چرا اصلاح طلبان مشایی را برجسته می کنند؟!
رحیم مشایی در میان چه طیفی از اقشار رنگارنگ این جامعه می تواند پایگاه اجتماعی خود را تعریف کند. بدنه اصول گرایان، روحانیت، نخبگان و دانشگاهیان، ارزش گرایان و حزب اللهی ها؟ طبقه متوسط را هم که اصلاح طلبان در انحصار خود می دانند! پس چه کسانی با رحیم مشایی و در حقیقت ادامه دولت احمدی نژاد همراهی و همکاری خواهند کرد؟
به نظر می رسد مهمترین هدف یا یکی از اهداف مهم این طیف و رسانه هایشان، کاندیداتراشی در بین رقبای خود و مشغول کردن اصول گرایان و افکار عمومی به این بحث های خیالی است. در میان اصول گرایان هستند نامزدهای احتمالی که بدون شک رقبای اصلی اصلاح طلبان در عرصه انتخابات خواهند بود. کاندیداهایی که هم سابقه و تجربه مدیریتی و مسئولیتی دارند و هم عملکردشان در مسئولیت های محوله قابل دفاع و مورد رضایت نسبی است. به تعبیر دیگر چهره ها و شخصیت هایی در میان اصول گرایان وجود دارند که عملکرد آنها ملاک و معیار برای ارزیابی مردم در عرصه انتخابات خواهد بود. رسانه های اصلاح طلب در یک اقدام سنجیده و حساب شده، رحیم مشایی را محبوب جلوه می دهند بدون آنکه مشخص کنند او با داشتن کدام مولفه ها و فاکتور های قابل تامل دارای این محبوبیت ادعایی است.
رحیم مشایی در میان چه طیفی از اقشار رنگارنگ این جامعه می تواند پایگاه اجتماعی خود را تعریف کند. بدنه اصول گرایان، روحانیت، نخبگان و دانشگاهیان، ارزش گرایان و حزب اللهی ها؟ طبقه متوسط را هم که اصلاح طلبان در انحصار خود می دانند! پس چه کسانی با رحیم مشایی و در حقیقت ادامه دولت احمدی نژاد همراهی و همکاری خواهند کرد؟ مگر اینکه گفته شود در ائتلافی اعلام شده یا نانوشته اصلاح طلبان قید معرفی نامزد در انتخابات را می زنند و به حمایت از رحیم مشایی می پردازند. به هر روی اینکه یک فرد شانس جدی برای پیروزی در انتخابات را داشته باشد، دارا بودن برخی شرایط شخصیتی، فکری، تجربه کاری و سوابق اجرایی و عملکرد مسئولیتی را می طلبد. حال اینکه رحیم مشایی کدام یک از اینها را دارد خدا می داند و برخی از چهره ها و رسانه های اصلاح طلبان.
رحیم مشایی و برخی دیگر از چهره های حاشیه ساز دیگر موجود در دولت، صرفا بواسطه حضورشان در دولت است که نام و نشانی در رسانه ها برای خود برپا کرده اند و به محض قطع این اتصال به دولت دیری نخواهد پایید که از اذهان عمومی پاک شوند. چرا که نه گذشته و سابقه مدیریتی و مسئولیتی قابل توجهی داشته اند و نه حتی در همین دوره حضور در دولت هم عملکرد قابل دفاعی از خود بروز داده اند. همان گونه که اشاره شد برجسته شدن گاه گاه اینها از صدقه سری برخی رسانه ها و حاشیه سازی های خود است. مردم به معنی واقعی یعنی آنها که قرار است انتخاب نهایی را بکنند چندان توجهی به این حاشیه سازی ها و حاشیه سازان نداشته و نخواهند داشت. کما اینکه برخی ها در دوره موسوم به قهر 11 روزه رویاهایی در سر می پروراندند و خواب ها در سر داشتند که وقتی دیدند هیچ کدام از جانب مردم محقق نشد، راهی دیگر برگزیدند. به هر روی رحیم مشایی هم امروز اگر نام و نشانی در سطح رسانه ها و نه در بین مردم برای خود دست و پا کرده، نه بواسطه توانایی های خارق العاده او در مدیریت کلان دولت - که کیفیت و توفیقاتش! اظهر من الشمس است- بلکه بواسطه رانت های رسانه ای و موقعیتی است که به خاطر حضور در دولت و حمایت های رئیس جمهور از وی حاصل شده است.
گذشته از این رحیم مشایی در میان گروه های سیاسی هم شخصیت قابل اعتنایی نیست. طیف منتسب به او در انتخابات مجلس نهم بر خلاف گمانه زنی ها و برخی پیش بینی ها حتی نتوانست یک لیست کامل ارائه کند و برخی نامزدهای مجلس نسبت به قرار گرفتن در لیست منتسب به این جریان موسوم به « جبهه توحید و عدالت» واکنش نشان دادند و همسویی خود با این طیف را تکذیب کردند.
با وجود اینها چرا برخی طیف های اصلاح طلب بر برجسته کردن رحیم مشایی اصرار دارند؟ این اقدام چه نفعی برای آنها دارد؟ به نظر می رسد اصلاح طلبان خود نیز به جایگاه و موقعیت رحیم مشایی آگاهند و کمتر شانسی برای اقبال عمومی به او در یک رقابت انتخاباتی قائل نیستند. اما تامین اهداف بلند تر سیاسی آنها را وا می دارد تا گزینه ها و چهره های کوچک تر را بزرگ جلوه دهند. هر چه کوچکتر ها و ضعیف تر ها بزرگ جلوه کنند، فضا برای گزینه ها و چهره های رقیب دیگر که رقبای اصلی آنها محسوب می شوند سخت تر می شود. در حقیقت اصلاح طلبان با بزرگ کردن رحیم مشایی و معرفی او به عنوان گزینه جدی که می تواند رقیب اصلی دیگر طیف ها و مشخصا اصلاح طلبان باشد، تلاششان بر این است که ورود گزینه های اصول گرا به انتخابات را تحت الشعاع قرار دهند و این گونه القاء کنند که گزینه های دیگر اصول گرایان جدی نیستند و شانسی برای پیروزی ندارند!
بزرگ کردن کوچک ها برای انحراف توجهات از بزرگان
در صورت تحقق این تاکتیک رسانه ای آنگاه عرصه رقابت می ماند برای اصلاح طلبان و طیف موسوم به انحرافی. شکست دادن نماینده جریان انحرافی هم آنگاه کار دشواری نخواهد بود. علاوه بر این و به موازات این کاندیداتراشی برای جبهه اصول گرا هم می تواند آنها را در نیل به اهدافشان کمک کند. طرح نام های خیالی بهانه خوبی است برای اینکه حواس و تمرکز اصول گرایان به هم خورد و درگیر حاشیه سازی و خبرسازی های اصلاح طلبان شوند.
بنابر این برجسته سازی رحیم مشایی و معرفی کاندیداهای خیالی از سوی اصلاح طلبان به نظر می رسد اقدامی است حساب شده برای اینکه تحولات و تحرکات انتخاباتی اصول گرایان را بیرون از مجموعه خودشان مدیریت کنند و با انتشار خبرها و تحلیل های جهت دارد، به سمت و سویی هدایت کنند که تضمین کننده تامین بیشتری از اهداف اصلاح طلبان باشد. بر همین اساس چهره ها و مجموعه های اصول گرا باید دقت نظر و تعمق بیشتری نسبت به خط های خبری و تحلیلی که رسانه های اصلاح طلبان دنبال می کنند داشته باشند.