رسانههای سیاست زده و مسئولینی که امانت دار نیستند
آیا جان فرزندان بی گناه این سرزمین آنقدر ارزش ندارد که بعد از سوختن آنها لا اقل یک مسئول جزء دل از میز کنده و استعفا بدهد؟ چرا هیچکس در آن وزارتخانه به آن بزرگی اینقدر شهامت ندارد که با صدای بلند بگوید: مردم معذرت می خواهیم و کنار برود! اگر ما رسانه ها بجای تمرکز بر سیاست به پیگیری این امور بپردازیم و در این راه مصمم باشیم قطعا موفق خواهیم شد برخی از مسئولین را به خود بیاوریم تا بیشتر از قبل در انجام وظایف خود جدیت به خرج دهند.
باورش خیلی سخت است که این جملات را مرتضی رئیسی، معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش در هفته پیش گفته باشد، این جملات در کنار تمام حوادث آتش سوزی ای که در مدارس بدلیل استفاده نکردن از تجهیزات استاندار رخ می دهد طنز تلخی بیش نیست.
خبر آتش گرفتن یک کلاس درس در مدرسه ای در پیرانشهر همانقدر که تاسف برانگیز بود، عادی هم بود. اینگونه اخبار مدت زیادی است که دیگر تعجب کسی را برنمی انگیزد، گویا قرار است هر ساله تعدادی از آینده سازان این کشور که خانواده هایشان آنها را با هزار امید و آرزو به مدارس می فرستند قربانی بی کفایتی و مسئولیت ناپذیری مدیران آموزش و پرورش شوند. برای یاد آوری تمام اتفاقات تلخ اینچنینی نیازی نیست راه دوری برویم. دو سال قبل یعنی 16 آبانماه 89 بر اثر اتصال سيمهاي پوسيده برق، خوابگاه مدرسه شبانهروزي چاهرحمان نصرتآباد زاهدان آتش گرفت و دانشآموزي به نام «مراد نارويي» بر اثر خفگي ناشي از استنشاق دود جان سپرد و 14 تن ديگر مصدوم و مسموم شدند .
اگر کمی عقب تر برویم در سال 85 نیز مورد تلخ دیگری پیدا خواهیم کرد. 14 آذر سال 85 نیز آتش به جان 8 دانشآموز دبستانی روستای درودزن استان فارس افتاد و چهرههای زیبای 6 دختر و 2 پسر دوم دبستانی را به یغما برد. اندکی قبل از آن در سال 83 حادثه بسیار تلخ دیگری نیز رخ داده بود. آن سال در 2۴ دی آتش سوزی در مدرسه روستای سفیلان لردگان در چهار محال و بختیاری 13 دانش آموز با معلمشان زنده زنده در آتش سوختند. اگر عقب تر بریم باز هم موارد زیادی هست که خاطر هر انسانی را آزرده می کند.
بعد از حادثه تلخ مدرسه سفیلان، مسئولان در صحبت هایشان مدام دم از استانداردسازي سيستم گرمايش مدارس زدند اما علیرغم همه سخن سرایی ها کمتر سالی به اسفند می رسد بی آنکه تعدادی بچع معصوم در آتش نسوخته باشند . وزارت آموزش و پرورش حتی در سال 1389 طی بخشنامه ای استفاده از وسایل گرمایشی غیر استاندارد در مدارس را ممنوع اعلام کرد اما از قرار معلوم این ممنوعیت تنها روی کاغذ مانده است و در عمل هنوز مدارس زیادی هستند که وسایل استاندارد گرمایشی ندارند.
از تلخی این حادثه نمی شود به راحتی گذست اما دو مسئله در کنار این حادثه وجود دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد. نخست اینکه چه کسی در قبال چنین حوادثی مسئول است؟ چرا مسئولین آموزش و پرورش از این حادثه ها خم به ابرو نمی آورند؟ آیا جان فرزندان بی گناه این سرزمین آنقدر ارزش ندارد که بعد از سوختن آنها لا اقل یک مسئول جزء دل از میز کنده و استعفا بدهد؟ چرا هیچکس در آن وزارتخانه به آن بزرگی اینقدر شهامت ندارد که با صدای بلند بگوید: مردم معذرت می خواهیم، ما نتوانستیم حداقل شرایط لازم را برای فرزندانتان فراهم کنیم و کنار برود! اگر این حادثه برای یکی از فرزندان این مسئولین رخ بدهد واکنششان چه خواهد بود؟
شاید این مسئولین در پاسخ نبود اعتبار و بودجه را بهانه کنند، در حالی که نگاهی به وزارت آموزش و پرورش نشان می دهد که کم نیست هزینه هایی که بیفایده خرج می شوند. آیا بهتر نیست بخشی از این هزینه ها به تامین امنیت جانی برای فرزندانمان اختصاص یابد؟ آیا بخاری کاربراتوری و سیستم گرمایشی مدار بسته خریدن شق القمر می خواهد؟ چه کسی می تواند باور کند در سال 2012 هنوز در این سرزمین، با وجود همه تاکیدات مقام معظم رهبری بر اهمیت دادن به جان و مال مردم، افرادی به دلیل استفاده از بخاری چکه ای کشته شوند؟ آقایان مسئول، اگر آنگونه که گفته اید واقعا معتقدید فرزندان مردم امانتی در دست شما هستند باید گفت اصلا امانت دار خوبی نیستید و نبوده اید!
نکته بعدی که بسیار تلخ است این است که بعد از مدت کوتاهی این حادثه نیز به فراموشی سپرده می شود و تنها در دل داغدار چندین پدر و مادر باقی خواهد ماند. اینجا باید اذعان کرد که ما رسانه ها نیز مقصریم. اگر این حادثه تلخ رخ نمی داد چه کسی به یاد حوادث تلخ قبلی می افتاد؟ آیا بهتر نیست ما نیز به جای پر کردن صفحات رسانه ها از اخبار سیاسی، کمی پیگیرانه تر با این مسائل برخورد کرده و مدام از مسئولین جواب بخواهیم؟ اگر ما رسانه ها بجای تمرکز بر سیاست به پیگیری این امور بپردازیم و در این راه مصمم باشیم قطعا موفق خواهیم شد برخی از مسئولین را به خود بیاوریم تا بیشتر از قبل در انجام وظایف خود جدیت به خرج دهند. چه کسی از ما یادش می آید در همه این سالها یک گزارش تحقیقی در مورد بخاری های چکه ای در مدارس خوانده باشد؟