اشک های شور برای شین آباد
رسانه های فارسی زبان خارج از کشور، چه موضعی درباره حوادث اخیر ایران گرفته اند؟
مهر: زلزله، آتش سوزی، سانحه رانندگی و مرگ کودکان و زنان و مردان. این واژه ها اگرچه این روزها برای مردم ایران واژه هایی تلخ و حتی تکراری است، اما برای مخالفان جمهوری اسلامی، تبدیل به دستاویزی برای انتقام جویی شده است دستاویزی که به خیال آنها،کمک شان می کند تا از این آب گل الود، ماهی شکار کنند. . اگرچه اهمال و کم کاری مدیران و مسئولان و واکنش های تامل برانگیز برخی از آنان به این اتفاق ها مذموم و قابل پیگیری و نقد است. اما پرداختن به نوع پوشش این اخبار توسط رسانه های مخالف نظام نیز می تواند زوایای دیگری از این اتفاق های تلخ را روشن کند. این گزارش قرار است به این سئوال پاسخ بدهد که این دلسوزی و اشک ریختن برای دخترکان معصوم دبستانی توسط دایه های مهربان تر از مادر را باید با چه معیاری سنجید؟ تیری در تاریکی به راهیان نور اتفاق ها و سوانح رانندگی چندماه اخیر، شاید مهم ترین و بهترین فرصت برای رسانه های مخالف جمهوری اسلامی ایران بود تا در پوشش خبرها و اتفاقات تلخ، اهداف موردنظر خود را دنبال کنند. واژگونی اتوبوس های اردوهای «راهیان نور» که در قالب سفرهایی اردویی دانش اموزان را به مناطق عملیاتی جنگ تحمیلی می رساند، فرصت خوبی به رسانه های خبری بیگانه داد تا در قالب انعکاس خبرهای مرگ دانش آموزان عازم به این اردوها، هدف دیگری را دنبال کنند. در حالی که سیستم فرسوده و پرانتقاد حمل و نقل این اردوها موضوع اصلی محافل خبری داخلی بود، رسانه های خبری خارجی کوشیدند تا اصل اردوی راهیان نور را مورد تهاجم قرار دهند. اردوهایی که مثل همه اردوهای دانش آموزی دیگر هرسال در همه نقاط کشور برپا می شود. در این میان نقش برخی رسانه ها که مستقیماً زیر نظر صهیونیست ها اداره می شود بیش از دیگر رسانه ها بود. شبکه های خبری دیگر نیز بدون توجه به معضل بزرگ تصادفات جاده ای در ایران که سالانه جان حدود 30 هزارنفر را می گیرد، سعی کردند این طور القا کنند که بزرگترین مشکل دانش آموزان اردوهای راهیان نور است که به زعم آن ها «اجباری» برگزار می شود و اگر این اردوها تعطیل شود، دیگر شاهد مرگ دانش آموزان نخواهیم بود! کوبیدن بر طبل دعواهای قومیتی شاید ماجرای «زلزله در ورزقان» را بتوان به عنوان یک نمونه قابل اعتنا در این باره بررسی کرد. از نخستین ساعت های وقوع زلزله ، سایت های خبری و شبکه های اجتماعی در اینترنت پر شد از انواع و اقسام پیام ها، گزارش ها و اظهارنظرهایی که با استفاده از غفلت و کم کاری بعضی مسئولان داخلی، به صورت غیرمستقیم و کاملا آگاهانه ذهن ها را به سمت قومیت گرایی هدایت می کرد. تاکید بر استفاده از واژه هایی مثل «ترک های عزیز»، «آذری زبان ها» و ... گویا باید این نکته را القا می کرد که ماجرای دعواهای قومیتی و «پان ترکیسم» پررنگ تر از هرچیز باشد. حتی موضوع زلزله، بی خانمانی مردم و قربانیان این حادثه تلخ. انگار قرار بود قربانیان، دوباره قربانی دعواهای بی اساس قومیتی و ناسیونالیستی شوند تا بعضی دیگر به اهداف موردنظر خود برسند. اصرار بیش از حد گردانندگان شبکه بی بی سی فارسی در برنامه های مختلف این شبکه به ویژه بخش های خبری و «نوبت شما» بر تاکید بر این مسائل تا حدی بود که گاه مساله اصلی یعنی مصیبت زلزله به حاشیه می رفت. درست در نقطه مقابل، با وقوع زلزله مشابه در استان خراسان جنوبی، موج رسانه ای بی بی سی فارسی به یکباره فروکش کرد. انگار برای رسانه بریتانیایی، ترک بودن ارزش خبری بیشتری نسبت به مصیبت زده بودن و بی خانمان شدن داشت. آتش سوزی مدرسه روستای «شین آباد» پیرانشهر در استان آذربایجان غربی اما دوباره رگ غیرت قومیتی رسانه های بیگانه را به جوش آورد. داغ کردن خبرها و گزارش ها با موضوع اتش سوزی در دبستان دخترانه، همواره با تاکید بر «کرد» بودن دانش آموزان و ساکنان این منطقه از ایران همراه بود. انگار نتیجه گزارش ها کاملا هدفمند همسو شده بود. در این میان برنامه «نوبت شما» در شبکه بی بی سی فارسی نیز بار اصلی این هدایتگری افکار عمومی را به دوش می کشید. نقطه اشتراک بسیاری از تماس های وصل شده به این برنامه تحلیلی و رویکرد مجریان و کارشناسان این شبکه خبری به صورت مستمر تلاش می کرد این نکته را به بینندگان القا کند که فاجعه آتش سوزی، ناشی از بی توجهی و بی اعتنایی دولت به کردهاست. اشک تمساح با طعم تحریم اما این اشک ها و دلسوزی های رسانه های دولتی انگلیسی، امریکایی و صهیونیستی در حالی است که آمار و واقعیت ها چهره دیگری از انان نشان می دهد. کشتار بیش از 50 هزار زن و کودک در جریان حمله امریکا و انگلیس به افغانستان و عراق، کشتار صدها مادر و کودک معصوم فلسطینی در موشکباران غزه و حملات روزانه صهیونیستها به مردم فلسطین تنها بخشی از واقعیت های تلخی است که نشان می دهد تاثر و اشک ریختن رسانه های بیگانه برای مادران و کودکان، دروغی بزرگ است. از سوی دیگر تحریم دارویی ایران از سوی دولتهای اروپایی که با حمایت مستقیم لابی های امریکایی و صهیونیستی انجام می شود نیز ادعاهای انسان دوستانه مدعیان حقوق بشر را نقض می کند. تحریم هایی که به گفته معاون غذا و داروی وزارت بهداشت، دامنه آن از واکسن و شیرخشک نوزادان شروع شده و به حدود 30 قلم داروی کمیاب و نایاب ویژه درمان بیماران سرطانی و تنفسی می رسد. بیمارانی که در میان شان مادر و کودک نیز کم نیستند. چه بسا همین کودکان سوخته در آتش کم توجهی مسئولان داخلی، با داروهای ویژه سوختگی بتوانند بخشی از سلامتی شان را بازیابند. داروهایی که بوی تند تحریم، دست نیافتنی شان کرده است. تحریمی که با اشک تمساح هم همراه شده است.