"با هاشمی خاکستری برخورد کنید"
کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: پايگاه اينترنتي راديو زمانه، وابسته به اپوزيسيون كه از هلند مديريت مي شود، در تعيين گزاره فوق نوشت: تكليف نيروهاي دموكراسي خواه [اسم مستعار اپوزيسيون ضدانقلاب] با هاشمي رفسنجاني در برخورد با هاشمي رفسنجاني در مقطع كنوني كه مورد حمله اصولگرايان تندرو قرار دارد چيست؟ پاسخگويي به اين سؤال وقتي دشوار مي شود كه در نظر بگيريم رفسنجاني، سنگر مقاومت بخش ميانه روي نظام در تحولات اخير عرصه قدرت است و بخش تندرو و مسلط حكومت، وي را آماج حمله كرده است. البته اقتدار رفسنجاني در داخل حكومت رو به زوال است اما او هنوز در نظام سياسي ايران پتانسيل هاي محدودي دارد. هاشمي رفسنجاني تلويحاً از جنبش سبز حمايت كرد و اخيراً نيز موضع مثبتي در انتقاد از برخوردهاي افراطي دهه شصت گرفت اما در عين حال روايت او از اتفاقات آن دوران تحريف آميز بوده و با هدف سفيدنمايي اقدامات خود صورت مي گيرد. «مردي براي تمام فصول قدرت»، برازنده ترين نامي است كه مي توان با بررسي سابقه عملكرد هاشمي رفسنجاني به او داد. رفتار متغير رفسنجاني كه چارچوب مشخصي نداشته و تحت عنوان عملگرايي و اعتدال توجيه شده، اعتمادآفرين نيست. دشوار بتوان اصول و مولفه هاي رفتاري ثابتي را در عملكرد وي يافت. اكثر اقدامات او با در نظر گرفتن حداكثر منافع در معادلات قدرت قابل فهم است.در حال حاضر اين ترديد وجود دارد كه اگر هاشمي رفسنجاني دوباره به قدرت بازگردد، به مواضع كنوني خود پشت كند و رفتار اقتدارگرايانه قبلي را پيش گيرد. راديو زمانه با حمله به سوابق انقلابي آقاي هاشمي رفسنجاني، اتهامات گذشته افراطيون در سال 78 را تكرار كرده و نوشت: سياه ترين پرونده دوران رياست جمهوري رفسنجاني، قتل هاي روشنفكران و نويسندگان است. او مخالفتي با اين اقدامات نكرد و پاسخي به خانواده هاي جان باختگان نيز نداد. اما در مجموع چهره او در مقايسه با حاكميت قابل تحمل تر و به طور نسبي بهتر بود. او از مدرنيته دفاع مي كرد و بهترين عملكردش در حوزه اقتصادي بود. اگر چه فساد و تورم در دوره رفسنجاني رشد كرد و فاصله طبقاتي و فقر گسترش يافت، اما پيشرفت در صنعت و زيرساخت هاي اقتصادي كشور محسوس بود. او كماكان از فضاي بسته سياسي دفاع مي كرد، اما به فضاي باز فرهنگي هم روي خوش نشان داد و آزادي مطبوعات را به شكل محدود پذيرفت. اين پايگاه وابسته به اپوزيسيون ادامه مي دهد: اما رفسنجاني عنايتي به توسعه سياسي نداشت. مي توان گفت او در كل دغدغه دموكراسي را ندارد... داوري منفي و ريشه دار اجتماعي نيز مشكل بزرگ هاشمي است. از ديد كثيري از افراد معمولي، وي نماد قدرت و مدافعان وضع موجود است. اگر چه اين تصوير دستكم در حال حاضر با واقعيت تطبيق ندارد و رفسنجاني ديگر مرد قدرتمند دهه شصت و اوايل دهه هفتاد نيست، اما او در عين حال رفتار اعتمادآفريني نداشته تا نظر نيروهاي خواهان تغيير را جلب كند. البته خود هاشمي نيز تمايلي به تبديل خود به اپوزيسيون را ندارد و مي خواهد درون نظام سياسي باقي بماند. او خود را چكش تعادل مي پندارد و مزيتش را در ميانجيگري بين دو جناح اصلي و قرار گرفتن در حد وسط مي داند. راديو زمانه در ادامه با طرح اين پرسش كه «حالا با اين توصيفات، بايد با رفسنجاني چگونه برخورد كرد؟» خاطرنشان كرد: بايد نقاط مثبت و منفي وي را توأمان در نظر گرفت. حضور او در معادلات قدرت مي تواند فضاي تنفس ايجاد كند. بنابراين شايسته نيست در نقد عملكرد او بهانه به دست حكومت داد اما اين مسئله نبايد به گونه اي باشد كه فضا به دو قطبي هاشمي و حكومت ختم شود. اين معادله وجه ديگري دارد و آن هم جنبش دموكراسي خواهي است. تصويري كه خانواده هاشمي از وي ارائه مي دهند با واقعيت ها سازگار نيست... اساساً كارنامه هاشمي رفسنجاني نه آن طور كه طرفداران و خانواده اش مي گويند سفيد است و نه آن گونه كه برخي از مخالفان دو آتشه توصيف مي كنند، سياه. عقلانيت سياسي اقتضا مي كند كه با او برخوردي خاكستري داشته باشيم. در عين حال با دفاع از اقدامات مثبت رفسنجاني مي توان وي را سمت اصلاح و جبران اشتباهات گذشته ترغيب كرد. ضمن اين كه بايد هوشيار بود تا در دام بازي هاي قدرت طلبانه احتمالي وي نيفتاد.