قدرت و توهم سیاسی
مرتضی طلایی
حالت های تخریبی قدرت در طیف های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که با توهم سیاسی تسلط بر دیگران دارند، بیشتر در جوامعی صورت می گیرد که در خفای وجود نهادهای بازدارنده، افراد سعی می کنند که با سوء استفاده از مقام و موقعیت خویش، دیگرانی را که همراه و هم فکر خویش نمی بینند، تخریب کنند؛ امر ناپسندی که امروزه بیشتر جوامع در حال توسعه با آسیب های آن، دسته و پنجه نرم می کنند.
در مقوله تخریبی قدرت، حاکمیت توهم سیاسی بر فعل و اراده برخی افراد، سرمنشاء تمام موضع گیری ها و خود رایی های آن هاست که با دیدی علمی، این پدیده ثمره ناآگاهی، عصبیت و نبود بصیرت سیاسی است. در این میان نیز، گره های کور فکری و فرهنگی، نقش عمده در توهمی سازی قدرت سیاسی داشته است. به تعبیری، بری دانستن خویش از هر گونه خطر و فریبی با سلطه ی بد افزار های فرهنگی، همان توهم سیاسی است که از بدست آوردن قدرت حاصل می شود و این عموما ذات و ماهیت قدرت است که چنین پدیده هایی را رقم میزند.
روی صحبت این یاداشت عموما با چهره ای خاص و در جهت تایید فرد یا گروهی نیست، بلکه اشاره ای به بیماری است که عموما از ناآگاهی و بی دانشی نشاّت میگیرد؛ بیماری که در چند سال اخیر دامن برخی از مسئولان را به خود آلوده ساخته است. در دین مبین اسلام، زمانی که صحبت از ارزش های والا در جامعه می شود، این دانش و آگاهی است که در مرتبه ی والای ارزش ها و اصول انسانی قرار می گیرد و بر این اساس عمدتا و اصالتا آگاهی تقدم بر قدرت و متعلقات آن دارد، زیرا از منظر خداوند باری تعالی، شکل گیری حکومت اسلامی بسط و گسترش حاکمیت عقلانیت، معنویت، با ابزار آگاهی بر جامعه است تا بتوان از این مجرا احکام الهی و دینی را بدرستی در جامعه پیاده ساخت.
حال زمانی که عصبیت سیاسی و ناآگاهی غلبه بر عملکرد هر کدام از ما مسئولان پیدا کند، چه ثمره و نتیجه ای از آن حاصل می گردد؟ آیا می توان از این مجرا به استواری و پایداری حکومت اسلامی از منظر خداوند اندیشید؟ پرسشی که پاسخ آن را در شیوع بد اخلاقی های سیاسی ای می توان یافت که همه ساله با نزدیک شدن به فرایند های سیاسی جامعه، روی می دهد.
متاسفانه، شیوع و دامن زده شدن به بد اخلاقی هایی سیاسی، به عادت برخی از ما مسئولان در موضع گیری های خود نسبت به هر فرد، طیف یا گروه سیاسی که خارج از دایره منفعت ما قرار دارند، تبدیل شده است، لذا با تکیه بر اطلاعات غلط و توهمات فکری و سیاسی، با بهره برداری از تریبون عامه ای که مردم با رای و حمایت خویش در اختیارمان قرار داده اند، از مدار عقلانیت خارج می شویم و موضع گیری هایی می کنیم که محور و مبنای آن قطعا ناآگاهی است. نیاندیشیدن به عواقب دنیوی و اخروی هر گونه صحبت غیر منطقی و اصولی در خصوص عملکرد دیگران، قطعا تبعات گسترده ای بر زندگی فردی و جمعی ما خواهد داشت که ثمرات آن را می بایست در حیات آیندگان مان مشاهده کنیم. دوری از خواسته ها و نیاز های اساسی مردم و جامعه و اهمال در انجام کارویژه های اساسی هر مسئولیت، عامل مهمی در به خطا رفتن ذهن یک مقام مسئول می باشد. لذا ضروری است که با پرهیز از تفرقه و چند دستگی های کشنده و مخرب، در لوای ولایت، دست به دست همدیگر داده و با امید به آینده ای روشن برای فرزندانمان، تمام سعی و تلاش خود را بر همراهی و همدلی با یکدیگر قرار دهیم. قطعا عنایت خداوند با جامعه و مردمی خواهد بود که دستان یکدیگر را برای آبادانی جامعه و کشور خویش می فشارند.