تفاوت‌انتشار تصاويردلخراش میان ايران وامريكا

بخاري يك مدرسه در روستايي آتش گرفته است و هنوز ساعتي نگذشته كه تصاوير دلخراش دختربچه‌هاي آن مدرسه روي خروجي خبرگزاري‌هاي داخلي قرار مي‌گيرد. صورت‌هاي سوخته و سر و دست‌هاي باندپيچي شده سوژه عكاس‌ها مي‌شوند و در كم‌ترين زمان ممكن در جمع پربازديدترين مطالب قرار مي‌گيرند. حتي اگر آتش سوزي پيرانشهر را به زبان انگليسي هم جستجو كنيد همين نوع تصاوير را مي‌بينيد.

کد خبر : 236736

رجانيوز: مديريت تصاوير منتشر شده از حوادث طبيعي و بحران هاي غيرمترقبه، سوژه اي است كه اين روزها و با تقارن چند حادثه دلخراش در ايران و امريكا، به سوژه اي قابل بحث در فضاي رسانه اي كشور تبديل شده است. موضوعي كه مقايسه آن در رسانه‌هاي ايراني و امريكايي، حقيقتي تاسف برانگيز را از پوشش تصويري اين حوادث در ايران به ذهن‌ها متبادر مي كند.

هفت سال پيش در اوت 2005 علاوه بر يك ميليون نفري كه آواره شدند، 1836 نفر نيز جان خود را از دست دادند. علت مرگ و آوارگي اين تعداد انسان طوفاني بود كه شهر نيواولئان را درنورديد و با خساراتي كه از خود بر جاي گذاشت سهمگين ترين و پر تلفات ترين حادثه بعد از جنگ داخلي آمريكا نام گرفت. چنانكه بعد از هفت سال هنوز اوضاع مردم طوفان زده نيواورلئان سر و سامان نگرفته است و در شرايط فلاكت باري زندگي مي‌كنند.

اما اگر حالا عكس‌هاي مربوط به اين طوفان را در موتور گوگل جستجو كنيد بيش از آنكه با تصاوير مربوط به يكي از اين 1836 نفر روبرو شويد، عكس‌هايي ماهواره‌اي از وضعيت هواشناسي طوفان و منظره‌هايي از دوردست درباره خرابي‌هاي طوفان را مي‌بينيد. بغير از يكي دو مورد، خبري از تصاوير جسدهاي شناور در آب و يا اسباب و اثاثيه غرق شده نيست. در صفحه ويكي پدياي اين طوفان هم تنها يك تصوير موجود است و آن چيزي نيست جز تصويري از قايق گارد ساحلی آمریکا كه در حال گشت زنی در میان خیابان‌های سیل زده شهر نیو اورلئان است!
تصوير جستجوي گوگل براي عكس از طوفان كاترينا
طوفان سندي هم همين حال و روز را دارد. اين طوفان اكتبر سال جاري ميلادي هشت كشور را درنورديد و مجموعا 191 كشته و 52 ميليارد دلار خسارت برجاي گذاشت كه از اين ميزان، سهم آمريكا 119 كشته و 52 ميليارد دلار بود. تصاويري كه براي اين طوفان مي‌توانيد پيدا كنيد هم چيزي جز همان‌ها كه براي طوفان كاترينا گفته شد نيست.
يكي از چهار تصاوير گالري ويكي پديا درباره خسارات طوفان سندي!
براي آخرين نمونه به همين حادثه اسفناك اخير در دبستان سندي‌هوك نيوتاون نگاه كنيد. 20 كودك با ضرب گلوله كشته شده‌اند اما حتي يك تصوير از تصاوير خون‌هاي ريخته روي نيمكت يا شتك زده بر ديوار كلاس نيست و عكسي از اجساد آن دانش آموزان منتشر نشده است. تنها تصاويري كه عمق اين فاجعه را نشان مي‌دهند مادراني هستند كه اشك مي‌ريزند و رييس جمهوري كه در نطق خبري خود اشك‌هايش را پاك مي‌كند. تصاوير مربوط به ابراز هم دردي با قربانيان حادثه هم بخشي ديگر از عكس‌هاي خبري منتشر شده از اين فاجعه است.
تصوير جستجوي گوگل براي عكس از كشتار در دبستان سندي‌هوك
حالا از ينگه دنيا و مهد دموكراسي و مركز آزادي بيان كه ضريب نفوذ رسانه‌ها در آن بسيار بالاست، چند هزار كيلومتر بياييد اين‌طرف‌تر به كشور خودمان. بخاري يك مدرسه در روستايي آتش گرفته است و هنوز ساعتي نگذشته كه تصاوير دلخراش دختربچه‌هاي آن مدرسه روي خروجي خبرگزاري‌هاي داخلي قرار مي‌گيرد. صورت‌هاي سوخته و سر و دست‌هاي باندپيچي شده سوژه عكاس‌ها مي‌شوند و در كم‌ترين زمان ممكن در جمع پربازديدترين مطالب قرار مي‌گيرند. حتي اگر آتش سوزي پيرانشهر را به زبان انگليسي هم جستجو كنيد همين نوع تصاوير را مي‌بينيد.
تصوير جستجوي گوگل براي عكس از آتش سوزي پيرانشهر
نمونه وطني ديگر اين ماجرا زلزله ورزقان است. اگر در موتور جستجوي گوگل چندان خبري از تصاوير قريب دو هزار كشته طوفان كاترينا نيست، عوضش در اين سايت مي‌توان عكس‌هاي دلخراش اجساد زيرآوار مانده در زلزله ورزقان را ديد.
تصوير جستجوي گوگل براي عكس از زلزله ورزقان
سريع قضاوت نكنيد! حرفمان مقايسه اين چند حادثه و يا بحث درباره دردناكي آنها نيست؛ حتي كاري هم به نحوه امدادرساني به حادثه ديدگان نداريم. موضوع چيز ديگري است. موضوع بحث مديريت رسانه‌ها و انتشار اخبار و تصاوير در زمان بحران است. براي اينكه هدف اين مطلب مشخض شود و حرف و حديثي پيش نيايد بد نيست مثال زير هم ذكر شود.
چند سال پيش كه تازه اسكور بوردهاي ورزشگاه آزادي از حالت تزئيني خارج شده بود و تصاوير بازي‌ها را پخش مي‌كرد بحثي جدي درگرفت درباره پخش صحنه‌هاي مشكوك داوري در همان بازي و چند دقيقه بعد از وقوع. چندي نگذشته بود كه همه متفق القول بر اشتباه بودن اين اقدام توافق كردند و پخش اين تصاوير ممنوع شد. تهييج تماشاگران و بهم ريختن فضاي رواني ورزشگاه از جمله دلايل اتخاذ اين تصميم بود.
در حالي كه مديريت نادرست تصاوير پخش شده از يك نمايشگر مي‌تواند تبعات نامناسبي داشته باشد، چرا كسي به فكر تبعات فعاليت نامناسب اقدامات غلط و بعضا مجرمانه رسانه‌ها در شرايط بحراني نيست؟ آيا روند اطلاع رساني در مواقع حساس نبايد به گونه‌اي مديريت شود كه از سوي رسانه‌ها آسيب‌هايي متوجه فضاي رواني جامعه و حتي روند كمك رساني به مصدومان حوادث نشود؟
مديريت رسانه‌ها يكي از بخش‌هاي مديريت بحران است و اگر به اين مهم توجه نشود در مواقع حساس شاهد مشكلات و اتفاقات ناخوشايند خواهيم بود. مي‌توان با برداشت اشتباه از اين امر حرف از سانسور يا جلوگيري از نشر حقايق و سرپوش گذاشتن بر كوتاهي مسئولان زد، اما برداشت صحيح چيزي نيست جز لزوم وجود ساز و كار و مديريت رسانه‌اي واحد و عاقلانه در زمان وقوع بحران‌ها. چيزي كه اگر وجود نداشته باشد در بحران‌هاي بزرگ مي‌تواند حتي به امنيت ملي آسيب بزند.
در ادامه تصاويري را كه به نماد هر يك از اين چهار حادثه تبديل شده مشاهده مي‌كنيد تا به اين ترتيب تفاوت مديريت نادرست و بعضا مغرضانه رسانه ها در پوشش يك حادثه غير مترقبه با مديريت دلسوز نسبت به حفظ وجهه جهاني يك كشور مشخص شود.
نماد تصويري زلزله ورزقان در ايران
نماد تصويري توفان سندي در امريكا
نماد تصويري آتش سوزي در دبستاني در پيرانشهر در ايران
نماد تصويري كشتار دانش آموزان در امريكا
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: