بشارت و انذار امام حسین (ع) در عاشورا چگونه بود؟
ابوالشعثاء تیرانداز ماهری بود. اباعبدالله نگاهی به او کرد و فرمود: «أبشرک بالجنة» بهشت در انتظار توست و تو اهل بهشتی. خدا از عذاب حفظت کند. ابوالشعثاء عضو لشکر عمر سعد هم بوده و بعد به حضرت پیوسته است. سعد بن عبدالله روی زمین افتاد، حضرت آمد بالای سرش و فرمود: انت أمامی بالجنة، تو زودتر رفتی به بهشت. اینها بشارت هستند. شما مکرر در سیره اباعبدالله میبینید از این بشارتها که به اصحاب داده است.
کد خبر :
232746
حسینیه «فردا»: متن زیر، خلاصهای از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین رفیعی است که در شب چهارم محرم امسال بیان شده است. محور این بیانات، ماهیت بشارت و انذار در زندگی و دین است و پیوند و کارکرد آن در قیام امام حسین (ع) و برخورد متناسب حضرت با مخاطبان، تشریح شده است. ظرفیت انسانها متفاوت است و طبیعتاً روشهای تبلیغ و ترویج هم باید متفاوت باشد. بعضیها با حکمت متأثر میشوند، بعضیها با موعظه و بعضیها هم با مجادله و مناظره و غیره. شیوههای مختلف تبلیغی را خداوند در قرآن کریم ذکر کرده است که انبیا و ائمه (ع) به کار میبردند. بالاخره همه بیماران را با یک نسخه
نمیتوان بهبود داد. یک نفر باید معجزه ببیند، یکی دیگر استدلال میخواهد، یک نفر دیگر نیاز به محبت و تکریم دارد. یکی از روشهای بسیار مؤثر در جذب، روش بشارت و انذار است. یعنی روش هشدار و مژده دادن یا روش تشویق و تنبیه. این روش بسیار مورد استفاده انبیا قرار گرفته است و در کربلا هم عرض خواهم کرد که چقدر امام حسین (ع) از این روش استفاده کرد. انسان برای اینکه حرفی را قبول کند، هم یک عامل بازدارنده میخواهد و هم یک عامل برانگیزنده؛ شما به یک محصل میگویید اگر نمرهات خوب شد، جایزه میدهم و اگر بد شد هم اخراج میشوی! اولی بشارت و دیگری انذار است. انسان دو بُعدی است و
وجودش هم دنبال لذت است و هم از رنج بدش میآید. الآن برخی افراد هستند که خیلی بُعد بشارت در آنها قوی است. یعنی دائماً میخواهند از این راه و از مسیر امید و رحمت خدا وارد شوند. این خوب است، اما نباید باعث شود که به کسی میگوییم گناه نکن، میگوید یک یاحسین بگو و تمام است! به او میگوییم نماز بخوان، میگوید یک یا حسین بگو، تمام است! یعنی همه چیز را میخواهد با یاحسین حل کند. در حالی که اینطور نیست. همین امام حسین (ع) هم ظهر عاشورا نماز خواند و در زیارت نامهاش میخوانیم قد أقمت الصلاة. البته سوی دیگر هم خوب نیست که یک نفر مدام از مار و عقرب و فشار قبر و جهنم و
اینها سخن بگوید و مدام بترساند. امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در نهج البلاغه درباره مبلغان و خطبا و علما میفرمایند: «الفَقِیهُ کُلُّ الْفَقِیهِ مَن لَم یُقَنِّطِ النَّاسَ مِن رَحمَةِ اللَّهِ وَ لَم یُؤْیِسهُم مِن رَوحِ اللَّهِ وَ لَم یُؤمِنهُم مِن مَکرِ اللَّهِ» [1]. فقیه کامل کسی است که مردم را از رحمت خدا مأیوس نکند و از عذاب خدا هم ایمن نکند. فقیه کسی است که نه خیلی مأیوس کند و نه خیلی امیدوار. شما همین امیرالمؤمنین را ببینید که در نهجالبلاغه در خطبه 221، چطور از جهنم و آتش و عذاب صحبت میکند و در دعای کمیل چگونه از خوف خدا سخن میگوید. امام حسین (ع) از این
روش در روز عاشورا استفاده کرد. عمر سعد را با انذار فراخواند، البته بر روی او اثر نکرد، چراکه زمینهاش رو نداشت ولی به او فرمود که آیا از قیامت نمیترسی؟ فرمود عمر سعد اگر در قتل من شرکت کنی، نه دنیا را خواهی داشت و نه آخرت را. فرمود روزی که سرت بالای نیزه است را میبینم و در آخر هم به او فرمود که امیدوارم خداوند در بستر خواب جانت را بگیرد که همانطور هم شد. از سوی دیگر امام بعضیها را هم تشویق میکرد. ابوالشعثاء تیرانداز ماهری بود. اباعبدالله نگاهی به او کرد و فرمود: «أبشرک بالجنة» بهشت در انتظار توست و تو اهل بهشتی. خدا از عذاب حفظت کند. ابوالشعثاء عضو لشکر
عمر سعد هم بوده و بعد به حضرت پیوسته است. سعد بن عبدالله روی زمین افتاد، حضرت آمد بالای سرش و فرمود: انت أمامی بالجنة، تو زودتر رفتی به بهشت. اینها بشارت هستند. شما مکرر در سیره اباعبدالله میبینید از این بشارتها که به اصحاب داده و انذار و ترسی که به دشمنان داده است. زمانی که حضرت به مردم بصره نامه نوشتند، یزید بن مسعود نهشلی به اباعبدالله نامه نوشت که من میآیم، البته نتوانست بیاید و بعد از کربلا رسید و عملاً در قیام هم شرکت نکرد. اما همینقدر که نامهاش به امام رسید، حضرت فرمودند: امیدوارم خدا در روز قیامت از عذاب حفظت کند و آن روزی که همه تشنه هستند تو
را سیراب کند. یعنی تشکر و تقدیر کرد و او را وعده و بشارت داد. یک روایت دیگر برای عمرو بن قرضه است. او آمد خدمت امام حسین (ع) اجازه گرفت و میدان رفت. در میدان جنگید و وقتی روی زمین افتاد، آقا آمدند بالای سرش؛ بعد به حضرت نگاهی کرد و گفت: أ وفیتُ یا ابن رسول الله؟ آقاجان، آیا من وفا کردم؟ حضرت فرمودند: من تو را به بهشت بشارت میدهم. این میشود همان شیوه بشارت و تشویق که در قرآن هم زیاد میبینید. اگر میخواهید در زندگی به بندگی خدا روی بیاورید و از گناه دوری کنید، این را دقت داشته باشید که اگر خوب باشید، جزء ابرار و اگر بد باشید، جزء فجار خواهید بود. اگر خوب بودید،
اصحاب یمین هستید و اگر بد بودید، اصحاب شمال و به همین ترتیب. اینها را سعی کنید با هم ببینید، اگر با هم دیدید، آنگاه حس تحریکی برای عبادت و بندگی برایتان حاصل میشود. شما اگر مطالعه میکنید، هم روایات بشارت را ببینید هم روایات عذاب را، هم آیات بشارت را ببینید هم آیات انذار را. قرآن کریم هم «جنات تجری من تحت الأنهار» را مطرح میکند هم عذابهای مختلف جهنم را بر میشمرد. کسی آمد خدمت پیامبر اکرم (ص)، عرض کرد: آقاجان، چه کنم که خدا به من رحم کند؟ حضرت فرمودند: خودت به خودت رحم کن! این یعنی خودت خودت را نجات بده و خودت را جهنمی نکن. اگر به مریضی بگویند قند برایت ضرر
دارد ولی مریض قند بخورد، خب پزشک چه میتواند بکند؟ پزشکی که مریضش پرهیز کند، راحت میتواند معالجه کند. خداوند هم در قرآن میگوید: «وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا» [2]، هر که در مسیر ما گام بردارد ما هم راه را به او نشان میدهیم. رانندهای که در جاده تند برود، کمربند نبندد و رعایت نکند، پلیس چه حمایتی از او میکند؟ حمایت، مال کسی است که قانون را رعایت میکند. -------------------------------------------- [1]: کلمات قصار، شماره 87. [2]: سوره مبارکه عنکبوت، آیه 69.