توضیحاتمجریتلویزیون درباره یکبرنامه
بنده به عنوان کسی که دلبسته این نظام و ملت است و افتخار آن را دارد که از خانواده شهید، آزاده و جانباز است، زمانی احساس وظیفه کردم که با زاویهای که در صدد گفتوگوی آزاد اندیشانه در خصوص مسائل علمی و فرهنگی جامعه بود، همراه شوم و در دورهای هم احساس تکلیف کردم که زاویهای را که امیدی به استمرار نشاط و بقای هویت چالشی و آزاداندیشانه آن نداشتم، ترک کنم.
فارس: کارشناس-مجری پیشین برنامه تلویزیونی زاویه، معتقد است این برنامه دچار استحاله شده و دیگر بالندگی و شکوفایی پیشین را ندارد. پس از انتشار گزارش این خبرگزاری درباره ایجاد تغییرات در سری جدید برنامه تلویزیونی «زاویه»، عبدالله صلواتی کارشناس مجری سابق برنامه زاویه، توضیحاتی به خبرگزاری فارس ارسال کرد که در ادامه میخوانید: در گروه اندیشه شبکه 4 در سالهای اخیر برنامههای متعدد و پرطرفداری را عرضه کرده بود، همانند: معرفت، زاویه، کتاب چهار و کارنامه. اما اخیراً آنچه در زاویه اتفاق افتاد تغییراتی اساسی بود؛ تغییر مدیر گروه اندیشه و تغییر اتاق فکر. گفتنی است به تبع این تغییرات بنده به عنوان کارشناس- مجری زاویه و مهیا نبودن شرایط برای ادامه همکاری، توفیق همراهی با زاویه را از دست دادم. البته پیش از این بارها به صورت شفاهی تقاضای کنارهگیری از زاویه را داشتم و این اواخر طی نامهای مفصل، دلایل متعددی برای عدم حضور در زاویه آورده و تقاضای کناره گیری کرده بودم که با تغییر کادر زاویه این امکان برایم فراهم شد تا از زاویه کنار بکشم. بنده به عنوان کسی که دلبسته این نظام و ملت است و افتخار آن را دارد که از خانواده شهید، آزاده و جانباز است، زمانی احساس وظیفه کردم که با زاویهای که در صدد گفتوگوی آزاد اندیشانه در خصوص مسائل علمی و فرهنگی جامعه بود، همراه شوم و در دورهای هم احساس تکلیف کردم که زاویهای را که امیدی به استمرار نشاط و بقای هویت چالشی و آزاداندیشانه آن نداشتم، ترک کنم. بنابراین، بحث کنارگذاشتن بنده به دلیل استفاده از حق قانونی کارشناس مجری در هدایت و مدیریت، صحت ندارد. شاهد نقض آن این است که پس از آن نیز رسماً از بنده خواسته شد که زاویه را همراهی کنم. بنابراین، داستان کنار گذاشتن کارشناس مجری زاویه مغالطهای بیش نیست؛ مغالطهای که در منطق بدان میگویند مغالطه «هر متقدمی علت متأخر است.» آری تعطیلی زاویه مسبوق به تذکر قانونی بنده به یکی از طرفین بحث در زاویه بود، اما معلول آن نبود. مسأله اساسی در این باب نه داستان کنار گذاشتن است نه قصه کنارهگیری، بلکه مسأله این است که چرا پس از این همه بالندگی و شکوفایی زاویه که به اعتراف خیلیها، یکی از پربینندهترین و پرطرفدارترین برنامهها در محور اندیشه بود، به ناگاه دچار استحاله شد؟ و چرا دستاندرکاران زاویه که با حجم وسیعی از تلاشها و تعاملات درخور تحسین و با تجربیات فراوان، زاویه را ترک کرده یا مجبور به ترک شدند؟