افزايش شاخص كتابخواني روي تابلو
رضا معصومي
هفته كتاب براي بيستمين دوره هم بارش را بست و به بايگاني رفت؛ از جمله اتفاقات خوب اين هفته گشايش راديو كتاب بود كه جايش بشدت خالي مينمود و حالا ميتوان به رسانهاي در فضاي غيرمكتوب براي كتاب چشم اميد بسيار داشت. از ديگر اتفاقاتي كه در اين هفته رخ داد و از چشم نقادي رسانهها تا حدي پنهان ماند و به تحليل نرسيد افزايش شاخصهاي كتابخواني در كشور بود كه با حضور رئيسجمهور جشن گرفته شد. عنوان پرطمطراق «افزايش پنج برابري شاخصها از ابتداي انقلاب و افزايش دو برابري شاخصها در دولتهاي نهم و دهم» و از همه مهمتر «برطرف شدن اتهام كتاب نخواني مردم ايران» از اين جمله بود و شايسته است كه رسانهها به اين موضوعات بيشتر بپردازند. در اين كه شاخصهاي كتابخواني از جمله تعداد كتابخانهها مثلا از 1800 باب به 2800 باب رسيده و تعداد انتشار كتابها از 19 ميليون جلد به بيش از 30 ميليون افزايش يافته است و يا تعداد كتابخوانهاـ البته اعضاي كتابخانههاي عمومي و نه همه مردم ـ از تقريبا يك ميليون نفر به حدود دو ميليون و 500 هزار نفر تا كنون رسيده، هيچ كس را توان انكار نيست، اما آنچه مهم مينمايد تاكيد براين نكته است كه آيا همين ميزان باعث ميشود تا علم برافرازيم كه ما اتهام كتاب نخواني را از دامان ايران پاك كردهايم؟ منبع: جام جم پرسش اساسي اين است كه آيا تنها با افزايش حدود دو برابري تعداد كتابخانهها، افزايش كمتر از دو برابري تعداد كتابها و افزايش همين ميزان تعداد اعضاي كتابخانهها را ميتوان شاخص درستي براي پاك شدن اتهام كتاب نخواني تلقي كرد؟ صد البته مقايسه ميزان شاخصها با ابتداي انقلاب كار آساني است و وقتي افزايش پنج برابري را مطرح كنيم هر شنوندهاي به ناگاه شعفزده ميشود و در دلش اشتياق افزون ميشود كه چقدر پيشرفت كردهايم. در حالي كه متناسب با افزايش جمعيت، افزايش سطح تحصيلات و افزايش شاخصهاي بهبود و رفاه و حتي اميد به زندگي و متناسب با افق 1404 در عرصه كتابخواني چندان پيشرفتي نداشتهايم. چگونه ميتوان رسيدن تعداد اعضا ـ نه تعداد كتابخوانان كه تعداد اعضا شاخصي براي تعداد كتابخوانان نيست- به حدود 2.5 ميليون نفر در قياس به جمعيت 75 ميليوني يك پيشرفت به شمار ميآيد؟ اين روزها گراني كاغذ و مواد چاپي و ملزومات نشر و ديگر هزينههاي زندگي امان ناشران را بريده است و در حالي كه بسياري از حتي فعالترين ناشران هم فتيله كار را پايين كشيدهاند و كتابها به شمارگان غمانگيز 500 نسخه رسيده چگونه ميتوان از پيشرفتهاي شاخصهاي كتابخواني دم زد؟