سخنانجالبهادیساعیدربارهشورایشهر
کد خبر :
235743
اعتماد: هادي ساعي درمورد تجربه خود از شوراي شهر می گوید. عملكرد شهرداري مورد قبول است و هم ما و هم مردم شهر تهران چنين چيزي را تاييد مي كنيم. اما داشتن 9 هزار ميليارد تومان پول چيزي است كه كه بايد با درآمد به دست آيد و همين امر هم يك مديريت ويژه يي مي خواهد كه به دست بيايد تا بتواند هزينه شود و هرچند چنين چيزي نبايد منجر به اين تفكر شود كه ما اين پول را به هر شكلي كه ممكن است كسب كنيم نقش پررنگي در ورزش و كمرنگي در سياست دارد. او كمترين تلاشش را براي سياست كرد تا كمترين ضربه را به وجهه اش وارد آورد. پشت ميز سه نفره هيات رييسه شوراي شهر تهران به عنوان نماينده يي از جمع اقليت اصلاح طلبان حضور دارد. علاقه مندي شخصي اش به بودن در ليست اصلاح طلبان باعث نشد تا خودش را از ميان ديگر هوادارانش در بين مردم جدا كند و از اين روي نامي هم در ليست ائتلاف اصولگرايان داشت. اگرچه او معتقد است: «راي آوردنم به هيچ يك از اين ليست ها ربطي نداشت.» چراكه معتقد است او همان هادي ساعي است كه مردم از گروه و جناح خاصي براي بازي هايش دست به دعا نمي شدند. او هنوز هم دوست دارد آن ورزشكار ملي كه همه مردم دوستش دارند، باشد. با اين حال
علاقه مندي شخصي اش را به اصلاح طلبان كتمان نمي كند. هادي ساعي با وجود داشتن لقب پرافتخار ترين ورزشكار ايران و اعطاي همه 16 مدال جهاني از جمله 3 مدال المپيكش به زلزله زدگان بم هميشه در حاشيه بود. او كم حرف ترين عضو شوراست. پشت ميز فقط نگاهي به بحث ها و جدل هايي مي اندازد كه به اعتقاد او نمايشي براي سياست است. حاشيه هاي سياست در يك هفته تبليغات براي انتخابات كه او در همين زمان در مسابقات دوحه قطر به سر مي برد به او هم رسيد. رسانه ملي به دليل حضور او در انتخابات شوراها نمايش مسابقاتش را ممنوع كرد. اما به گفته او در پشت پرده افرادي كه تشنه خدمت به مردم بودند تبليغات ميلياردي مي كردند. اگرچه اين امر براي او و شهرتش كمترين اهميت را داشت اما يك سوال را از خود كرد: «مي خواهم بدانم اين چه نوع خدمتي است؟ اگر واقعا كسي اينقدر تشنه خدمت كردن به مردم است برود يك خيريه راه اندازي كند.» گفت وگو با هادي ساعي را كه در آستانه سال منتهي به پايان كار شوراي دور سوم انجام شد در ادامه مي خوانيد: شما 6 سال پيش با پيشينه مطلوب و شناخته شده يي در عرصه ورزش وارد شورا شديد، فضاي كاري اي كه در آن ورود كرديد به شدت با فضاي ورزش
متفاوت بود، حال در آستانه سال پاياني كار شورا اين فضا را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ زماني كه به عنوان يكي از اعضاي شورا انتخاب شدم سه ماه يا چهار ماه از عمر شوراي دور دوم باقي بود و همچنان اعضا در حال فعاليت بودند، تصميم گرفتم چندين جلسه در شورا حضور پيدا كنم تا با روندكار، محيط و چگونگي كار آشنا شوم. من فكر مي كنم كساني كه در شوراي دور سوم هستند با وجود اينكه از احزاب و جناح مختلفي حضور دارند به نسبت دوره قبل كه تقريبا همه از يك جناح بودند خيلي با هم هماهنگ عمل مي كنند. در دوره سوم شاهد تنش كمتري بوديم و آن هم به اين دليل است كه اعضا از گروه هاي فكري مختلف بودند و تقريبا همه نماينده يي در اين دوره داشتند و كار در مباحث كارشناسي و فني با اعضاي مختلف به خوبي پيش مي رفت. شايد خيلي مواقع بحث هايي در شورا به وجود مي آيد و اختلاف نظراتي هم با هم داريم اما هيچ گاه در مباحث فني بحث سياسي مطرح نشده و كسي نخواسته از موقعيتش استفاده ابزاري كند. فكر مي كنم در اين 6 سال كه يك سال آن هنوز باقي است مصوبات خوبي در شوراي شهر تهران به تصويب رسيده و كارهاي خوبي در شهر انجام شده است. اگرچه اعتقاد دارم شهر تهران آنقدر بزرگ است
