بهره گیرد. امام صادق
(علیهالسلام) میفرماید: شیطان توان وسوسه کردن بندهای را ندارد، جز آنکه او را از یاد خدا اعراض کند و فرمانش را سبک شمرد و به نافرمانیش روی آورد و آگاهی خدا از اسرارش را فراموش کند، و نیز فرمود: هرگاه شیطان وسوسهات میکند تا از راه حق گمراهت کند و خدا را از یادت ببرد، پس از او به خدا پناه ببر [و بر خدا توکل کن]، که او به کمک حق بر باطل آید و مظلوم را یاری رساند؛ چرا که خود فرمود: شیطان بر مومنان و بر کسانی که بر خدا توکل کنند سلطهای ندارد. به فرموده امیرمؤمنان (علیهالسلام): مطمئنترین فرصت برای تهاجم شیطان، زمانی است که کسی گرفتار وسوسه گناهانی مانند عُجب و
خودپسندی و خودبسندی [و …] شده و مدح و ثناگویی و تملق دیگران را درباره خود دوست بدارد [و از این حالتها به خدا پناه نبرد]. نکته: یاد خدا و پناهندگی به او بهترین راهکار رهایی از دام شیطان است؛ چون هیچ زمان و زمینی خالی از حضور خدا نیست، هیچ زبانی هم نباید ساکت و خاموش از یاد خدا باشد؛ زیرا نیاز بشر دائمی است و بهترین عامل رفع نیاز، یاد خدای بینیازی است که همواره در صدد رفع حاجت نیازمندان است، از این رو اگر در زمان یا مکان یا با زبانی از این فرصت استفاده نشد جز حسرت محصولی نخواهد داشت. مصداق ذکر: امام صادق (ع) میفرماید: ذکر خدا، تنها گفتن « سبحانالله والحمدلله
ولا اله الا الله والله اکبر » نیست، بلکه ذکر خدا، به این است، هرگاه به چیزی فرمان دهد پیروی کنی و از چیزی نهی کند ترکش کنی. همان طور که اصل ذکر در اسلام توصیه شده است، کیفیت آن نیز بیان شده است که ذاکر باید از ذکر مأثور از شارع مقدس بهره گیرد و هرگز به دنبال ذکر اختراعی نرود، چنان که سفارش بزرگان اهل معرفت نیز همین است. ذکر مأثور هر چند با زبان یا قلم باشد، عملی صالح است؛ ولی هرگز سید اعمال صالح نخواهد بود، بلکه ذکر قلبی ـ که بر همه اعضا اشراف دارد و ذاکر بودن رضای الهی، قبض و بسط، اخذ و اعطا و بطش و نشط ندارد ـ سیادت همه کارهای صالح حتی ذکر زبان یا قلم را عهده دار
خواهد بود؛ یعنی در سیرت و روش خود انصاف و مواسات دارد و حیثیتی غیر از حیثیت دینی ندارد، پس ذکر آنها ذکر خداست. امام صادق (ع) میفرماید: کسی که زیاد به یاد خدا باشد، خدا او را در سایه بهشتش جای دهد. نکته: کثرت ذکر خدا، دشمن او را دفع و منع میکند؛ زیرا ابلیس با همه سپاه و ستاد داخلی و خارجی خود در صدد وسوسه و نفوذ در حریم دل است که با ذکر مدام میتوان او را رجم کرد و مانع نفوذ او شد، چنانکه از آسیبهای او نیز رافع است؛ زیرا اگر در اثر سستی شخص، شیطان در او نفوذ کرد میتوان اثر تلخ پدیده آمده را با کثرت ذکر رفع کرد، همچنین وسیله جذب است؛ زیرا جذب یاد خدا نسبت به
بنده، مرهون یاد خدا بودن است. بنابراین باید دائما به یاد پروردگار بود، تا از این برکات فراوان بهره مند شد. اگر چنین شد، خوف الهی سراسر وجودش را فراگیرد و دلش نرم و درونش آرام شود و اشک شوقش از دیده فرو ریزد.
هر که دریاهای اشکش حاصل است / گو بیا کو در خور این منزل است وانکه او را دیده خونبار نیست / گو برو کو را بَرِ ما کار نیست