گروهی پنداشته و تلاش میکنند تا دین را در انزوای مسجد و محراب برده و تنها در خلوت و حیات فردی خلاصه کنند، درحالی که بخش اعظم از دستاوردهای انبیا و اولیا (ع) در جهت اقدامات و فعالیتهای مختلف اجتماعی است و انسان بیش از آنکه جهت شخصی داشته باشد شخصیت اجتماعی دارد و به تعبیر حکما «مدنی بالطبع» است؛ حتی اگر نگوییم همه، لااقل بیشتر اقدامات فردی برای بازسازی انسان و بازگشت به دامن اجتماع است، زیرا عمده کمالات انسانی در عرصه اجتماع شکل گرفته و ساخته میشود.
کد خبر :
234437
سرویس فرهنگی «فردا»: در نگاه اسلامی ما، انسانمحوری جایگاه ندارد و رویکرد و نگرش ما، اصالت را به پروردگار میدهد. پس آنچه بنیان زیست اسلامی و ایرانی ما تضمین میکند و اساس تفاوت عمیق جامعه ما با جوامع غربی است، نوع باورها و نگاهمان به جایگاه خویش است. این مهم است که درک کنیم آنچه به عنوان «سبک زندگی اسلامی و الهی» مطرح میشود، ابعادی به وسعت یک «زندگی» دارد، نه صرفاً لایههای محدودی از آن که کارکرد جامع نداشته باشند. نگاه ما در مقوله سبک زندگی، نگاهی مبتنی بر مکانیزم آفرینش الهی است، یعنی سازوکاری که سرانجام را در هستی دیگری معرفی میکند و آن را جاودان
میپندارد: «إِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ». و از جهتی دیگر، تمام شرایط محیطی و مؤلفههای طبیعی برای انسان مهیا شده است تا نفع مادی و معنوی توأمان را حاصل کند: «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُم ما فِی الأَرضِ جَمیعًا». حال، با چنین نگاهی و با تفکر جامعنگری که نسبت به سبک زندگی داریم، باید وضعیت خویش را رصد کنیم و دریابیم که آیا در ردههای مختلف جامعهمان سبک زندگی پویای اسلامی ـ ایرانی جاری است و یا نمونههای مغایر با روکشها و برچسبهای ظاهری بر زندگیمان غلبه کردهاند.
در این شرایط، موهبتی شامل حال همهمان شده است و آن هم یک الگوی کاربردی و معنوی برای روی آوردن به سبک زندگی اسلامی در روزمره حیات خویش است. انتشار کتاب مفاتیح الحياة از سوی مرکز نشر اسراء گامی مهم و مستحکم در جهت جریان یافتن مؤلفههای الهی و زندگی به سبک و سیاق مورد نظر و مورد پسند پروردگار است. علامه جوادی آملی اینبار بیش از هر زمان دیگر نسخهای کارکِردی را روانه منزل و مأوای همهگان کرده است و با ادبیاتی روان و ساده، کلیدهای حیات طیب و طاهر را به ما نشان داده است. اینکه چگونه بخوابیم، چگونه
تجارت کنیم؟ چگونه با همسرمان رفتار کنیم؟ چگونه ورزش کنیم؟ چگونه تغذیه کنیم؟ چگونه به سفر برویم؟ چگونه با دشمنمان رفتار کنیم؟ چگونه با محیط اطرافمان ارتباط برقرار کنیم؟ ... این «چگونه»ها همه به عنوان مؤلفههای رفتاری است که از عقیدهای فطری ناشی شده است. عقیدهای که اصالت را به پروردگار میدهد و حقیقت هویت انسانی را کارکِردی میکند. بنابراین، آنچه برای ما مسلم است اینکه پروردگار، دنیا و حیات دنیایی انسان را رها نکرده و آن را به خویش وانگذاشته است بلکه این حیات را مقدمهای برای حیات جاودان قرار داده و نسخههای معرفتی و معنوی خویش را از طریق قرآن و سنت
خویش به انسان روا داشته است. قرآن کریم که از انسان مدحی همراه با هشدار دارد: «لَقَد خَلقنا الإنسانَ في أحسنِ تَقویم؛ ثُمَّ رَدَدناهُ إلی اَسفَلَ سافِلین» وی را به امری بس عظیم و خطیر توجه میدهد و آن اینکه چه حیاتی موجب حفظ و بقای مرتبه رفیع احسن تقویمی است و انسان چگونه باید بزیَد که در وادی هولناک و از بینبرنده اسفل سافلینی ساقط نشده و تازیانههای عذاب بر او نواخته نشود. زندگی فراخور نیکبختی و سعادتمندی چه ويژگیهایی باید داشته باشد و همچنین تباهی و نگونبختی که نشانگر انحطاط و شقاوتمندی است از چه نوع نادانیها و گمراهیها نشئت میگیرد؟ در بخشی از
مقدمه کتاب ارجمند مفاتیح الحیاة میخوانیم: «از آنجا که اسلام، دین زندگی است، احکام و تعالیم حیاتبخشی را برای انسان فراهم کرده تا بتواند در هر سطحی مناسبات خود را به درستی ایجاد و تحکیم کند؛ چه محلی، چه منطقهای و چه بینالمللی و هیچ یک از ابعاد فردی و اجتماعی حیات بشری، از آموزههای وحیانی تهی نیست، بلکه جریان عبودیت و بندگی در جای جای زندگی نفوذ داشته و تنها با پذیرش و عمل به آن تعالیم، بندگی معنا یافته و محقق میشود. گروهی پنداشته و تلاش میکنند تا دین را در انزوای مسجد و محراب برده و تنها در خلوت و حیات فردی خلاصه کنند، درحالی که بخش اعظم از
دستاوردهای انبیا و اولیا (ع) در جهت اقدامات و فعالیتهای مختلف اجتماعی است و انسان بیش از آنکه جهت شخصی داشته باشد شخصیت اجتماعی دارد و به تعبیر حکما «مدنی بالطبع» است؛ حتی اگر نگوییم همه لااقل بیشتر اقدامات فردی برای بازسازی انسان و بازگشت به دامن اجتماع است، زیرا عمده کمالات انسانی در عرصه اجتماع شکل گرفته و ساخته میشود. بدیهی است برای دستیابی به چنین برنامه حیاتی هم به تلاش و اجتهاد علمی نیاز است و هم به کوشش و جهاد عملی و هم به لطافت و آرایههای هنری که استاد معظم آیتالله جوادی آملی (دام ظله) در مقدمه ژرف و بنیادین خود بر این کتاب از این سه شأن اساسی
انسان به جهاندانی؛ جهانداری و جهانآرایی ياد کردهاند که بدون این سه، بهرهوری بلکه اصل استفاده از حیات عالم آفرینش بسیار ناچیز و غیر قابل توجه خواهد بود.» شاید بتوان تعبیر کرد که این کتاب در عمل، جلد دوم مفاتیح الجنان حاج شیخ عباس قمی (ره) است. یعنی در کنار کتاب ایشان که در قالب نماز و دعا و زیارات راه سلوک و ارتباط با خدا را نشان میدهد، کتاب مفاتیح الحیاة نیز شئون دنیايی و به ويژه اجتماعی را در قالب آموزهای وحیانی مرتبط ارائه میکند. این کتاب در قالب پنج بخش اصلی با عناوین «تعامل انسان با خود»، «تعامل انسان با همنوعان»، «تعامل مردم و نظام
اسلامی»، «تعامل انسان با حیوان»، «تعامل انسان با خلقت زیست محیطی» گردآوری شده است که در قالب روایت متنوع و مختلف، به چگونگی جاری شدن سبک زندگی مطلوب پرداخته و آن را توصیف کرده است.