17 انتظار امام از روحانیت برآورده شد؟/طوفان دانشگاه حوزه را گرفت!
فرم آموزشی دانشگاه وارد مراکز آموزشی حوزه شد، مدرک گرایی در حوزه باب شد، در حوزه به موضوعاتی پرداخته شد که جزو اولویت هایشان نبود، استقلال حوزه کمتر شده است، حوزه بیش از این که به نظارت توجه کند به تصدی گری و توجیه کارهای دولت پرداخته است. ما حوزه را به عنوان یک نهاد علمی پژوهشی نمی خواستیم. اولین توقع ما این است که امروز پاسخ های فقهی در مدیریت کشور دریافت شود و حداقل فقه و فلسفه سیاسی قوی داشته باشیم.
حجت الاسلام احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در ابتدای برنامه با بیان اینکه بحث راجع به وحدت حوزه و دانشگاه در سه محور اصلی چیستی و دلیل وجود این وحدت و تحلیل و داوری راجع به وضع کنونی وحدت حوزه و دانشگاه است گفت: باید ببینیم بعد از گذشت سی سال از این ایده و شعار کجا ایستاده ایم؟ آیا این وحدت محقق شده یا نه؟ سومین محور هم راهکارهایی است به وحدت حوزه و داشنگاه کمک می کند و همیطنور موانع رسیدن به وحدت حوزه و دانشگاه را از میان بر می دارد. دکتر عماد افروغ هم در ابتدای برنامه گفت: من هم سه محور آقای واعظی را می پسندم اما بد نیست تبیین کنیم که هدف از این برنامه ها چیست؟ به نظر من این مناظره ها باید ذیل کرسی های آزاد اندیشی تعریف شود و در نتیجه باید با فراغ بال و خیالی آسوده نتایج تحقیقات سی سال گذشته را بیان کنیم. اقداماتی ناشی از سوء تفاهم و سوء فهم وحدت حجت الاسلام واعظی در ادامه برنامه با بیان این که بسیاری از اقداماتی که به اسم وحدت حوزه و دانشگاه صورت می گیرد، ناشی از سوء تفاهم و سوء فهم نسبت به معنای وحدت و حوزه دانشگاه است. باید ببینیم وقتی این بحث مطرح شد دقیقاً چه چیزی مراد بود و در ادامه چه اهدافی می تواند مراد باشد. به نظر من شعار وحدت حوزه و دانشگاه دو هدف اصلی را دنبال می کند. هدف اول رفع فاصله ها، بیگانگی ها و سوء تفاهمات بین حوزه و دانشگاه است. گام و هدف بعدی هم بحث هم افزایی بین حوزه و دانشگاه و همکاری و تعامل بین این دو نهاد علمی برای غلبه بر برخی از مشکلات علمی موجود کشور است. تاسیس حوزه های علمیه در دانشگاه به هم افزایی بین حوزه و دانشگاه کمکی نمی کند وی افزود: اگر باور کنیم ما می توانیم با نگاهی دانشی و نگاهی تمدنی به موفقیت برسیم، نتایج خوبی به دست خواهد آمد. فکر می کنم این دو هدف اصلی شالوده اصلی تفکر وحدت حوزه و دانشگاه را می سازد. به شخصه معتقدم در راه رسیدن به هدف اول موفقیت هایی حاصل شده است و ظرفیت های حوزه و دانشگاه برای یکدیگر شناخته شده است و فاصله این دو نهاد تا حد زیادی مرتفع شده است. اما ما روی هدف دوم حرف های زیادی داریم و فکر می کنم مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد و خیلی از اقدامات سطحی است، مثلاٌ تاسیس حوزه های علمیه در دانشگاه ها جزو کارهایی است که به رسیدن به هم افزایی بین حوزه و دانشگاه کمکی نمی کند. چیزی که وحدت حوزه و دانشگاه را تامین می کند، اینگونه اقدامات نیست. 17 انتظار امام خمینی از روحانیت عماد افروغ در ادامه برنامه با بیان اینکه بحث حوزه و دانشگاه را نباید صرفاً در حد دو نهاد یا روحانی و دانشگاهی دید گفت:«این موضوع می تواند ذیل سنت و تجدد، ذیل علم و دین و حتی ذیل چالش های هویتی و