روح را چگونه مداوا کنیم
آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید اخلاق میگوید: همانطور که از جسمت مراقبت میکنی و پیشگیری میکنی تا بیمار نشوی، از روحت هم مراقبت کن؛ اگر هم بیمار شدی، زود برو و از طریق توبه روحت را مداوا کن!
فارس،: به مناسبت سالروز ولادت امام کاظم و شهادت امام مجتبی علیهما السلام، روایتهایی از این امامان معصوم با شرح آیتالله آقا مجتبی تهرانی بیان میشود: حدیث نورانی امام حسن(ع): «عَجَبٌ لِمَنْ یَتَفَکَّرُ فِی مَأْکُولِهِ کَیْفَ لَا یَتَفَکَّرُ فِی مَعْقُولِهِ فَیُجَنِّبُ بَطْنَهُ مَا یُؤْذِیهِ وَ یُودِعُ صَدْرَهُ مَا یُرْدِیه». [بحار الانوار، ج 1، ص 218] یعنی من در شگفتم از کسی که درباره غذایی که میخواهد بخورد فکر میکند که چه بخورم که مفید باشد و مضرّ نباشد، ولی «لَا یَتَفَکَّرُ فِی مَعْقُولِهِ»؛ یعنی برای جسمش فکر میکند که چه چیزی را وارد معدهام کنم، امّا برای روحش فکر نمیکند که چه مطلبی را دارم گوش میکنم و در دل و روحم جایگزین میکنم. اسلام میگوید: همانطور که از جسمت مراقبت میکنی و پیشگیری میکنی تا بیمار نشوی، از روحت هم مراقبت کن؛ اگر هم بیمار شدی دستور میدهد که زود برو و از طریق توبه روحت را مداوا کن. حالا همانگونه که در باب جسم معمولاً بیماریها از راه تغذیه و تزریق وارد پیکره انسان میشود و کارشناس جسم که طبیب است میگوید: «این چیزها را بخوری، این مرضها را میآورد؛ این چیزها را بخوری، جسم را تقویت میکند؛ مراقبت کن که بیمار نشوی و...»، اسلام هم همین را میگوید؛ اسلام میگوید: آن مفاهیمی که وارد ذهن تو میشود، تغذیة روح تو است. هر مفهومی که وارد شود، در ذهن و روحت جایگزین میشود. پس مراقب باش که چه میخواهی وارد ذهنت کنی. مراقب باش که ویروس همراهش نباشد که سلامتی روحت را از بین میبرد. هم پیشگیریاش را گفته که چگونه از ورود بیماریها به روحت جلوگیری کنی، هم تقویتیاش را گفته که چه مفاهیمی را در روحت وارد کن تا سلامتی روحت حفظ شود، و هم بیماریاش را گفته است که اگر بیمار شدی چگونه معالجه کن. حدیث نورانی امام کاظم(ع): «مَنْ اَرَادَ الْغِنَى بِلَا مَالٍ وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ وَ السَّلَامَةَ فِی الدِّینِ فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِی مَسْاَلَتِهِ بِاَنْ یُکْمِلَ عَقْلَهُ.» [بحار الانوار ج 1 ص 139] در باب غنا اینطور است که دو نوع غنا داریم: یک: غنای بالمال، دو: غنای عن المال. که در مورد دومی اینجا جایش نیست و آنچه مردم دنبالش هستند، غنای بالمال است. یعنی چه؟ یعنی میخواهند با پول، برای خودشان آرامش روانی درست کنند. خیال میکنند پول هرچه افزوده شود، آرامش روانی برایشان پیدا میشود و حال اینکه اشتباه می کنند. اتّفاقاً یک غنای عن المال داریم، یعنی روح، احساس بی نیازی میکند. چون غنا، بی نیازی است. مردم دنبال این هستند که با پول خودشان را بینیاز کنند و حال اینکه اشتباه میکنند. بینیازی امر روانی است. در غنای عن المال انسان از نظر روانی احساس میکند که پول احتیاج ندارد. امّا در غنای بالمال انسان خیال میکند هرچه پولش زیادتر شود، این احساس درونش پیدا میشود که دیگر احتیاج به پول ندارم، خیال میکند که هر چه بیشتر پول رویهم بگذارد، بیشتر احساس بینیازی میکند. حضرت میفرمایند: اوّل؛ اگر کسی بخواهد احساس بینیازی کند، امّا نه بر اثر مال؛ دوم؛ «وَ رَاحَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْحَسَدِ» و دلش از بیماری کشنده حسد آسوده گردد، چون حسد یکی از بیماریهای روانی است و همین آدم را بیچاره میکند و حسد انسان را رنج می دهد و او را تا سرحدّ مرگ می برد. سوم: «وَ السَّلَامَةَ فِی الدِّینِ»، واگر کسی بخواهد دینش را هم حفظ کند و سالم بماند؛ این را خوب دقّت کنید که روایت سه مورد را میگوید که: غنای بدون پول، راحتی دل از بیماری کشنده حسد، سلامت در دین. اگر کسی این سه را میخواهد ، «فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِی مَسْاَلَتِهِ بِاَنْ یُکْمِلَ عَقْلَهُ»، باید در خواستهای که از خدا دارد تضّرع کند، نه فقط دعا کند، بلکه تضرّع کند چون تضرّع بالاتر از دعا است. تضرع یعنی خواستهای که همراه با سوز و ناله و سوزش دل باشد. لذا میگویند: تضرّع همیشه را با زاری همراه است. «فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ فِی مَسْاَلَتِهِ»، در خواستهاش تضرّع کند، چه بخواهد در سؤالش؟ «بِاَنْ یُکْمِلَ عَقْلَهُ»، از خدا بخواهد به او عقل بدهد. می فهمی یعنی چه؟ بخواهد خدا عقلش را کامل کند. معلوم میشود منشأ هر سه موردی که آقا فرمودند جهل و نفهمی و بی شعوری است. کسی که دنبال پول میرود تا خودش را بینیاز کند، بیشعور است. کسی که حسد میورزد، بی شعور است. عقلش کم دارد. کسی که ضربه به دینش میزند، آن هم از نظر عقلی کم دارد. دین ما دین شعور است. هرچه سطح شعور بالاتر برود، از نظر دینی و همة این جهات، اینها هم همه بالا میروند. حتّی در بهشت، مقامات بهشتی بر محور عقل و شعور است. هرچه معرفت و شعور بالاتر ، درجهاش در بهشت بالاتر. در روایتی است که ارزش یک رکعت نماز آدم با معرفت پیش خدا بیشتر است از هزار رکعت نماز انسان بیمعرفت دارد.