كه جاي كار بيش از اين را دارد و هرچقدر شما در اين شهر كار انجام دهيد كمتر به چشم مي آيد. به همين دليل است كه با وجود اينكه در حال حاضر در شهر تهران پروژه هاي بسيار خوبي در حال انجام است اما به خاطر وسعتي كه دارد كمتر ديده مي شود. درباره عملكرد مديريت شهري تهران به ويژه شهردار تهران كه به زعم بسياري او توانسته از عهده اداره اين شهر به خوبي برآيد گذشته از اين موضوع كه برخي هم مي گويند هر شهرداري كه بيش از 9 هزار ميليارد تومان بودجه داشته باشد دستش براي انجام هركاري باز است، به عقيده شما كار آقاي قاليباف كاري ويژه بوده و آيا اگر كسي ديگر در اين جايگاه قرار مي گرفت نمي توانست چنين مديريتي را اجرايي كند؟ از لحاظ عملكرد بايد گفت كه عملكرد شهرداري مورد قبول است و هم ما و هم مردم شهر تهران چنين چيزي را تاييد مي كنيم. اما داشتن 9 هزار ميليارد تومان پول چيزي است كه كه بايد با درآمد به دست آيد و همين امر هم يك مديريت ويژه يي مي خواهد كه به دست بيايد تا بتواند هزينه شود و هرچند چنين چيزي نبايد منجر به اين تفكر شود كه ما اين پول را به هر شكلي كه ممكن است كسب كنيم. تاكنون اين موضوع براي شوراي شهر تهران بسيار مهم بوده
است كه درآمد پيش بيني شده به هر شكلي به دست نيايد مثلااينكه شهر را به هر قيمتي نفروشيم. اما در مجموع اتفاقات خوبي در اين دوره مديريتي شهردار اتفاق افتاد. مطمئنا شهرداري اگر به تنهايي و بدون همراهي و همكاري شوراي شهر مي خواست اين كارها را انجام دهد، نمي توانست به اين موفقيت ها برسد و متقابلااگر شورا در اجراي كارها تنها بود چنين امري محقق نمي شد و در واقع اين همكاري دوطرفه بود. انصافا من موردي به خاطر ندارم كه شهرداري درخواست بجايي داشته باشد و ما براي آنها آن كار را انجام نداده باشيم و همكاري نكرده باشيم. اين همراهي و همدلي باعث شده كه چنين موفقيت هايي به دست بيايد و از آن سو هم در برخي مواقع شهرداري خواسته هاي شوراي شهر را اجرايي كرده است. به هرحال ما هم به عنوان نماينده هاي مردم خواسته هايي از شهرداري داشتيم كه شايد باب ميل آنها هم نبود اما به احترام اعضاي شورا و نمايندگان مردم و همچنين مصوباتي كه داشتيم سعي كرد آنها را اجرا كند. با اين وجود فكر مي كنيد كار ويژه يي در شهر تهران انجام شده كه يك نفر ديگر قادر به انجامش نباشد؟ تهران را نمي شود با هيچ شهر ديگري مقايسه كرد، تهران يك كشور كوچك است و چه از
لحاظ جمعيتي و چه موقعيتي و پايتخت بودن قابل مقايسه با شهرهاي ديگر نيست. همچنين اين شهر آينه و الگوي مديريتي براي همه شهرهاي كشور محسوب مي شود و هر اتفاقي كه در تهران روي مي دهد در بقيه شهرها هم تاثيرگذار است. آقاي قاليباف به عنوان شهردار تهران شخصا آدم مديري است كه توانمندي بالايي دارد و باهوش است و توانسته خواسته هاي اعضاي شورا و مردم را درك كند و بشناسد و كار لازم را انجام دهد، اما من فكر مي كنم كه با اين تيمي كه در شوراي شهر وجود دارد اگر شهردار ديگري هم انتخاب مي شد مطمئنا مي توانست به همين خوبي عمل كند. به هر روي اين تفكر از شورا به شهرداري منتقل مي شود و اگر شخص ديگر هم حضور داشت كه مديريت خوبي هم از خود نشان مي داد مي توانست با همكاري شورا كارهاي خوبي انجام دهد. اما ناگفته نماند كه برخي از كارهاي شهرداري مربوط به خلاقيت هاي خود شهردار بوده است. به هر حال همكاري شهرداري و شورا باعث شد در اين چند سال اخير شاهد كارهاي خوبي باشيم در حالي كه اگر مقاومتي از يكي از اين طرفين بود مطمئنا خيلي از اين كارها به سرانجام نمي رسيد. شما با پشتوانه بودن در ليست اصلاح طلبان وارد انتخابات شورا شديد اما برخي از اعضاي
اصلاح طلب معتقدند آنها در اين سال ها به دليل اصولگرايي رييس شورا چندان جدي گرفته نشدند و از پتانسيل آنها به اندازه يي كه لازم بود استفاده نشد. آيا شما هم چنين چيزي را احساس كرديد؟ به نظر من همه اعضاي شورا داراي جايگاه يكسان هستند و از حق يك راي برخوردارند. اتفاقا در خيلي از مواقع راي و نظرات دوستان اصلاح طلب در مصوبات خيلي تاثيرگذار بوده است. شخصا چنين احساسي نداشتم به اين دليل كه هرجا كه احساس كردم بايد حرف و نظر مردم را بيان كنم اينكار را انجام دادم و در واقع ما به عنوان نماينده مردم اينجا حضور داريم نه اينكه صرفا از گروه اصلاح طلبان يا اصولگرايان باشيم. البته همان طور كه گفتيد من از ليست اصلي اصلاح طلبان وارد شورا شدم در صورتي كه اسمم در ليست هاي ديگر هم بود به اين دليل كه شخصا دوست نداشتم خودم را مختص به يك گروه بدانم. من يك وجه ديگري دارم كه آن وجه ملي من است كه دوست ندارم آن را قرباني يك گروه و حزب كنم. به همين خاطر هم در ليست اصلاح طلبان بودم و هم در ليست دوم آقاي قاليباف و البته چند ليست ديگر. اما اولويت تان بودن در ليست اصلاح طلبان بود؟ بله، اولويت اصلي ام ليست اصلاح طلبان بود اما در ليست هاي
ديگري هم بودم. اين به خاطر تعلق خاطر خودتان به اصلاح طلبان بود يا براي آوردن راي بيشتر اين ليست را ترجيح داديد؟ اصلاراي آوردن من به هيچ يك از اين ليست ها ربطي نداشت. مردم من را به خاطر چيز ديگري انتخاب كردند و آن اعتمادي بود كه به من داشتند. شايد زياد به بحث هاي سياسي و ليست هاي مختلف مرتبط نبود، نه من اين طور فكر نمي كنم. چون معمولاكساني كه از طريق ليست و اين مسائل راي مي آورند معمولاآدم هاي سياسي و حزبي هستند اما من دنبال مسائل سياسي نبودم و هنوز هم نيستم. هنوز هم دوست دارم آن ورزشكار ملي كه همه مردم دوستش دارند، باشم و هميشه هم همين گونه رفتار كرده ام. در جلسات شوراي شهر هم اگر دقت كرده باشيد يا حرف نمي زنم يا اگر حرفي بزنم سعي مي كنم آن چيزي كه به نفع مردم است، انجام دهم و هيچ وقت با حزب، ليست، گروه و اين داستان ها كاري نداشتم و هيچ وقت هم به اين وادي كشيده نمي شوم براي اينكه اين اجازه را به خودم نمي توانم بدهم كه با اعتماد مردم بازي كنم. بحث افرادي مثل من با دوستان ديگر خيلي فرق مي كند. آن زمان كه ورزش مي كردم همه مردم ايران بودند كه براي من دعا مي كردند، همه با برد من خوشحال مي شدند و با باختم گريه
مي كردند پس نمي توانم خودم را جدا كنم و بگويم كه فقط اصلاح طلبان برايم دعا كردند يا فقط اصولگراها خوشحال شدند يا فلان حزب براي من و بازي هايم اهميت قائل بود. من چنين اجازه يي به خودم نمي دهم كه اين طور خط كشي هايي انجام دهم. درست است كه تفكراتي براي خود دارم و براي آنها ارزش قائلم اما هيچگاه سعي نكردم چيزي را كه براي خودم ارزش دارد به كسي ديكته يا تحميل كنم و بگويم من در اين ليست هستم پس شما بياييد به من راي بدهيد. من حتي در انتخابات رياست جمهوري هم به سمت هيچ حزب و گروهي نرفتم. يك راي داشتم و بدون حاشيه و سر و صدا رفتم راي خودم را دادم و با هيچ كسي هم كاري نداشتم. با اين حال هنوز هم براي تعلقات خاطر و طرز تفكرات ذهني ام احترام قائل هستم. بر اساس همان تفكرات ذهني و تعلق خاطري كه داريد اين بار در صورت حضور در انتخابات شوراها باز هم اصلاح طلبان را انتخاب مي كنيد؟ هنوز به اين جمع بندي نرسيده ام كه دوباره بخواهم حضور داشته باشم يا خير، هنوز تصميم صد درصد نگرفته ام. اگر شرايط مهيا و حضورم مثمر ثمر باشد احتمالاخواهم آمد و با توجه به اينكه اعضاي شورا 31 نفره شده اند براي دوره بعد بايد ديد كه شرايط چگونه است و
چه كساني مي خواهند شركت كنند. اين تجربه جدا شدن شما از فضاي ورزش و پيوستن به فضاي سياست چقدر درست بود و به نظرتان كار خوبي بود كه از بدنه ورزش جدا و مشغول كارسياسي شويد؟ به هر حال اين كار به نوعي شما را از مردم دور كرد. اين اتفاق براي من تا اين لحظه نيفتاده است. من آن زمان كه ورزش مي كردم فقط يك ورزشكار ملي بودم اما الان عضو هيات رييسه فدراسيون تكواندو هستم، مدير فني تيم هاي ملي هستم، يك تيم باشگاهي در ليگ برتر دارم، پس در واقع از قبل از ورود به شورا ورزشي تر شده ام. آن زمان فقط يك ورزشكار بودم اما در اين چند ساله مثلامدتي در باشگاه سايپا و مدتي هم در نفت بودم و همه اينها بعد از كنار گذاشتن دوران قهرماني ام اتفاق افتاد. من هيچ وقت از ورزش جدا نشدم و نمي شوم به خاطر اينكه اگر مردم به هادي ساعي راي دادند به اين دليل نبود كه من سياسي بودم بلكه به خاطر هادي ساعي ملي پوش و قهرمان تيم ملي بود كه به من اعتماد كردند و راي دادند و اين اعتماد برايم خيلي مهم است. فكر مي كنيد اين اعتماد هنوز وجود دارد؟ من فكر مي كنم شايد باشد به اين دليل كه من هنوز هم با ورزش و با مردم هستم و من خودم را از چيزي كه اصلم بود جدا نكرده
ام. الان هم ورزش را حرفه يي دنبال مي كنم مثلاسواركاري هم مي كنم. آيا فكر مي كنيد اين به نفع ورزشكاران است كه به نوعي دستي در سياست داشته باشند؟ شوراي شهر مردمي ترين نهاد يك جامعه است، درست است كه يك عده يي كه پيش از اين مناصب سياسي داشتند و الان هم يك چهره سياسي هستند در اين جايگاه قرار دارند اما اين شوراي شهر يك جايگاه سياسي نيست و بيشتر مردمي است. شورا تنها نهادي است كه شما در آن ارتباط مستقيم با مردم داريد. در حالي كه امسال خيلي ها به من پيشنهاد دادند كه در انتخابات مجلس شركت كنم اما من اين كار را نكردم چراكه همان طور كه گفتم علاقه يي ندارم وارد مسائل سياسي شوم. كار مجلس واقعا كار سياسي است اما چون شورا را كار سياسي نمي دانستم و نمي دانم ورود پيدا كردم. با توجه به اينكه خود شما هم مي گوييد شورا جايي است كه بايد از حق مردم دفاع كرد با وجود گذشت 15 سال از كار شوراها آيا فكر مي كنيد اينجا همان جايي است كه تاكنون از حق واقعي مردم دفاع شده است و مي شود؟ فكر مي كنم اين موضوع در سال هاي ابتدايي زياد نمود نداشت اما جايگاه فعلي شوراي شهر خصوصا در تهران تا حدي تاثير گذار بوده و هست. به تدريج شوراي شهر آن جايگاه
اصلي اش را يافته و اگرچه در برخي شهرهاي كوچك هنوز نگاه در اين سطح نيست اما كم كم در حال شكل گيري است. اگر به شوراياري هاي دور اول نگاه كنيد متوجه مي شويد كه افراد چندان تخصص فني يا سطح سواد بالايي نداشتند اما در اين دوره واقعا افراد متخصص زياد مي بينيد. مثلاقشر جراح و معمار و مهندس مي بينيد كه فعالانه مشاركت مي كنند و اين نشان مي دهد كه مردم به اين تفكر رسيده اند كه اين جايگاه مي تواند به آنها كمك كند. شما در جلسات شورا خيلي كم حرف مي زنيد و به ندرت در بحث ها شركت مي كنيد اين به دليل روحيه شخصي شماست يا خودخواسته از شركت در بحث عقب مي نشينيد؟ خيلي از مباحثي كه در جلسات علني شورا مطرح مي شود قبلادر كميسيون هاي تخصصي مطرح و به اندازه كافي چانه زني شده است و واقعا برخي اوقات كه اعضا وارد بحث با يكديگر مي شوند متعجب مي شوم چراكه از نظر من نيازي نيست مجددا اين بحث ها تكرار شود چراكه تصميمات از قبل گرفته شده است. در اصل روال اين است كه موضوع در كميسيون مطرح مي شود و درباره آن به توافق مي رسند و ديگر نيازي نيست در جلسه علني بحث شود. اين اتفاق ها بخشي به همان عملكرد سياسي افراد برمي گردد. بحث هايي كه شما مي
بينيد بخشي همان شيطنت هاي سياسي است كه باعث مي شود افراد وارد آن شوند اما من شخصا وارد اين بحث ها نمي شوم چون علاقه يي ندارم حرفي نمي زنم. آيا شركت نكردن شما در بحث به اين دليل است كه مقابل كسي قرار نگيريد؟ نه اگر پاي نفع مردم در ميان باشد حتما حرفم را مي زنم مثلادر كميسيون تصميم مي گيريم چه اتفاقي بيفتد و همه كارهايش را انجام مي دهيم و بعد آقايان مي نشينند بحث مي كنند كه اگر اين كار انجام شود مثلاآقاي احمدي نژاد ناراحت مي شود يا آقاي قاليباف خوشحال. بيشتر همين مسائل است كه افراد با هم بحث مي كنند. همان طور كه ديديد درباره شهر ري من موضع گرفتم و گفتم كه اگر اين اتفاق براي ري بيفتد مردم متضرر مي شوند و حال هركس مي خواهد خوشحال شود يا ناراحت و من اين حرف را نزدم كه آقاي قاليباف خوشحال شود يا آقاي احمدي نژاد ناراحت. در مباحث ديگر هم چون مي دانم تصميم گرفته شده خودم رادخالت نمي دهم. به نظر من كساني كه اين بحث ها را راه مي اندازند قصد دارند به شخصي كه مدنظرشان است نشان دهند كه ببين من دارم از تو دفاع مي كنم پس بايد در فلان مساله از من حمايت كني. آيا از اين غيرفعال بودن متضرر نمي شويد، چون اين فضا افرادي را مي
طلبد كه سخنوري كنند و در بحث و جدل باشند؟ من دنبال سودي نيستم. شايد از روزي كه وارد شوراي شهر شدم خيلي هم ضرر كردم همين الان از آلمان به من پيشنهاد مربيگري داده اند اما قبول نكردم در حالي كه اگر به دنبال سود بودم قبول كردن اين سمت خيلي برايم مفيد بود. چرا اين پيشنهاد را رد كرديد؟ خودم دوست نداشتم، علاقه يي به رفتن از كشور ندارم. من قبل از اينكه عضو شوراي شهر شوم براي خودم كار مي كردم و مي كنم و البته كار در شورا باعث مي شود تا از كارهاي اقتصادي خودم عقب بيفتم. من كلاس هايي در خارج از كشور دارم كه برخي از آنها را به خاطر شورا از دست داده ام. يعني شورا براي شما تعلق خاطر به وجود آورده؟ بله، اگر قرار باشد در دور بعد شركت نكنم شايد دليل عمده اش اين موضوع باشد.