همه علم ما از اروپاست
سومین نشست از سلسله نشستهای ایرانی اسلامی پیشرفت عصر امروز سه شنبه 21 آذر با سخنرانی رضا داوری اردکانی در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد.
مهر: رئیس فرهنگستان علوم گفت: ما هرچه میشناسیم از اروپا میشناسیم و همه علم ما از اروپاست. نفرمایید که ما به اروپا علم دادیم، بله علم اسلامی در قرون وسطی برتر از علم غرب بود اما اروپاییان بودند که علم را پیش بردند و از آن استفاده کردند. داوری اردکانی ابتدا به مناصب دولتی که تاکنون به وی محول شدهاند اشاره کرد و گفت: مناصب برای من بیارزش نیستند به ویژه آنکه از سوی دوست به من محول شده باشند اما من وابسته به هیچ مقامی نیستم و هیچ منصبی را هم دوست ندارم. به رأی دوستان رئیس فرهنگستان علوم شدم و به آنها گفتم که من تنها از جانب آنها امضا میکنم، زیرا کار من کتاب خواندن، محصلی و معلمی است. من آدم باهوشی نیستم، بلکه بیوقفه کار کردم و زحمت کشیدم و اگر بگویم هیچوقت تعطیلی نداشتهام خودنمایی نکردهام. وی با اشاره به جای خالی تفکر در جامعه ایران گفت: در مجلسی از تفکر سخن میگفتم که یکی از دوستان تفکر را به استهزاء گرفت. متاسفم در جامعهای که این همه به تفکر نیازمند است یکی از استادان ما تفکر را مسخره میکند. رییس فرهنگستان علوم سپس درباره نسبت نظر و عمل گفت: یونان از میان سه دسته پهلوانان، دستفروشان و تماشاگران که به المپ میروند، برتری را به تماشاگران میدهند زیرا بر این باورند که آنان بیغرضترین گروهند. نفع نداشتن، موضوعی است که در تاریخ جدید باید درباره آن به طور جدی بحث شود. البته مقصود من نفی سود و مصلحت نیست. وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: همواره به تمدن یونان بیشتر توجه شده و اساسا نگاهی همدلانه به یونان وجود داشته است، در حالی که شرق همواره به صورت ابژکتیو مورد توجه قرار گرفته است. عظمت هند و چین و ایران هیچگاه مانند عظمت یونان شناخته نشد، زیرا ما از طریق غرب جهان را شناختیم. ما هرچه میشناسیم از اروپا میشناسیم و همه علم ما از اروپاست. نفرمایید که ما به اروپا علم دادیم، بله علم اسلامی ما در دوره قرون وسطی برتر از علم غرب بود اما اروپاییان بودند که علم را پیش بردند و از آن استفاده کردند. داوری اردکانی به پیوستگی علم و عمل تا پیش از افلاطون و ارسطو اشاره کرد و گفت: با تاسیس منطق در یونان توسط سقراط و افلاطون و ارسطو ، علم و عمل از هم جدا شدند. وی افزود: ما با علم دو نسبت داریم، یکی علمی که ما را میبرد و درونی است و دیگری علمی است که بر تن میزند و در کتاب و کاغذ است. علم اول مالک انسان است و علم دوم علمی است که آن را مصرف میکنیم. ما به علم اول کم بها میدهیم و بیشتر علم آْموختنی را دوست داریم. بیشتر ما به کتابهایی علاقه داریم که به ما اطلاعات میدهند نه کتابهایی که ما را به تفکر وامیدارند. نویسنده کتاب «ما و تاریخ فلسفه اسلامی» ادامه داد: ارسطو در کتاب مهم و اثرگذار «اخلاق نیکوماخوس» فضایل را به چهار قسم نظری، عقلی، اخلاقی و عملی تقسیم کرد. در اینجا عمل به معنای زحمت و کار دستی است. اشکال من به این دستهبندی این است که یک بنای عظیم یا مجسمه زیبا نسبت به کتاب فلسفه در مرتبه پایینتری قرار میگیرد. وی افزود: به زعم ارسطو این فضایل با هم متصلند اما من معتقدم که اینها به هم متصل نیستند زیرا یک فیلسوف لزوما اهل فضیلت و اخلاق نیست. شاید بتوان گفت که قصد ارسطو این بود که فضیلت اخلاقی و عمل درست با هم متناسبند، یعنی اگر این جدایی در فرد وجود دارد در تاریخ وجود ندارد. ما در اخذ تجدد این جدایی را داشتیم؛ وقتی مرحوم امیرکبیر دارالفنون را تاسیس کرد، تنها علوم عملی در آن تدریس شدند که البته نیاز زمانه بودند اما این روش ثمره خوبی نداشت. علم فقط گفته و زبان نیست، بلکه گوش میخواهد. اگر کسی طالب علم نباشد، سخن عالم شنیده نمیشود. داوری اردکانی علم کنونی را علم تکنولوژیک دانست و گفت: عمل امروز اخلاقی نیست، بلکه تکنیکی است. ارسطو به علم نظری مطابق با موجود قائل بود، اما علم امروز ما مطابق با موجود نیست، بلکه طرح تکنیکی است که بر جهان افکنده میشود. وی با جدا دانستن علم و عمل در جهان توسعه نیافته گفت: ما تسخیر دنیا را به عهده نگرفتیم و بنابراین طریقش را هم یاد نمیگیریم. تنها یاد گرفتن روش، مساله را حل نمیکند باید بخواهیم که مساله را حل کنیم. گفته میشود که برای رونق پژوهش در کشور باید روش تحقیق را به دانشجویان آموخت اما به عقیده من اگر بخواهیم پژوهش کنیم روش آن را نیز یاد میگیریم، چراکه روش را در عمل باید یاد گرفت همانطور که غربیان اینگونهاند. رییس فرهنگستان علوم با بیان اینکه در جهان توسعهنیافته دانشمند داریم اما تکنولوژی نداریم، گفت: ما هم علم را میخریم و هم تکنولوژی را. وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: پس از قرون وسطی، سود اصالت پیدا کرد. این استاد فلسفه ادامه داد: از زمان ظهور فلسفه جدید تا نیمه نخست قرن بیستم دو کتاب اخلاق داریم که نمیتوان به دستورات آن عمل کرد. در قرن بیستم به ویژه نیمه دوم آن بشر با بحران روبهرو شد و به همین دلیل فلاسفه به اخلاق پرداختند، اگرنه تجدد اصلا کاری به اخلاق نداشت. وی افزود: کانت به عنوان فیلسوف بزرگ تجدد در کتاب «نقد عقل عملی» اخلاقی را توصیف کرد که اگر وجود نمیداشت غرب نمیتوانست دوام داشته باشد اما این اخلاق عملپذیر نیست و نمیتوان به دستورالعمل اخلاقی کانت عمل کرد. داوری اردکانی در پایان تأکید کرد: کار اخلاقی کاری است که سودی نداشته باشد. ما نباید هیچ غایتی داشته باشیم، زیرا انسان غایت است. کانت نیز به خیر اعلا قائل است، اما این خیر اعلا یا من هستم یا اینکه دیگری غایت است. افلاطون گفته بود که «جمهوری» را برای آسمانیان مینویسم شاید کانت نیز دستورالعمل غیرممکن اخلاقی خود را در کتاب «نقد عقل محض» برای آسمانیان نوشته باشد.