بیایید شیعه‌پرور باشیم

دو غلط بزرگ وجود دارد. اول اینکه کسی که به خاطر مسائل مادی از فرزندآوری امتناع می‌کند، در واقع خود را روزی‌دهنده می‌بیند نه خدا را. در حالیکه اگر خدا را روزی‌دهنده بداند، غصه مخارج زندگی را نمی‌خورد. دوم اینکه این افراد فکر می‌کنند تربیت فقط نظارت پدر و مادر است، در حالیکه اینطور نیست. بچه در مراحل تربیتی به غیر از پدر و مادر، همبازی هم می‌خواهد، اسباب‌بازی هم می‌خواهد

کد خبر : 243065
تعامل : تا پایان انتظار، تا ظهور منجی، تا رهایی از ظلم و تجاوز، تا فردایی که نام مهدی زهرا (س) بر جانهای مرده روح بدمد، تنها چند پس‌کوچه تاریک مانده است... بیایید این پس‌کوچه‌های آخر را با دقت طی کنیم. مبادا دلهایمان را در لابه‌لای همهمه آخرالزمان گم کنیم! مبادا گوش به ندای اهریمن دهیم و بیراهه را راه ببینیم. مبادا به نشستن و افسردگی و دلمردگی تن دهیم و از ادامه راه باز مانیم. مبادا روز موعود تنهایش بگذاریم؟! ای وای اگر دل به ما خوش دارد و تنهایش بگذاریم. شیعه امام بر حق بودن به تنهایی هنر نیست، شیعه ماندن و شیعه پروریدن هنر است... مدتی است آمارها و شواهد موجود حاکی از این واقعه ناگوار است که تعداد شیعیان جهان به خصوص ایران به عنوان بزرگترین و تنها کشور شیعه مذهب روبه کاهش است. البته این بدان معنا نیست که شیعه بی‌یار و یاور مانده باشد که یک شیعه واقعی می‌ارزد به هزاران تن از ادیان و مذاهب دیگر. ولی این یک هشدار است به شیعیان تا به گوش باشند. درست وقتی تفکرات غربی ذهنها را با نام تمدن و فرهنگ به داشتن کمترین فرزند سوق می‌داد، مذاهب دیگر به فکر این افتادند تا آنقدر نسلشان را افزایش دهند که شیعه در اقلیت گم شود و نیرویی برای مقابله نداشته باشد! بی‌گمان توجه به میزان رشد سایر ادیان در مقایسه با شیعیان، هر شیعه دلسوخته اهلبیت (ع) را به فکر وا می‌دارد. شیعه غیرت علوی دارد و نخواهد گذاشت کسی قدرتش را از او بگیرد. آیا واقعا تعداد فرزندان شیعیان در قدرت آنها دخیل است؟ آیا اسلام که دینی همه جانبه و کامل است برای فرزندآوری دستورالعملی ارائه نکرده است؟ آیا یک یا دو فرزند داشتن مایه سعادت دنیا و آخرت انسان است، یا دین در این مورد عقیده‌ دیگری دارد؟! برای یافتن پاسخ این پرسشها ساعتی از وقت گرانبهای حجت‌‌الاسلام سیدمهدی طباطبایی را گرفتیم، بد نیست شما هم پاسخهای این عالم و استاد اخلاق را بدانید. آیا شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» یا شعارهایی از این قبیل مورد تایید اسلام هست، یا خیر؟ نخیر. دقیقا اسلام برعکس این را بیان می‌دارد و مدعی است که فرزند بیشتر زندگی بهتر را در پی دارد، نه فرزند کمتر. علت هم این است که وقتی تعداد فرزندان بیشتر باشد، هر بچه در اثر نشو و نمای تربیتی به بچه قبل و بعد خود به طور طبیعی علاقه‌مندی و توجهی پیدا می‌کند که مزید برکات برایش خواهد بود. این در حالی است که وقتی بچه‌ای تک‌فرزند باشد، یا دو بچه با تفاوت سنی زیاد، بچه‌ها با یکدیگر انس پیدا نمی‌کنند و غالبا با هم مانوس نیستند. والدین هم یا با توجه بیش از حد این بچه‌ها را لوس می‌کنند یا در مسائلی دیگر کم‌توجهی می‌کنند که باعث بوجود آمدن عقده در آنها خواهد شد. اما وقتی تعداد بچه‌ها بیشتر باشد و فاصله سنی هم زیاد نباشد، آنها خود یکدیگر را اداره می‌کنند و پشتیبان همدیگر خواهند بود. بدین جهت همیشه در اسلام تاکید بر بچه بیشتر شده است. حتی پیامبر اکرم (ص) در این باره فرمود: «من افتخار می‌کنم به اینکه امتم در قیامت از همه بیشتر باشد.» با توجه به آیه ۴۶ سوره کهف که می‌گوید: «ای کسانی که ایمان آوردید مال و فرزندان شما را از یاد خدا غافل نسازد که هرکس چنین کند زیانکار است.» فرزندان بیشتر دل‌مشغولی و غفلت بیشتر برای والدین به همراه نمی‌آورد؟ خیر. هیچ ملازمتی بین کثرت و غفلت نیست. اتفاقا والدینی که تک‌فرزند هستند، خیلی بیشتر دل‌مشغولی دارند. چون فرزند آنها همان یکی است، بسیار به او وابسته و نگرانند. والدینی که دارای فرزندان بیشتری هستند، زندگی عادی‌تری هم دارند. برداشت از این آیه به تک‌فرزندی نیست و به کثرت هم نیست. این آیه می‌گوید در هر شرایطی باید طوری زندگی کنید که خیلی وابسته نباشید، طوری که از یاد خدا غافل شوید. معمولا هر جا کثرت هست، غفلت کمتر است. با توجه به مخارج زندگی و ترس از مسائل تربیتی و فرهنگی می‌توان اینطور گفت فرزند کمتر می‌آوریم تا بهتر از عهده او بربیاییم. آیا مایه مباهات پیامبر اکرم (ص) کثرت مسلمانانی صالح و شایسته نیست که به اصول و ارزشهای انسانی و دینی پایبند باشند؟ همانطور که امام صادق می‌فرمایند: «مایه زینت ما باشید، نه مایه ننگ و عار ما» با این تفاسیر نمی‌‌شود در این مورد به خصوص کیفیت را فدای کمیت کرد؟ در این برداشت دو غلط بزرگ وجود دارد. اول اینکه کسی که به خاطر مسائل مادی از فرزندآوری امتناع می‌کند، در واقع خود را روزی‌دهنده می‌بیند نه خدا را. در حالیکه اگر خدا را روزی‌دهنده بداند، غصه مخارج زندگی را نمی‌خورد. دوم اینکه این افراد فکر می‌کنند تربیت فقط نظارت پدر و مادر است، در حالیکه اینطور نیست. بچه در مراحل تربیتی به غیر از پدر و مادر، همبازی هم می‌خواهد، اسباب‌بازی هم می‌خواهد. اگر اینها را با هم نداشته باشد، هرچند والدین هزار و یک برنامه تربیتی هم برایش تهیه ببینند، یک‌طرفه است و به نتیجه نمی‌رسد. این روش اصلا جوابگوی تربیت صحیح نیست، زیرا خداوند بشر را جمعی آفریده است و باید در روابط جمعی خود را دریابد، نه مثل حیوانات فقط مصالح خود را ببیند. خداوند بی‌جهت نام «انسان» را بر بشر ننهاده است. پس باید که با دیگران انس بگیرد. برای انس گرفتن نیز باید تقارن سنی رعایت شود، تا انسان بتواند انس بگیرد. اگر دقت کنید بچه‌های هم‌سن و سال به راحتی با هم ارتباط برقرار می‌کنند، در حالیکه اگر تفاوت سنی زیاد داشته باشد، نمی‌توانند با هم انس بگیرند. به بیان دیگر تربیت فقط کتابی نیست، بلکه بخشی از تربیت افعالی است. معمولا فرزندی که در جمع یک خانواده با اعضای بیشتر، بزرگ می‌‌شود مردم دوست‌تر و دگردوست‌تر است. به نظر شما کم‌فرزندی به نوعی زاییده خودخواهی والدین، نرفتن زیر بار مسئولیت و سختی بزرگ کردن بچه‌هاست؟ همینطور است. اما متاسفانه باید گفت در کشور ما اشکال عمده‌ای وجود دارد و آن تقلید از اجانب است. هرچقدر هم که بگوییم نیست، ولی عملا مردم ما به نگرش و تفکرات غربی تن می‌دهند. پیش از انقلاب رفت و آمد مردم ایران به آمریکا و اروپا زیاد بود و در این رفت و آمدها با خود افکار و عقاید و تمدن آنها را به ایران می‌آوردند و این تمدن خود به خود با عقاید مردم ایران گره می‌خورد. برای مثال فردی می‌آمد و در این مورد کتاب می‌نوشت که: «در فلان کشور خانواده‌ای را دیدم که تنها یک فرزند داشتند و چقدر زندگی آنها شیرین بود!» البته این در مورد همه افراد صدق نمی‌کرد. از بین این افراد کسانی که فرهیخته‌تر بودند و برای تحصیل به اروپا و امریکا سفر می‌کردند و حتی از همان جا همسر می‌گرفتند، غالبا فرزند بیشتر داشتند. حال آنکه افرادی که برای خوشگذرانی و تجارت می‌رفتند، اینطور عقاید را به مردم ایران دیکته می‌کردند. اکثرا خانواده‌های پزشکان و مهندسان پربچه بودند. به طور کلی می‌توان گفت این افکار زاییده تمدن صوری و گره خورده به تدین صوری بود. به نظر می‌رسد که امروزه اصل کم‌فرزندی در ایران به صورت یک فرهنگ درآمده و خانواده‌ها به ندرت زیر بار فرزند بیشتر می‌روند. برای حل این مشکل چه کار باید کرد؟ ترک کردن روشهای رفتاری که به مرور به صورت عادت درمی‌آید، بسیار سخت است. این عادتهای اجتماعی و تمدن‌گرایی ما را به اینجا کشانده است و زمان می‌برد تا بتوان اشتباهات را از فرهنگ مردم پاک کرد. باید مردم را متوجه این امر کرد که از نظر دین و عقاید اسلامی فرزند بیشتر برایشان مایه سعادتمندی بیشتر است و توانمندیهای بالاتری را در پی‌خواهد داشت. برای مثال در خانواده‌های پرفرزند حتما چند تن از آنها از نظر مالی به موقعیت اقتصادی خوبی می‌رسند و یا به موفقیتهای تحصیلی بالایی دست پیدا می‌کنند؛ خواهر و برادرها معمولا همدیگر را در امور مختلف یاری می‌کنند و مایه پیشرفت همدیگر می‌شوند. می‌توان با توجه به موقعیت فرهنگی اقتصادی یک زوج ایرانی گفت که چند بچه برای آنها کافی است؟ این موضوع بستگی به چند عامل دارد. اول اینکه در چه سنی ازدواج کرده باشند، چقدر توان جسمی و جنسی داشته باشند و چقدر برحسب ظاهر توانمندی اداره امور بچه را داشته باشند. البته روزی فرزند با خداست، ولی به هر حال باید موقعیت خود را نیز بسنجند. بعضی مادرها سه تا پنج بچه را به راحتی به دنیا می‌آورند و از عهده آنها برمی‌آیند، ولی بعضی به تناسب فیزیک و توان جسمی با هر حاملگی بسیار صدمه می‌بینند و بیشتر از یک یا حداکثر دو فرزند در توان جسمی آنها نیست. پس نمی‌توان یک نسخه برای همه پیچید؟ خیر. توان جسمی و روحی افراد متفاوت است. اسلام در هیچ امری سختگیری ندارد و مطابق با ظرفیت افراد از آنها انتظار عمل دارد. البته باید توجه داشت عمل سزارین که متاسفانه بسیار باب شده است باعث می‌شود یک زن بیش از سه فرزند نتواند به دنیا بیاورد. برای اینکه زن بتواند تعداد بیشتری زایمان کند، باید طبیعی فرزندش را به دنیا بیاورد. عمل سزارین برای یک ماما هم آسانتر و هم از جهت مادی پول‌سازتر است؛ مادر هم که می‌خواهد درد کمتری را متحمل شود، زیر بار سزارین می‌رود. در صورتیکه اگر دستمزد یک ماما برای زایمان طبیعی بیشتر از سزارین بود، برای سلامتی مادر بیشتر دل می‌سوزاند. امروزه در بعضی کشورهای اروپایی به مامایی که بتواند مادر را برای زایمان طبیعی یاری کند، دستمزد بیشتری می‌دهند. به هر حال برای افراد مختلف میزان این توانمندی متفاوت است. با توجه به موارد گفته شده آیا توجه به فرزند بیشتر نباید تبلیغ گردد و مورد اهمیت مسئولین قرار گیرد؟ باید دولت امکانات بیشتری به افراد پرفرزند بدهد. مردم هم خود هوای همدیگر را داشته باشند، مثلا قیمت یک خانه را برای یک خانواده با فرزند بیشتر، مناسب‌تر حساب کنند. و توصیه آخر. به هر نحوی که می‌توانید با نوشتار یا غیر آن به مردم آگاهی دهید که در سنین مناسب و پایین‌تر فرزندان بیشتر با سلامتی جسم و روح به دنیا آورند و نگران رزق و روزی و تربیت آنها هم نباشند و مطمئن باشند که موفق‌تر هم خواهند بود.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: