مخاطب خود را در "آقا و خانم میم" می‌بیند

در بخش پایانی با عوامل "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" در ارتباط با تم خیانت در سینمای ایران، پرداختن به موضوعات اجتماعی در آثار سینمایی و مشکلات این ژانر و چگونگی انتخاب ابراهیم حاتمی کیا به عنوان بازیگر همراه با جزیئات این دعوت صحبت شده است.

کد خبر : 236264

مهر: کارگردان فیلم سینمایی "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" عنوان کرد: در این فیلم درگیر یکی سری مسائل عمیق‌تر در رابطه یک زن و شوهر شدیم. به این دلیل هم مخاطب با آن همذات پنداری می کند، چون زندگی خودش را در فیلم می بیند ما در جشنواره فیلم فجر سال گذشته تعدادی فیلم با تم خیانت داشتیم. ما درباره کمیت این آثار صحبت کردیم. اما درباره کیفیت آثاری از این جنس، "زندگی خصوصی اقا و خانم میم" امتیازی داشته که توانسته در این جو ملتهب گلیم خود را ازآب بیرون بکشد. - حجازی:در این سالها در سینما اتفاقی افتاده که عمدتا افرادی که می خواهند در ژانر اجتماعی کار کنند به سمت موضوعات گل درشت می روند. مانند خیانت...اما باید اگر هم قرار است حرفی در این زمینه بیان شود باید با ظرافت چنین مسائلی را مطرح کرد. ما در این فیلم درگیر یکی سری مسائل عمیق تر در رابطه یک زن وشوهر شدیم. به این دلیل هم مخاطب با آن همذات پنداری می کند، چون زندگی خودش را در فیلم می بیند. این موضوع را هم باید در نظر بگیریم که خیانت درست است که در روابطی در جامعه اتفاق می افتد، اما باید ببینم این شامل چند درصد از جامعه می شود که خوشبختانه به ندرت است. از این جهت مخاطب با "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" ارتباط برقرار می کند چرا که مسائلی مانند سوتفاهم را در زندگی خودش هم می بیند. سر دورخوانی ها فرخ نژاد عنوان می کرد که شخصیت مهراد در فیلم به زنش شک می کند. اما من و طالب آبادی معتقد بودیم که وی شک نمی کند بلکه حالش بد است و این مرز خیلی باریکی بین شک و این شرایط است. او هنوز به مرحله شک نرسیده است. البته بالاخره به مرحله شک هم تبدیل می شود. ما در این فیلم روی جزئیات تاکید می کنیم و مخاطب هم با آن ارتباط برقرار می کند. اتفاقا از این جنس اتفاقات مخاطب بیشتر در زندگی خود دیده است. طالب آبادی:من معتقدم و تاکید دارم که تم فیلم ما خیانت نیست. کسانی که به حوزه سینما اشراف دارند و به نوعی نظریه پرداز هستند اگر این فیلم را آنالیز کنند، بعید است که از دل آن موضوع خیانت را استخراج کنند. وقتی ما وارد یک تم می شویم باید قواعد آن را رعایت کنیم. من بیشتر معتقدم که ما در این فیلم نشان می دهیم که حال شخصیت فیلم خراب می شود و این شک و خیانت نیست. بلکه حال و احوالی است که برای شخصیت مرد داستان شکل می گیرد. به عقیده من تم فیلم ما حال خراب است. * شما برای بیان این موضوع کاملا دغدغه داشتید. همین دغدغه هم امتیاز یا برگ برنده فیلم شما است که باعث می شود از آثاری از این دست "آقا و خانم میم" را جدا کند. طالب آبادی: سینما ابزار تاثیرگذاری است. عمدتا هم مخاطب اگر با فیلم خوبی در سالن سینما روبرو شود قطعا با یک حس تاثیرگذاری از سالن خارج می شود. من با بحث شکسته شدن قبح خیانت موافق هستم. یعنی ممکن است آثاری چنین کاری را بکنند. اما این تاثیر مهم است. بهمنش: اما این موضوع مهم است که وقتی مخاطبی فیلمی را با تم خیانت می بیند. از سالن سینما که خارج می شود فقط به این موضوع فکر میکند که برود و خیانت کند؟ آیا در جامعه هیچ چیز دیگری وجود ندارد که فرد در معرض این اتفاق قرار بگیرد؟!فقط دیدن یک فیلم چنین تاثیری را می گذرد و بسترو الگوهای دیگری وجود ندارد؟ من معتقدم هر چقدر فضای سینما به لحاظ مدیرتی بسته تر باشد ما شاهد خلاقیست بیشتری بین فیلمسازان هستیم. به طور نمونه در دهه 60 تا 70 ما شاهد شاهکارهایی در سینمای ایران بودیم که بیشتر از دل همان فضای بسته مدیریتی در سینما می آید. که نمونه بارز آن با رویکرد چنین موضوعاتی "شوکران" است. فکر می کنم با وجود این هزارپارگی سلیقه در سینمای ایران تا چند وقت دیگر سینمادار برای ساخت فیلم تصمیم می گیرد. مثل یک مغازه دار که تصمیم می گیرد که در حال حاضری باید چه جنسی بفروشد. اگر می خواهیم به این سمت نرویم باید یک کدخدا برای سینما تصمیم بگیرد تا همه آن را اجرا کنند. حجازی:در حوزه اجتماعی باید به فیلمساز اعتماد شود. اما اگر بخواهیم در حوزه های دیگر سینما کار کنیم اصلا مسئله ای نیست حتی اگر دغدغه نداشته باشیم. به طوریکه در سینما اگر بخواهیم بدترین شوخی ها را در یک اثر کمدی بکنیم اصلا ایرادی ندارد. اما اگر همین مسائل را بخواهیم در قالب یک اثر جدی عنوان کنیم مشکل ساز می شود. * پرداختن به موضوعاتی از این جنس در سینمای ایران نیاز به بحث های گسترده تری دارد که خارج از وقت این جلسه است، در انتها فکر می کنم این موضوع حضور حاتمی کیا در فیلم شما برای مخاطب خیلی جذاب باشد. فکر می کنم خیلی اعتماد خوبی در فیلم شکل گرفته است که باعث حضور این کارگردان برجسته در "آقا و خانم میم" شده است. بهمنش:من واقعا از این حضور می ترسیدم. چون چند فیلم وی دلیل ورود من به سینما بود. اما روز اول فیلمبرداری متوجه شدم که آقای حاتمی کیا کاملا خود را به حجازی سپرده است و به وی اعتماد مطلق دارد. رابطه کاملا مثل کارگردان و بازیگر بود. به همین دلیل دیگر اصلا نگران این موضوع نبودم که اگر در سکانسی به هر شکلی فیلمبرداری کنم حالا حاتمی کیا اینجاست و ممکن است از من ایراد بگیرد. فکر میکنم کاملا حجازی هم اینگونه بود. رابطه اعتماد دوطرفه بود. * این اعتماد از کجا آمده بود؟ حجازی:حاتمی کیا تله فیلم "اگر باران ببارد" را که همکاری مشترک من و طالب آبادی بود اتفاقی از تلویزیون دیده بود و به من زنگ زد. آن فیلم را مهدی حسینی وند تدوین کرده بود که تدوینگر فیلم های اخیر حاتمی کیا است. برایم جالب بود که وی نیم ساعت پای تلفن از فیلم تعریف کرد و آن را دوست داشت. همکاری من و طالب آبادی هم برای او جالب بود. با طالب آبادی هم رفاقتی پیدا کرد. اتفاقا "در میان ابرها" را هم دید و حتی دو فیلمنامه دیگر ما را هم که پروانه ساخت نگرفته بود هم خواند. دغدغه ما هم برایش جذاب بود و اتفاقا با طالب آبادی بیشتر ارتباط داشت. تنها فیلمنامه که به وی ندادیم تا بخواند همین "آقا و خانم میم" بود که در خلال آن به حضور وی رسیدیم که البته طالب آبادی هم وی را پیشنهاد داد و برای من هم جالب بود. گزینه های دیگری هم برای نقش گوهری داشتیم. اما بیشتر دنبال شخصی بودیم که مخاطب هیچ تصوری از حضور او به عنوان بازیگر نداشته باشد. چون ایهام نقش برایمان مهم بود. طالب آبادی:من و حجازی عمدتا در میان همکاریمان، وقتی یکی از ما موضوعی را مطرح می کند عمدتا طرف مقابل چرایی موضوع مطرح شده را می پرسد. این در گروه هم وجود دارد. ما برای شخصیت گوهری دنبال فردی می گشتیم که وقتی جلوی فرخ نژاد قرار می گیرد از جنس او نباشد و اما در او نفوذ داشته باشد. من یک شب به حجازی درباره این نقش حاتمی کیا را پیشنهاد دادم. او اول تعجب کرد و بعد گفت خیلی خوبه اما نمی آید. در انتها به این نتیجه رسیدم که وی بهترین انتخاب است. من بعد از آن فیلمنامه را قبل از فیلمبرداری دادیم حاتمی کیا بخواند و من یک شب با وی در دفترم قرار گذاشتم. صحبت با وی همینطوری درباره فیلم شروع کردم اما در انتها عنوان کردم که ما فکر کردیم که شما این نقش را بازی کنید. جالب است آن شب وی روی یک صندلی راحتی نشسته بود و سردش بود مدام عنوان می کرد سوز میاد. لب پنجره هم باز بود و یک سوز سردی در دفتر بود. وی تمام مدتی که من حرف می زدم عنوان می کرد که باد میاد. من مدام پتو برای وی می آوردم. نمی دانم در حال خواندن چه چیزی بود که عینکش هم به چشمش بود. بعد که پیشنهاد را عنوان کردم برای یک لحظه از بالای عینک به من نگاه کرد. من با لبخند به وی نگاه می کردم. یک سکوتی شکل گرفت. بعد گفت چرا؟ من هم عنوان کردم درباره چرای آن صحبت می کنم اما من احساس می کنم شما از آن جنس افرادی هستید که هیچ کس نمی تواند جای شما تصمیم بگیرد. به همین دلیل فکر کردم به خودتان بگویم حالا شاید بگوید نه یا آره. دو روز از این ماجرا گذشت و او هیچ جوابی به ما نداد. اگر من همان لحظه از وی جواب می خواستم قطعا یک اشتباه استراتژیک می کردم. با خودم هم این عهد را کرده بودم که فقط باید موضوع را مطرح کنم و فعلا منتظر جواب نباشم و حتی مراقب باشم که سوال نپرسد. چون حاتمی کیا بسیار آدم باهوش و عمیقی است. ما چند روز بعد یک قرار گذاشتیم تا حاتمی کیا بیاید و حجازی و شفیعی هم او را ببینند. این قرار در هتل لاله انجام شد که ما در آن مشغول فیلمبرداری بودیم. با وی صحبت کردیم و حاتمی گفت ببین اینطوری‌ها هم نیست شما باید من را قانع کنید. این را پای تلفن به من گفت. سر قرار حاضر شد و صحبت کردیم و گفت به تبعات این موضوع فکر کردید. ما هر چقدر سعی کردیم وی را به سه کنج دیوار بکشیم نمی شد و به نوعی در می رفت. مهارت داشت و پشت ما می رفت. بیشتر حجازی صحبت می کرد و من ساکت بودم. یک برگ برنده دستم بود تا در زمان درست از آن استفاده کنم. من حواسم تمام مدت به این برگ برنده بود. اما زمانی احساس کردم که حالا باید از آن استفاده کنم و اگر این جلسه تمام شود و ما به نتیجه ای نرسیم او می رود و قطعا نمی آید. در همان لحظه گفتم شما حاتمی کیا هستید و ما دو تا بچه که تازه وارد سینما شدیم. این همان برگ برنده من بود. مطمئن بودم که وی از این دیالوگ متنفر است و ممکن است در همان لحظه چیزی به من بگوید. بعد این حرف بلند شد و گفت احساس می کنم از من یک دعوت شده که نباید جواب رد به آن بدهم. خداحافظی کرد و رفت. باورتان نمی شود من و حجازی و شفیعی چند دقیقه بعد رفتن وی با هم صحبت نکردیم اما خیلی خوشحال بودیم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: