تکلیف عارف را خاتمی روشن می‌کند/ به دنبال انتخابات پرشور هستیم/ اجماع بین اصلاح طلبان سخت است

آقای خاتمی هم اعلام کرده که ماههای پایان سال نظرشان را ارائه خواهند داد. بنابر این من فکر می کنم تا زمانی که آقای خاتمی نظرشان را اثباتا یا نفیا اعلام نکنند، آقای عارف شانسی برای اینکه مورد حمایت رسمی اصلاح طلبان قرار گیرد نخواهد داشت. این البته محدود به آقای عارف نیست تمام نامزدهای احتمالی دیگر اصلاح طلبان هم تا زمانی که مواضع آقای خاتمی روشن نشود در این بلاتکلیفی بسر خواهند برد.

کد خبر : 237360
سرویس سیاسی«فردا»: با نزدیک تر شدن به موسم انتخابات ریاست جمهوری تحرکات طیف های سیاسی هم بیشتر و علنی تر می شود. در جناح اصلاح طلب با وجود نام بردن از گزینه هایی چند به عنوان کاندیدای احتمالی این محمدرضا عارف عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون اول رئیس جمهور سید محمد خاتمی است که به نظر می رسد برنامه های انتخاباتی خود را به صورت رسمی کلید زده است. با این وجود به نظر می رسد بدنه حزبی و جریان های سیاسی اصلاح طلب چندان روی خوشی به او نشان نداده اند. برای بررسی این موضوع گفتگویی انجام داده ایم با محمد جواد حق شناس عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی.

آقای دکتر حق شناس ارزیابی شما از فضای انتخاباتی موجود معطوف به تحرکات اصلاح طلبان چیست. آقای عارف رسما وارد گود شده اند ولی به نظر می رسد خیلی استقبالی از او نشده است. آیا ما می توانیم آقای عارف را نماینده اصلاح طلبان بدانیم؟

به نظر من حضور اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده تعیین کننده شده است. حضور یا عدم حضور آنها در نتیجه انتخابات قطعا تاثیر گذار است. انتخابات پیش رو با توجه به نتیجه انتخابات سالهای 84 و 88 به گونه ای شده که امروز بحث حضور یا عدم حضور اصلاح طلبان یا حضور حداقلی یا حداکثری آنها به عنوان یکی از پارامترهای مهم می تواند مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. از نظر وزن اصلاح طلبان بر اساس انتخابات 84 دور اول حدود 55 تا 60 درصد آرا متعلق به کاندیداهای اصلاح طلبان است. اگر انتخابات 88 را مورد توجه قرار دهیم، کف رای اصلاح طلبان حدود 15 میلیون رای بود.

به نظر می رسد در 7 سال گذشته که نتیجه برآیند نتیجه دولت اصول گرای آقای احمدی نژاد بوده است، ناکارآمدی که در حوزه اقتصاد و فرهنگ و بین المللی مشاهده می کنیم، آرای سبد حامیان وی در مقایسه با انتخابات گذشته دچار ریزش شده است. لذا با توجه به وضعیت فعلی این نظریه قطعی است که اصول گرایان دو دسته شده اند. یک دسته سنتی ها و میانه روها و دیگری اصول گرایان رادیکال یا طرفداران دولت هستند. اینها هر کدام حداقل با یک کاندیدا ظاهر می شوند. اگر ضلع سوم این داستان را نامزد حداکثری اصلاح طلبان بدانیم، به نظر می رسد پیروزی اصلاح طلبان قابل پیش بینی باشد. اگر اصلاح طلبان نیایند، رقابت یک رقابت درونی بین اصول گرایان خواهد بود. و با توجه به موقعیتی که تیم دولت دارد به لحاظ تسلط بر حوزه های اجرایی و مجریان انتخاباتی و انتخاب استانداران و فرمانداران و هم توانمندی مالی و رسانه ای فضای انتخاباتی به سمت نامزد مورد حمایت دولتی ها پیش خواهد رفت. در جریان اصول گرایان سنتی با توجه به تعدد آرا و تعدد کاندیدا، هنوز فضا روشن نیست. الان شاهد طرح نام هایی همچون، ولایتی، حداد عادل، متکی و پور محمدی و ... هستیم که هنوز تکلیف را در میان خودشان روشن نکردند.

در خصوص اصلاح طلبان هم شاهد دو نظر متفاوت هستیم هم در بدنه اجتماعی و هم در بین جریان های سیاسی و احزاب. بخشی معتقد به حضور بدون قید و شرط در انتخابات هستند و برخی دیگر معتقد به عدم حضور بدون قید و شرط هستند یعنی نگاه تحریمی دارند. شاید بشود گفت جریانی که موسوم به «سبز» است از این نگاه تبعیت می کند یا بعضا بیانیه هایی که توسط مشارکت و سازمان مجاهدین صادر شده است. در صورتی که زمینه برای حضور حداکثری اصلاح طلبان فراهم شود، تنها نامزدی که همه رویش توافق دارند، سید محمد خاتمی است که می تواند اجماع اصلاح طلبان را بدنبال داشته باشد. اما اگر این اتفاق نیافتد اجماع در بین اصلاح طلبان با سختی بیشتری روبه رو خواهد بود. طبیعتا اینجا افرادی که اعلام آمادگی کرده اند در جریان اجماع اصلاح طلبان ممکن است مورد بحث قرار گیرند. نام هایی مثل محمد علی نجفی، اسحاق جهانگیری، عارف و...

حسن روحانی؟

آقای روحانی را به عنوان جریان میانه می توان نام برد. میانه اصول گرایان و میانه اصلاح طلبان. به هر حال اینها چهره هایی هستند که مورد بررسی اصلاح طلبان قرار خواهند گرفت.

شما می فرمایید که اصول گرایان با حداقل دو کاندیدا در انتخابات حضور می یابند. آیا اصلاح طلبان یکدست هستند؟ به هر حال اسم هایی مختلفی را نام بردید که از آنها به عنوان کاندیداهای احتمالی یاد می شود. آیا اصلاح طلبان هم ممکن است چند کاندیدا داشته باشند مثل انتخابات 84 و 88 ؟

عرض کردم که کاندیدای حداکثری اصلاح طلبان آقای خاتمی است. اگر ایشان بیاید همه از ایشان حمایت می کنند. اگر هم نیاید عرض کردم که اجماع سخت تر می شود. ولی تلاششان را می کنند که بتوانند روی یک نفر تمرکز کنند. حالا این تلاش به نتیجه می رسد یا نه؟ باید به زمان واگذار کرد.

آقای عارف الان پررنگ تر از دیگران به عرصه ورود کرده است. به نظر شما آقای عارف از طرف چه کسانی مورد حمایت قرار خواهد گرفت. چه در بدنه اجتماع و چه در سطح جریان های سیاسی؟

بحث آقای عارف زمانی قابل طرح است که تکلیف آقای خاتمی در این بخش روشن بشود. آقای خاتمی هم اعلام کرده که ماههای پایان سال نظرشان را ارائه خواهند داد. بنابر این من فکر می کنم تا زمانی که آقای خاتمی نظرشان را اثباتا یا نفیا اعلام نکنند، آقای عارف شانسی برای اینکه مورد حمایت رسمی اصلاح طلبان قرار گیرد نخواهد داشت. این البته محدود به آقای عارف نیست تمام نامزدهای احتمالی دیگر اصلاح طلبان هم تا زمانی که مواضع آقای خاتمی روشن نشود در این بلاتکلیفی بسر خواهند برد.

البته آقای عارف گفته که اگر خاتمی یا هاشمی کاندیدا شوند به احترام آنها کنار می روند ولی اگر اینها نیایند کار را ادامه می دهند.

اینکه آقای خاتمی بیاید یا نیاید دو بحث است. مهم این است که ایشان موضع خود را نفیا یا اثباتا اعلام کنند. نیامدن یک بحث است. اینکه اگر بخواهند نیایند و موضعی هم نخواهند بگیرند باز مشکل را به بدنه اصلاح طلبان منتقل می کنند.

به نظر خودتان اصلاح طلبان باید در انتخابات پیش رو شرکت کنند یا اینکه با هر بهانه ای صحنه را ترک نمایند؟

من یک نگاه فرا اصلاح طلبی دارم از موضع منافع ملی و نظام سیاسی به مساله نگاه می کنم. من احساس می کنم که حضور اصلاح طلبان در انتخابات رقابتی نه تنها به نفع اصلاح طلبان بلکه بیشتر از آن به نفع نظام سیاسی و کشور است. از موضع منافع ملی نظرم این است که دست اندرکاران حاکمیت باید تلاش کنند که به سمت یک انتخابات رقابتی پیش بروند. اینکه نامزد اصلاح طلبان رای بیاورد یا نیاورد بحث ثانویه و درون جناحی است. ما امروزه در موقعیتی هستیم که انتخابات ریاست جمهوری می تواند پیام روشنی را به دنیا مخابره بکند. لذا شرایط ایجاب می کند همه کسانی که دل در گرو نظام و کشور و آینده ایران دارند، در انتخابات شرکت کنند و البته تلاش کنند که بتوانند یک انتخابات با استانداردهای شناخته شده و قانونی را به پیش ببرند.

آقای خاتمی را به عنوان گزینه حداکثری اصلاح طلبان می شمارند. آیا این به معنای آن است که گزینه های دیگر اصلاح طلبان مثل آقای عارف و جهانگیری یا نجفی به لحاظ توانایی های مدیریتی یا سوابق اجرایی و میزان سبد رای در رده پایین تری نسبت به گزینه های اصول گرا قرار دارند؟

تمام این چهره هایی که نام بردم، دارای موقعیت و شناخت و توان هستند و امکان رقابت با اصول گرایان را دارند. در این بخش به نظر من شخصیت فرد و گذشته فرد یک پارامتر موثر است اما کافی نیست. داشتن ویژگی های لازم به این معنا نیست که این افراد واجد شرایط کافی برای انتخابات هستند. یکی از مباحثی که مورد توجه است این است که باید بتوانند نماد یا نماینده جریان های مختلفی که در جبهه اصلاحات هستند، باشند و بتوانند اعتماد آن مجموعه را جلب کنند.

بر این اساس اگر خاتمی به هر دلیلی کاندیدا نشوند، یعنی هیچ کس دیگری نیست که گزینه حداکثری باشد. یعنی خاتمی تا ابد گزینه اصلی اصلاح طلبان است!؟

آن موقع دیگر فرد مهم نیست. وقتی خاتمی نبود مکانیسم است که تعیین کننده می شود. یک مکانیسم تعریف می شود از طرف نیروهای اصلاح طلبان مثل احزاب و نخبگان که این مکانیسم از میان گزینه های موجود یک نفر را انتخاب می کند. یعنی وقتی مکانیسم اصلاح طلبان پشت سر کاندیدایی قرار گرفت، آن کاندیدا واجد شرایط می شود دیگر فرد اینجا اهمیت پیدا نمی کند. برنامه هاست که واجد اهمیت می شود و حمایت هایی که جریان های سیاسی اصلاح طلب از این برنامه و کاندیدا می کنند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: