چه كسانی به مشایی رای می دهند؟
همه اینها مستلزم آن است كه اصلاحطلبان در انتخابات شركتنكنند و رحیم مشایی در برابر نامزدهای اصولگرا قرار گیرد. اما چنانچه اصلاحطلبان به صورت منسجم و یكپارچه و در پشت نامزدی مشخص وارد انتخابات شوند، در آن صورت هیچ شانسی نه برای رحیممشایی باقی میماند و نه برای اصولگرایان.
هفته نامه آسمان: صادق زیبا كلام در یادداشتی درباره نامزدی رحیم مشایی نوشت:احتمال اینكه رحیم مشایی رد صلاحیت نشده و به عنوان یك نامزد وارد انتخابات ریاست جمهوری شود از صفر هم كمتر است. زیبا کلام افزود: شورای نگهبان به هیچ روی حاضر نخواهد شد تا صلاحیت وی را تایید كند. فیالواقع نامزدهای به مراتب مناسبتر (از دید شورای نگهبان» همچون دكتر مصطفی معین، به واسطه ملاحظات سیاسی رد صلاحیت شدهاند و وقتی مصطفی معین ردصلاحیت شود، تكلیف رحیممشایی روشنتر از آن است كه نیازی به حدس و گمان باشد. اما فرض بگیریم كه معجزهای اتفاق بیفتد و رحیممشایی رد صلاحیت نشده و وارد گود رقابت انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد ۹۲ شود. سوال اساسی آن است كه از منظر جامعهشناسی سیاسی چه كسانی و كدام یك از اقشار و لایههای اجتماعی به وی رای خواهند داد و چرا؟ آیا رحیم مشایی نامزدی جدی خواهد بود؟ پاسخ به این پرسش برخلاف تصور اولیهای كه ممكن است داشته باشیم،به هیچ روی ساده نیست. البته مخالفین اصولگرای مشایی خواهند گفت كه كسی به او رای نخواهد داد و اساسا پیچیدگی در پاسخ نمیبینند ایضا بسیاری از اصلاحطلبان هم ممكن است پاسخ دهند كه كسی به رحیم مشایی رای نخواهد داد. اصولگرایان یا رایدهندگان بالقوه اصولگرایان كه علیالقاعده به نامزد اصولگرایان رای خواهند داد. طرفداران اصلاحطلبان هم كه اولا معلوم نیست اساساً در انتخابات شركت كنند، به فرض هم كه شماری از آنان شركت نمایند، به نامزد وابسته به اصلاحطلبان رای خواهند داد. و عملا كسی نخواهد ماند كه به رحیم مشایی رای دهد اما موضوع به این سادگی نخواهد بود. اگر درستتر گفته باشیم، وضعیت نامزد یا نامزدهای دو جریان اصلی اصولگرا و اصلاحطلب است تعیین كننده است. فرض بگیریم كه اصلاحطلبان در انتخابات شركت خواهند نمود و نامزد آنها هم سیدمحمد خاتمی است. در آن صورت تكلیف هم برای اصولگرایان روشن است، هم برای رحیم مشایی. نه نامزد اصولگرایان (هر كه باشد) و نه رحیم مشایی هیچ شانسی ندارند. اما اگر خاتمی نامزد نشود (به هر دلیلی) در آن صورت هم شانس اصولگرایان خیلی بیشتر میشود و هم وضعیت رحیم مشایی تغییر خواهد كرد. اگر نامزد اصلاحطلبان فرد دیگری به جز خاتمی شود (مثلاً دكتر محمدرضا عارف) در آن صورت هم وضعیت نامزد اصلی اصولگرایان از آن حالت ناامیدی خارج میشود و هم بخت و اقبال رحیم مشایی جدیتر میشود. اگر محمدرضا عارف بدون تایید سران اصلاحطلبان و به صورت فردی یا مستقل در انتخابات شركت نماید در آن صورت هم شانس اصولگرایان افزایش پیدا میكند، و هم بخت و اقبال رحیممشایی بیشتر میشود و بالاخره اگر اصلاحطلبان در انتخابات شركت نكنند، در آن صورت رقابت صرفا میان اصولگرایان خواهد بود و رحیممشایی. اگر رحیم مشایی در برابر اصولگرایان قرار گیرد در آن صورت شانس وی كم نیست. بزرگترین عاملی كه در كنار رحیم مشایی قرار میگیرد، یعنی به نفع وی وارد میدان میشود این واقعیت است كه در یك چنین وضعیتی او در هیبت نامزدی مستقل و غیر حكومتی محسوب خواهد شد. یعنی بیشترین عاملی كه باعث رای دادن به رحیم مشایی میشود این مساله است كه او نامزدی وابسته به حاكمیت نیست. نقش عدم وابستگی به حاكمیت باعث میشود كه درصدی از رایدهندگان صرفا به واسطه همین دلیل همچون ۲ خرداد ۷۶ به پای صندوقهای رای رفته و رحیم مشایی را انتخاب نمایند. گروه دومی كه به رحیم مشایی رای خواهند داد طرفداران احمدینژاد هستند. اگرچه بسیاری از اصلاحطلبان شنیدن این سخن تلخ است، اما واقعیت است كه در سپهر سیاسی ایران، بعد از خاتمی، احمدینژاد از بیشترین كاریزما در میان بسیاری از مردم معمولی برخوردار است. علیرغم همه ناكارآمدیها و حرفوحدیثها، هنوز هم هیچ مهره و شخصیت جناح راست از نظر میزان محبوبیت به پای احمدینژاد نمیرسد. این سخن البته به معنای آن نیست كه همه رأیدهندگان بالقوه به احمدینژاد به رحیم مشایی رأی خواهند داد. گروه سومی كه به رحیم مشایی رأی خواهند داد طیفی از رأیدهندگانی هستند كه باورهای «ایرانگرایی» وی آنان را تحت تاثیر قرار داده. هیچكس البته نمیتواند حتی به تقریب بگوید كه تعداد رأیدهندگانی كه برای آنان انگیزهها و باورهای «ایرانگرایی» و «ناسیونالیزم ایرانی» مطرح است چند درصد از واجدین شرایط را تشكیل میدهند. اما بههرحال تعداد آنان كم نیست دستكم به نسبت سالهای نخست انقلاب، تعداد «ایرانگرایان» و «ناسیونالیزم ایرانی» در برابر اسلامگرایی خیلی زیاد افزایش یافته است. همه اینها مستلزم آن است كه اصلاحطلبان در انتخابات شركتنكنند و رحیم مشایی در برابر نامزدهای اصولگرا قرار گیرد. اما چنانچه اصلاحطلبان به صورت منسجم و یكپارچه و در پشت نامزدی مشخص وارد انتخابات شوند، در آن صورت هیچ شانسی نه برای رحیممشایی باقی میماند و نه برای اصولگرایان.