روشنفکری قرار بگیرد. فلسفه وجودی حوزه و دانشگاه در طول تاریخ چه بوده و اصلاً به چه دلیلی تشکیل شده اند و در طول تاریخ چه انبساط هایی داشته اند. وحدت آرمانی، سیاسی، اخلاقی و اجتماعی وحدتی است که مد نظر امام (ره) بوده است. امام کمتر به مباحث معرفتی توجه داشته اند، البته می توان از بین فرمایشات امام، یک سری مباحث معرفتی هم استخراج کرد، مثل اینکه علم مقدمه معرفت به خداوند است و از این قبیل. اما ایشان بیشتر نگاهی سیاسی و اجتماعی به این موضوع داشته اند. در یکی از عبارات امام، ایشان می فرمایند وحدت روحانیت و دانشگاهی مثل وحدت مردم و دولت است. یعنی دانشگاهی مظهر دولت است و روحانی مظهر ملت! البته این یک بحثی است که نباید همیشه آن را مفروض دانست، شاید الان نتوان به طور قطع گفت که حوزه مظهر ملت است و دانشگاه مظهر دولت! روحانی باید برخاسته از بطن مردم باشد، من حوزه را مساله محور تر از دانشگاه می دانم چون به هرحال دانشگاه نهادی نو ظهور است. امام هفده انتظار خود را از روحانیت بیان کرده اند که از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره داشت :حضور در صحنه بدون فراموشی شان روحانی بودن، استقلال و عدم وابستگی به دولت، تحمل دانشگاهیان وکارشناسان، ارشاد و هدایت دولت، تهذیب نفس، آگاهی بخشی به مسلمانان نسبت به وظایف خطیر روحانیت، اصلاح حال ملت و جلوگیری از ظلم، غارت گری و دزدی، پرهیز از دنیا طلبی، حفظ شان و منزلت و آبروی روحانیت در بین مردم، تداوم بخشی به انقلاب، مقابله با دو فرهنگ منحط شرق و غرب، پرهیز از سخنان تفرقه آمیز، اخراج عناصر غیر اخلاقی از حوزه، افشای آخوندهای درباری، پرهیز از گروه گرایی، رعایت عدالت اسلامی در رفتار روحانیون و پرهیز از تحجر و تقدس مابی.
این استاد جامعه شناسی افزود: امام تاکید زیادی داشتند که نه دانشکاهی، روحانی را متهم به تحجر کند و نه روحانی، دانشگاهی را متهم به بی دینی کند. این رویکرد اول بود، رویکرد دوم بحث معرفتی بود. یک زمانی عده ای از روشنفکران این موضوع را مطرح کردند که چون روش شناسی دانشگاه نقد را بر می تابد و روش شناسی حوزه، نقد را نمی پذیرد، به نوعی حوزه را به عدم پذیرش نقد متهم کردند. این درحالی است که اصلاً قرار نیست وحدت معرفتی بین حوزه و دانشگاه وجود داشته باشد. یک عده ای این بحث را مطرح می کردند که حوزه به دلیل استفاده از علوم دینی و معرفتی جهتی متفاوت از دانشگاه دارند. در واقع وحدت معرفتی دائر مدار گرایش به پوزیتیویسم و حاکمیت آن بر دانشگاه بود و علاوه بر اینکه این نحله معرفت شناختی با ایرادهای زیادی روبرو است، قرار هم نیست در حوزه نیز این نحله دنبال شود. دیدگاه ایدئولوژیک بر این دو محور متکی بود که حوزه ها بر پایه دیدگاه اسلامی حرکت می کنند، در حالیکه علوم کفرمحور در دانشگاه وجود دارد، این درحالی است که نمی توان به طور قطع گفت آنچه که در دانشگاه می گذرد بر پایه الحاد است و آنچه در حوزه می گذرد، الزاماً برپایه اسلام است. از طرفی عده ای معتقد بودند که اهداف حوزه و دانشگاه با هم متفاوت است. دانشگاه علم را برای تسلط بر طبیعت می خواهد اما حوزه علم را در جهتی دیگر دنبال می کند، که این موضوع هم قابل قبول نبود. وحدت ساختاری هم به دنبال ادغام بود و می گفت یا حوزه را در دانشگاه ادغام کنید، یا دانشگاه را در حوزه، که این ایده هم قابل قبول نیست. رویکرد دیگر، رویکرد تقسیم کار است. عده ای می گفتند مباحث نرم از قبیل فلسفه علم، فلسفه علوم اجتماعی، مبانی متافیزیک علم، پیش فرض شناسی، و مباحث مربوط به فلسفه تعلیم و تربیت و نسبت علم با فرهنگ و جامعه را به حوزه و البته در تعامل با دانشگاه بسپاریم که به نظر این رویکرد، راه درستی است. در رویکرد تقسیم کار عده ای هم بودند که می گفتند فرهنگ را از حوزه بگیریم و فکر را از دانشگاه! این حرف هم به نظرم اصلاً قابل قبول نیست که از حوزه فکر زدایی کنیم و از دانشگاه به نوعی فرهنگ زدایی کنیم.» در دانشگاه باید رقابت وجود داشته باشد افروغ در ادامه با بیان اینکه نسبت به دانشگاه انتقادات زیادی دارد گفت:« دانشگاه نباید متمرکز اداره شود، در دانشگاه باید رقابت وجود داشته باشد، دانشگاه نباید اسیر فرمالیزم باشد و... امیدوارم حرف های من مخالفتم با دانشگاه تلقی نشود.» نهاد رهبری در دانشگاه ها می تواند بهتر از این باشد در این بخش از برنامه محمد حسین رنجبران از واعظی خواست به این سوال پاسخ دهد که یکی از توقعات امام از روحانیت، حضور موثر در صحنه بود، الان که شرایط برای این موضوع فراهم است، ارتباط باطنی بین روحانیت و دانشگاه کمتر وجود دارد، قبول دارید؟ که واعظی پاسخ داد: «دانشگاه یک نهاد علمی - پژوهی است. اما هرگز نباید حوزه را به یک نهاد علمی - پژوهشی فروکاست. فکر می کنم دامنه فعالیت های حوزه از این وسیع تر است. در طول تاریخ وقتی نگاه می کنیم حوزه علاوه بر کارهای علمی پژوهشی، مرکز ثقل معنویت و اخلاق جامعه بوده است. آقای دکتر در مورد فرمالیزم در دانشگاه سخن گفتند؛ من می خواهم بگویم عده ای در مورد وحدت حوزه و دانشگاه هم اسیر فرمالیزم هستند و می گویند وقتی دانشگاه یک نهاد مدرن است و حوزه یک نهاد سنتی است و سنت و مدرنیزه با هم همخوانی ندارند، وحدت میسر نیست. به نظر من با بازنگری در پیش فرض های معرفتی که در دانشگاه ها وجود دارد، می توانیم فضا را تغییر دهیم. فضای آموزشی دانشگاه نسبت به حوزه خیلی گسترده تر است. حوزه چون بر مدار معارف دینی است، طبعاً در فضای علوم انسانی و بخشی از علوم اجتماعی با برخی دانشگاه ها تماس فکری و محتوایی دارد. کسانی که در آغاز انقلاب فرهنگی، بحث حضور روحانیت در دانشگاه را مطرح کردند، هرگز به عنوان یک نهاد رسمی در دانشگاه ها این موضوع را عنوان نکردند. حضور روحانیت در دانشگاه باید در همان فضای حضور روحانیت در بین مردم و مسجد تعریف شود.به عقیده من روحانی باید به عنوان یک عنصر اخلاقی و معنوی برای ارشاد و راهنمایی دانشجویان در دانشگاه حاضر شود. دلیل این که شهید مطهری یا شهید مفتح توانستند در دانشگاه موفق عمل کنند همین حفظ هویت روحانیت بود. وقتی کارکرد روحانیت در دانشگاه جنبه اداری به خود می گیرد، وجه معنوی روحانیت در دانشگاه تحت تاثیر واقع خواهد شد.البته نباید از این موضوع هم غافل شویم که نهاد رهبری در دانشگاه ها فعالیت خوبی داشته اند اما به نظرم می تواند بهتر از این باشد. این می توانید یک پتانسیل قوی باشد و از آن طرف می تواند یک امر خنثی و کم اثر باشد، بستگی به کارکرد دارد.» طوفان دانشگاه حوزه را گرفت دکتر افروغ در ادامه برنامه با طرح یک سوال بحث خود را پیگیری کرد و گفت:« سوال اساسی این است که در ارتباط چندین ساله حوزه و دانشگاه چه اتفاقی افتاده است؟ کدامشان سود کرده اند و کدام ضرر؟ ما قبل از انقلاب در خارج از کشور دانشجو بودیم و با حوزه آشنایی نداشتیم اما از بزرگان خود شنیده بودیم که فضای اخلاقی و معنوی زیادی در حوزه ها جریان دارد. طلبه استاد خود را انتخاب می کند و تلمذ به چند سال محدود نمی شود و آنچنان بویی از مدرک گرایی به مشام نمی رسد. انتظار ما این بود که وقتی وحدت حوزه و دانشگاه مطرح می شود، نسیم حوزه به دانشگاه بدمد، اما نه تنها نسیم حوزه وارد دانشگاه نشد، بلکه طوفان دانشگاه حوزه را گرفت. ظاهر ماجرا این است که روحانیان به دانشگاه رفت و آمد دارند ، دفاتر نمایندگی تشکیل شده است، کلاس ها و اردوهای آموزشی و فرهنگی برگزار می شود و سخن از اسلامی کردن دانشگاه به میان است و غیره و ذلک و برخی از روحانیان عضو هیات علمی دانشگاه ها هستند. تصور عموم این است که حوزه بر دانشگاه غالب شده است اما باطن این ارتباط این است: فرم آموزشی دانشگاه وارد مراکز آموزشی حوزه شد، مدرک گرایی و عنوان گرایی و طول محدود تحصیل در حوزه باب شد، در حوزه به موضوعاتی پرداخته شد که جزو اولویت هایشان نبود، استقلال حوزه کمتر شد. حوزه بیش از این که به نظارت توجه کند به تصدی گری و توجیه کارهای دولت پرداخته است. ما حوزه را به عنوان یک نهاد علمی پژوهشی نمی خواستیم. اولین توقع ما این است که امروز پاسخ های فقهی در مدیریت کشور دریافت شود و حداقل فقه سیاسی و فلسفه سیاسی متناظر آن داشته باشیم. باید در نظام آموزشی سنتی حوزه این مسائل مطرح و پرورش داده شود و اسیر عناوین کلیسایی مثل استاد یار و استاد تمام و... نشوند.» موسسات اقماری حوزه یک اتفاق مبارک برای حوزه حجت الاسلام واعظی در پاسخ به صحبت های افروغ گفت:« فکر می کنم در بیانات آقای افروغ دائماً بین دو چیز خلط می شود، یکی تمامیت حوزه و یکی بخش هایی که با دانشگاه در ارتباط است. حوزه یک نهاد آموزشی و پژوهشی بسیار گسترده ای است که اتفاقاً متن حوزه کمتر در معرض آسیب هایی است که آقای دکتر بیان کردند. اگر ی از دانشگاه برخاسته نهادهای اقماری حوزه را در بر گرفته، نه اصل حوزه! ما الان با حجم بسیار گسترده ای از طلاب مواجه هستیم که به شکل سنتی درس های سطح حوزه را می خوانند و سال های طولانی هم درس های خارج را مطالعه می کنند. پس بخش های وسیعی از دانشگاه است که دستخوش ره آوردهای دانشگاه نشده است. از طرفی بنده معتقدم اگر پاره ای از اشکالاتی که به نهادهای اقماری حوزه وجود دارد، مثل برآورده نشدن انتظارات از حوزه و یا فراهم نشدن محصولات مورد نظر به این دلیل است که متن اصلی حوزه به این فضا ها ورود پیدا نکرده است. گاهی ما انتظار داریم طلبه ای که هفت سال درس طلبگی خوانده و بعد در کنکور شرکت کرده و وارد دانشگاه شده است، در تز دکتری خودش از نگاه دین به سوالات پاسخ دهد. این اصلاً منطقی نیست چون قطعاً این طلبه بنیه لازم علمی را ندارد. در عین حال که بنده موسسات اقماری حوزه را یک اتفاق مبارک برای حوزه می بینم می خواهم بگویم این تمام حوزه نیست. نکته دیگر در مورد استقلال حوزه است، به هر جهت شاید این را بنده هم موافق باشم که حوزه باید سعی داشته باشد حتی اگر می خواهد جهات علمی خودش را رتبه بندی کند، باید با اصطلاحات حوزوی این کار را انجام دهد. اما بحث من کلان تر است، اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم حقیقت امر این است که نسبت به انتظارات به حقی که از آغاز انقلاب وجود داشت که ما نظامی تشکیل دهیم که عرصه های مختلف آن بر اساس تفکر و منابع اسلامی پایه ریزی شود، این اتفاق نیفتاده است. در این راه هم حوزه مقصر است و هم حوزه! روح قالب بر اندیشه دانشگاه، باورمندی به بنیان علوم انسانی غربی است و اقلیتی باورمند این است که می توان طرحی نو در افکند و از آن طرف در حوزه اکثریتی از حوزه درگیر این ماجرا نشده اند. »
توقع این بود که حکومت اسلامی با ابزار های فقهی خود، پاسخ جامعه دینی را از منبع قوانین دینی بدهد
افروغ در قسمت پایانی برنامه با بیان اینکه حوزه باید خودش را به مسائل مختلف بسط دهد گفت:«توقعاتی متناسب با انقلاب ایجاد شده است، توقع این بود که حکومت اسلامی با ابزار های فقهی خود، پاسخ جامعه دینی را از منبع قوانین دینی بدهد. در تاریخ گذشته حوزه های علمیه یک مساله رخ داده و آن هم این است که حوزه خودش را بَسط نداده و اسیر نوعی عقب ماندگی نسبت به مسائل و موضوعات روز شده است. اشکال من این است که دو شهود دارم، یکی شهود شهروندی و جامعه شناسی من است و دیگری این است که من از سال 70 در قم تدریس می کنم، از نزدیک با خیلی از مسائل آگاهم و دغدغه های دینی و عمیق دارم. من خودم فلسفه علوم اجتماعی تدریس می کنم، وقتی می بینم در صده هفده، همزمان با دکارت با نگاه خاص به طبیعت و دلمشغولی به چگونگی با غفلت از چرایی، در کشورمان ملاصدرا داریم می گویم چه گنجینه ای داشته ایم و آن را به دانشگاه بسط نداده ایم. ما از حوزه توقع نداشتیم دانشکده فیزیک و شیمی راه اندازی کند اما شیمی و فیزیک به یک نوع طبیعت شناسی نوین نیاز دارد که متاسفانه این موضوع وجود ندارد.»
باید متن حوزه تغییر نگاه دهد
واعظی هم در پاسخ به افروغ گفت:« آقای دکتر فکر می کنند سه دهه کافی است برای تحقق توقعاتی که از حوزه وجود داشت. اما بنده معتقدم این قضاوت منصفانه نیست. حوزه قبل از انقلاب به شدت سنتی بود و فقط چند رشته خاص در حوزه ها دنبال می شده است و بحث هایی مثل فلسفه و عرفان خیلی کم رمق در حوزه ها مطرح می شده است. این حوزه به یکباره با سیلی از توقعات اجتماعی سیاسی فرهنگی مواجه شده است. به نظر من در این سه دهه حوزه کاملاً در مسیر بوده است و حقیقتاً از جهت آشنایی با فضاهای جدید موفق عمل کرده است. الان ما با خیل عظیمی از حوزه ها رو به رو هستیم که با موضوع بحث آشنا شده اند اما بحث تولید دانش و نظریه پردازی با ضعف رو به رو است. به نظر بنده راهکاری که با وضع فعلی سازگار است به این شکل است که مراکز اقماری مرتبط با حوزه نباید فقط به طرزشکلی و نمادین بسنده کنند. از طرفی باید متن اصلی حوزه باید تغییر نگاه دهد و هم دانشگاه در باورمندی خود تغییر نگاه ایجاد کند.»
روحانیت چقدر اعتبار و جایگاه در جامعه دارد؟
افروغ در پاسخ به واعظی گفت:« به هرحال من یک سوال از آقای واعظی پرسیدم که سوالم را گرفتم. ایشان بگویند روحانیت چقدر اعتبار و جایگاه در جامعه دارد؟ از وجه قابل قبول تقسیم کار بگویند... تقسیم کار بین حوزه و دانشگاه راهکاری است که به نظر من می آید. بحث های نرم علم را باید به حوزه بسپاریم اما خواهش می کنم این کار را در قالب همان حلقه های آموزشی سنتی حوزوی دنبال کنند.»