سه اشکال رویکرد اخیر رئیس جمهور در مسئله هسته‌ای

دیدگاه دولت امریکا در این باره نیز –به رغم برخی اختلاف نظرها- در نهایت تابعی از دیدگاه کلان صهیونیستی است. اگر منطق آقای رییس جمهور در این باره صحیح باشد، در واقع ایران باید با اسراییل مذاکره دو جانبه انجام بدهد نه با امریکا چرا که این تنها اسراییل است که اگر برنامه هسته ای ایران را بپذیرد، آن وقت دیگر هیچ مدعی ثالثی در مقابل آن وجود نخواهد داشت! همین که این منطق به نتیجه ای چنین عجیب و غریب منتهی می شود نشان دهنده سستی بیش از اندازه آن است.

کد خبر : 231398

سرویس سیاسی«فردا»: پایگاه مطالعاتی ایران هسته ای در ارزیابی راهبردی خود از سخناند اخیر رییس جمهور مبنی بر دوجانبه خواندن موضوع هسته ای میان ایران و امریکا به سه اشکال کلیدی این سخنان پرداخته است و نوشته است:«اگر موضوع از چارچوب چند جانبه خارج و به یک مسئله دو جانبه تبدیل شود، ایران کاملا امکان و فرصت بهره گیری از توان دیگر کشورهای دخیل در مذاکرات برای تعدیل امریکا را از دست خواهد داد.» متن کامل این تحلیل به این شرح است:

تولید مکرر این ادبیات در هفته های گذشته از جانب آقای رییس جمهور که «مسئله هسته ای ایران در واقع مسئله ای دو جانبه میان ایران و امریکاست» مسائل قابل تاملی را پدید آورده است.

معنای تقریبا روشن -اگرچه تصریح نشده- این سخن این است که آقای رییس جمهور مذاکرات ایران و 1+5 را قبول ندارد و معتقد نیست که این مذاکرات می تواند چارچوبی دیپلماتیک برای انجام بحث های موثر درباره برنامه هسته ای ایران و نهایتا پیدا کردن راهی برای حل و فصل آن ایجاد کند.

این نوشته تلاش می کند، منطق نهفته درپس این اظهارنظر را اندکی تحلیل کند.

سرراست ترین معنای این سخن این است که امریکا تنها مدعی و طرف مشکل آفرین در برنامه هسته ای ایران است و بنابراین اگر بنا باشد این موضوع حل شود تنها باید با امریکا حل شود. ضمن اینکه یک معنای دیگر این سخن می تواند این باشد که اگر ایران و امریکا به طور دو جانبه به راه حلی درباره برنامه هسته ای ایران دست پیدا کنند، آن وقت هیچ طرف ثالثی وجود نخواهد داشت که بتواند آن را وتو کند.

این تحلیل -که درواقع قابل دفاع ترین تفسیر از سخنان رییس جمهور است- لااقل 3 اشکال کلیدی دارد.

1- اولا مدعی اصلی در برنامه هسته ای ایران -اگر دقیق باشیم- صهیونیست ها هستند که هم در امریکا، هم در اروپا و هم در هر جای دیگری از جهان که دستشان برسد در روند دیپلماسی در این باره با انواع و اقسام روش ها اخلال می کنند. دیدگاه دولت امریکا در این باره نیز -به رغم برخی اختلاف نظرها- در نهایت تابعی از دیدگاه کلان صهیونیستی بوده و قدرت تخلف جدی از آن نداشته است. اگر منطق آقای رییس جمهور در این باره صحیح باشد، در واقع ایران باید با اسراییل مذاکره دو جانبه انجام بدهد نه با امریکا چرا که این تنها اسراییل است که اگر برنامه هسته ای ایران را بپذیرد، آن وقت دیگر هیچ مدعی ثالثی در مقابل آن وجود نخواهد داشت! همین که این منطق به نتیجه ای چنین عجیب و غریب منتهی می شود نشان دهنده سستی بیش از اندازه آن است.

2- یک پیش فرض نهفته در پس این سخن آن است که این موضوع را فرض می گیرد که امریکا به واقع خواهان حل مسئله هسته ای ایران است و مشکل فقط این است که مذاکرات دو جانبه ای انجام نمی شود. این پیش فرض بسیار شکننده تر از آن است که بتوان آن را بدون بحث رها کرد. امریکایی ها در حل نشدن مسئله هسته ای ایران منافعی بسیار جدی دارند که مهم ترین آنها زنده نگهداشتن بهانه تولید فشار بر ایران با هدف پیش برد پروژه تغییر رژیم است. در حالی که امریکا فعلا تصمیم راهبردی برای حرکت به سمت یک راه حل درباره موضوع هسته ای ایران نگرفته در واقع خیلی فرقی نمی کند که ایران در چه چارچوبی با امریکا مذاکره کند؛ چون در هر حال بنا نیست موضوع حل شود. برای گام نهادن در یک مسیر صحیح، اول چیزی که باید تغییر کند اراده راهبردی امریکاست آن هم به این شکل که ایده تغییر رژیم را کنار بگذارد و روی حل دیپلماتیک مسئله متمرکز شود و این ممکن نیست مگر اینکه ایران درکی عمیق از پیشنهاد امریکا برای مذاکره مستقیم داشته باشد.

3- نکته آخر اما به این مسئله بازمی گردد که شیوه مذاکراتی درباره برنامه هسته ای ایران اساسا چگونه باید باشد. یک شیوه چند جانبه مانند مکانیسم 1+5 دارای این حسن است که ایران می تواند روی مناسبات پیچیده، متداخل و گاه خصمانه طرف های مختلف حاضر در این گروه سرمایه گذاری کند و مذاکرات را در مواقعی که بلوکی از کشورهای غربی شکل می گیرد، با همراهی روسیه، چین و گاهی آلمان بالانس نماید. علاوه بر این، این امکان برای ایران فراهم بوده است که در مقابل فشارهای یک جانبه کشورهای غربی بلوکی از کشورهای همراه با خود درون گروه 1+5 ایجاد کند. اما اگر موضوع از چارچوب چند جانبه خارج و به یک مسئله دو جانبه تبدیل شود، ایران کاملا امکان و فرصت بهره گیری از توان دیگر کشورهای دخیل در مذاکرات برای تعدیل امریکا را از دست خواهد داد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: