تبرئه اسفندیار؛مقدمه ماندن در پاستور!؟
مهم فراهم کردن فضا برای مانور دادن این جریان است تا در موعد مقرر کاندیدای مورد حمایت دولت معرفی و با استفاده از امتیازات موجود دولتی، مدل « پوتین- مدودوف» محقق شود. در این میان اینکه چه کسی مدودوف باشد مساله اصلی نیست بلکه مهم آن است که پوتین به هر طریق ممکن دوباره به کاخ ریاست جمهوری بازگردد!
رحیم مشایی با موج جدید رسانه ها آفتابی می شود
با جدی تر شدن بحث های مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری در محافل سیاسی و رسانه ها و همچنین پایان دادگاه های دو پرونده معروف فساد بانکی و بیمه ای، اسفندیار رحیم مشایی بعد از یک دوره سکوت و حاشیه نشینی، بتدریج آفتابی شد. او در 21 تیرماه در نشست مشترک مرکز ملی جهانی شدن و در جمع سفرای عضو اتحادیه همکاریهای منطقهای کشورهای حاشیه اقیانوس هند طی سخنانی از انسان کامل سخن گفت و توضیح داد که انسان باید با شوق و علاقه، ایجاد وحدت و گسترش دوستی را مسئولیت اصلی خود بداند..رسانه ها با بازتاب این سخنان رئیس دفتر رئیس جمهور از آن به عنوان « شکست سکوت مشایی» یاد کردند. اطلاق این عنوان بیراه هم نبود چرا که از حاشیه به متن آمدن مشایی تنها به این ختم نشد و بعد از آن در کنار رئیس جمهور هم دیده شد.
مهمتر از آن اینکه موج جدیدی از رسانه ها ( سایت ها، وبلاگ ها و روزنامه ها) برای طرح نام مشایی و حمایت از او فعال شدند. به نظر می رسد طیف حامیان مشایی با یک برنامه ریزی مشخص و از پیش تعیین شده به صورت منسجم و هماهنگ وارد عرصه شده اند و بخصوص با یک اعتماد به نفس بالایی به طرح برجسته او می پردازند. رسانه های حامی دولت که در دوره سکوت مشایی ترجیح داده بودند، در باره او سکوت کنند و به دفاع از او برنخیزند، حالا با عزمی جدی وارد شده و خبرها و گزارش های مربوط به مشایی را پوشش می دهند. بدین ترتیب موجی از وبلاگ ها و سایتها راه افتاد ...
اگر تا پیش از این رسانه های حامی دولت به صورت صریح و شفاف ارتباط و نزدیکی خود از مواضع رحیم مشایی را مخفی می کردند یا روی آن مانور نمی دادند، اما این رسانه ها آشکارا از مواضع مشایی دفاع کرده و حمایت خود از او را علنی بیان کرده اند
محور برجسته در میان این سایت ها و وبلاگ ها تاکید بر این نکته اساسی است که انتقادها و یا اتهاماتی که علیه رحیم مشایی در یکی - دو سال گذشته از طرف منتقدان بیان شده هیچ کدام در هیچ جایی اثبات نشده است. در حقیقت این موج رسانه ای با برجسته کردن این محور تلاش دارد تا این گونه القا نماید که منتقدان رحیم مشایی بواسطه هراس از ناتوانی در برابر فکر و ایده های نو و جدید او و همچنین محبوبیت و کارآمدیش برای دولت و نظام، کینه او را به دل گرفته و مدام در انتقاد از او از یکدیگر سبقت می گرفته اند. حال معلوم شده که این انتقادات و اتهامات بی اساس بوده و لذا رحیم مشایی یکی از بهترین گزینه ها برای انتخابات ریاست جمهوری آینده است. علی اکبر جوانفکر همین مضمون را در پاسخ چند ماه پیش خود به محمدرضا باهنر به صراحت نشان داده است؛ «... وقتی در برابر منطق صحیح و اصولی مهندس اسفندیار رحیم مشایی کم آوردند، خودشان او را به یک خار تیز و برنده تبدیل کردند، سپس با آن تن خویش و دیگران را مجروح و رنجور ساختند و سرانجام ترجیح دادند این خار را ببلعند تا از نظرها دور بماند اما در گلویشان آنچنان گیر کرده است که نه یارای فرو بردن خار را دارند و نه میتوانند آن را بیرون آورند....»
از میان رسانه های موجود - که البته برخی از آنها فیلتر شده اند- روزنامه ایران و بخصوص سایت اینترنتی متعلق به آن در دفاع از رحیم مشایی دارند. اینها ذیل همان محور کلی یعنی تبرئه سازی رحیم مشایی از اتهامات و انتقادات، بر روی مسایل مهم مورد انتقاد منتقدین انگشت گذاشته و با بازخوانی آنها به دفاع از مواضع و گفته های رئیس دفتر رئیس جمهور می پردازند.
کمپین دعوت از رحیم مشایی
کیفیت حضور رسانه های حامی رحیم مشایی آنهم در آستانه برگزاری انتخابات
چندی پیش یکی دیگر از سایتهای حامی این جریان مدعی نظرسنجی از بین 7 گزینه برجسته شد با این سوال که « به نظر شما رئیس جمهور بعدی کیست؟». سایت مذکور مدعی شده که در میان گزینه هایی همچون سعید جلیلی، سید محمد خاتمی، محمد باقر قالیباف، علی لاریجانی، باقری لنکرانی، اسفندیار رحیم مشایی و علی اکبر ولایتی، اسفندیار رحیم مشایی 50 درصد آرا را بدست آورده است! هر چند در ساختگی بودن چنین نظرسنجی تردید نیست اما طرح آن در راستای مطرح کردن رحیم مشایی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری است.
جمع بندی
همان گونه که اشاره شد خط تحلیلی برجسته این رسانه ها، تبرئه اسفندیار رحیم مشایی از برخی انتقادات وارد شده بر کنش ها و مواضع و تفکرات اوست با هدف القای این نظر که رحیم مشایی آنچه کرده و گفته درست بوده و منتقدان او به خاطر ترس از توانایی هایش از سر عناد با او درآمده اند. شاید نزدیک ترین گمانه معطوف به انتخابات ریاست جمهوری این باشد که رحیم مشایی قرار است کاندیدای این جریان در انتخابات باشد و طرح برجسته او به همین منظور انجام می شود. اما شواهد و قرائن موجود چنین گمانه ای را دور از ذهن می نماید. اینکه رحیم مشایی با وجود خیل مخالفان و منتقدانی که در گروه ها و جمعیت ها و نهادهای مختلف و بخصوص روحانیت دارد، بتواند تایید شورای نگهبان را بگیرد، در حال حاضر بعید به نظر می رسد. با این وجود همانگونه که در صدر نوشتار اشاره رفت، مساله اصلی تداوم حیات و قدرت این جریان دولتی است. حال هر گزینه دیگری که بتواند این راه را طی کند خللی در ایده و مدل اصلی بوجود نمی آید. از آنجا که هسته اصلی دولت با جریان انحرافی گره خورده است، تبرئه این جریان از انتقادات و اشتباهات، به منزله ایجاد فضای مثبت به نفع آن در انتخابات ریاست جمهوری است. و از آنجا که نام جریان یاد شده نیز با اسم رحیم مشایی گره خورده است، لذا قبل از هر چیز تبرئه رحیم مشایی ضرورت دارد. تبرئه رحیم مشایی، یعنی تبرئه جریان انحرافی و تبرئه این جریان از اشتباهات و نقدها و خطاها، یعنی هموار شدن مسیر تداوم قدرت جریان یاد شده. امری که با توجه به کثرت ادله ایدئولوژیک و سیاسی اصولگرایان در رد و نفی این جریان بسیار دور از ذهن و بعید می نمایاند.