رابطهاستعفایپترائوس با موضوعمذاکرهبا ایران
«رابرت پری» روزنامهنگار مشهور آمریکایی با اشاره به اختلافات ایدئولوژیک اوباما و پترائوس نوشته است که کنارهگیری پترائوس به اجبار «افبیآی» انجام شده و بخشی از تلاش اوباما برای پاکسازی در کاخ سفید بوده است.
فارس: پس از کنارهگیری ناگهانی «دیوید پترائوس» از سمت ریاست سازمان سیا به دلیل روابط نامشروع، شایعات و فرضیههای مختلفی در مورد دلایل اصلی کنارهگیری وی مطرح شده است. در این میان « رابرت پری » نویسنده و روزنامهنگار تحقیقی مشهور آمریکایی با انتشار یادداشتی در پایگاه « کنسرسیومنیوز » که متعلق به خود اوست، این فرضیه را مطرح کرده است که پترائوس در جریان پاکسازی در کاخ سفید و برای بازتر شدن فضای مذاکره با ایران مجبور به استعفا شده است. در ادامه بخشهایی از این یادداشت را مرور میکنیم:
کنار رفتن پترائوس زمینه را برای مذاکره با ایران مناسبتر میکند
کنارهگیری غیرمنتظره «دیوید پترائوس» رئیس سازمان سیا به دلیل روابط نامشروع، آخرین بازمانده نومحافظهکار از دولت «جورج بوش» را نیز حذف کرد و فضا را برای اوبامای مجدد انتخاب شده برای پرداختن بیشتر به بحث مذاکره با ایران، بازتر کرد.
استعفای پترائوس آن هم با مطلع کردن عموم جامعه از روابط نامشروع با یک زن شرححالنویس مشهور، سوالات فراوانی را در مورد دلایل اصلی سقوط تحقیرآمیز این ژنرال 4 ستاره، ایجاد کرده است، چراکه معمولا در چنین مواردی از یک داستان ساختگی به عنوان پوشش برای جلوگیری از شرمساری فردی مثل پترائوس، استفاده میشود.
به خصوص که تنها چند روز از انتخاب مجدد رئیسجمهور گذشته و اینکه افراد اعلام کنند که قصد دارند در سمتی دیگر فعالیت کنند یا اینکه نیازمند زمان بیشتری برای پرداختن به خانواده خود هستند، امر غیرمعمولی نیست. اما به جای این، استعفای پترائوس با پذیرش روابط نامشروع همراه شد. رسانهها هم «پائولا برودول» نویسنده شرححال پترائوس را به عنوان زنی معرفی کردند که با پترائوس رابطه داشته است.
استعفای پترائوس ریشه در اختلافات اوباما با او
یکی از افرادی که با طرز فکر دولت اوباما آشنایی دارد، میگوید که اوباما هیچگاه به پترائوس نزدیک نبوده است. پترائوس فردی است که در سال 2010 با مطرح کردن ادعای توهمی تلاش دستگاه اطلاعاتی ایران برای ترور سفیر عربستان در آمریکا، به امکان حل مسئله برنامه هستهای ایران، ضربه زد.
در آن مورد، هم کاخ سفید و هم دستگاه قضایی آمریکا نسبت به اینکه ریشههای این توطئه ترور به دولت ایران برسد، ناباورانه نگاه میکردند، اما پترائوس بر این امر تاکید ورزید و نهایتا هم این ادعا را در قالب کیفرخواستی سطح بالا علنی کرد. همین اتهامات بود که بعدها ارتباط با ایران را مشکلتر هم کرد و حتی احتمال برخورد نظامی را نیز بیشتر کرد.
«رابرت پری» در ادامه یادداشت خود به سابقه جمهوریخواهان و نومحافظهکاران در تلاش برای تقابل با ایران اشاره میکند و مینویسد: نومحافظهکارها که اغلب پستهای کلیدی بخش سیاست خارجی پرمشکل دولت جورج بوش را پر کرده بودند و بخش اعظم تیم امنیت ملی «میت رامنی» (نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا) را نیز تشکیل میدادند، همراستا با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیمصهیونیستی و رهبر حزب «لیکود» به تقابل با ایران علاقهمند هستند. حالا پس از پایان انتخابات، بیاثر کردن تلاشهای اوباما برای رسیدن به راهحلی صلحآمیز بر سر برنامه هستهای پرمناقشه ایران، اصلیترین هدف نومحافظهکارها است. نومحافظهکارها خواستار تغییر نظام در ایران هستند.
به نوشته «رابرت پری»، همراستایی خط فکری پترائوس با نومحافظهکاران یکپارچگی و اتحاد دولت اوباما برای ابتکارات صلحآمیز را به خطر میانداخته است. بنا بر اظهارات منبعی که با تفکرات دولت اوباما آشناست، چندین مقام ارشد و کلیدی نزدیک به اوباما خواهان کناره گذاشته شدن پترائوس بوده و حالا از اینکه بیعقلی او به کنارهگیریاش ختم شده، ناراحت نیستند.
استعفا یا برکناری؟
همزمان روزنامه «نیویورک تایمز» هم در مورد استعفای ناگهانی پترائوس گزارش داده است که ماموران افبیآی از چند ماه قبل تحقیقاتی را در مورد احتمال افشای اطلاعات محرمانه آغاز کرده بودهاند. هرچند که این تحقیقات در مورد پترائوس نبوده، اما رابطه نامشروع وی در جریان همین تحقیقات مشخص میشود و نهایتا ماموران افبیآی دو هفته قبل نتایج تحقیقات خود را به اطلاع پترائوس میرسانند و به او میگویند که از این رابطه مطلع هستند.
نیویورکتایمز به نقل از یک مقام کنگره آمریکا نوشته است که در همان زمان از پترائوس خواسته شده است که این موضوع را بپذیرد و از سمت خود کنارهگیری کند. پترائوس هم این توصیه را قبول کرده است.
پترائوس ژنرالی با موفقیتهای اندک
هرچند که پترائوس به دلیل طرح طرح اعزام گسترده نیروهای آمریکا برای کنترل انفجارها و بمبگذاریها در عراق در سال 2007 و در افغانستان در سال 2009 احترام زیادی از سوی کاخ سفید کسب کرد، اما او موفقیتهای نظامی بسیار اندکی دارد. او همچنین در قضیه تلاش نافرجام آمریکا برای آموزش ارتشی جدید برای عراق پس از حمله نظامی آمریکا به عراق در سال 2003 نیز جزو متهمان به شمار میرود و حتی طرح اعزام نیروی اضافی به عراق نیز بیش از آنکه اقدامی باشد که بتواند ناکامیهای آمریکا را جبران کند، تنها موفقیتی در زمینه روابط عمومی بود.
رابرت پری» موفقیت طرح اعزام نیروهای اضافی به عراق در سال 2007 را نیز نتیجه فعالیتهای افرادی میداند که پیش از پترائوس در سمت او فعالیت کردهاند و اهل سنت را نسبت به فعالیت گروههای تندرویی چون القاعده آگاه کردهاند. به عقیده هری کشته شدن «ابو مصعب زرقاوی» از رهبران القاعده نیز دیگر عاملی بوده است که موجب شد خشونتها در عراق کاهش یابد. تمام این موارد پیش از سال 2007 و دستور بوش برای اعزام نیروهای بیشتر به عراق رخ داد و در واقع بر خلاف آنچه که گفته میشود، طرح پترائوس در ابتدا حتی موجب بیشتر شده خشونتها در عراق شده و نهایتا عوامل مختلفی موجب شده تا این خشونتها کاهش یابد.
وی ادامه میدهد که یکی از نتایج این طرح کشته شدن بیش از 1000 سرباز آمریکایی در عراق بوده است. پترائوس، رابرت گیتس و دیگر بازماندههای دولت بوش بودند که اوباما را نیز به افزایش تعداد نیروها در افغانستان تشویق کردند.
رخنه نومحافظهکارها در دولت اوباما
«باب وودوارد» در کتاب خود به نام «جنگ اوباما» هم نوشته است که بازماندگان دولت بوش، اوباما را متقاعد کردند که هیچ گزینه دیگری به جز افزایش اساسی تعداد نیروها در افغانستان ندارد. بنا بر این کتاب، گیتس، پترائوس و «مایکل مولن» رئیس ستاد مشترک آمریکا کسانی بودهاند که حتی به درخواست اوباما برای بررسی خروج زودهنگام از افغانستان نیز ترتیب اثر ندادهاند. برعکس، آنها تنها طرح خود برای افزایش 40هزار نفری نیروها در افغانستان را به وی ارائه دادهاند.
در بخشی از کتاب وودوارد آمده است: «اوباما بیش از دو ماه از مشاوران نظامیاش میخواست تا مجموعهای از گزینهها در مورد جنگ افغانستان را برای وی آماده کنند، اما او حس کرده است که آنها او را به سمت یک نتیجهگیری و خروجی مشخص سوق میدهند و به دنبال منحرف کردن جستجوی او به دنبال طرحی برای خروج، هستند. او بعدها به یکی از مشاورانش در کاخ سفید گفته است که سران نظامی «واقعا این موضوع را به آن سمتی که میخواهند» میبرند».
نهایتا در میانه سال 2011 گیتس کنار رفت و اوباما «لئون پانتا» را که مشاور مورد اعتمادش بود و به عنوان رئیس سیا فعالیت میکرد، جایگزین وی کرد. پانتا زمانی که در سیا بود، به دنبال برقراری ارتباط با مقامات ایرانی و مذاکره با ایران بوده است.
تلاشهای مخفی پترائوس برای متقاعد کردن اوباما به ادامه حضور در افغانستان
هری از بخشی دیگر از فعالیتهای پترائوس برای متقاعد کردن اوباما در قضیه افزایش حضور نظامی در افغانستان هم پرده برمیدارد و مینویسد که پترائوس به برخی دیگر از دوستان نومحافظهکارش نظیر «ماکس بوت» از شورای روابط خارجی و «فردریک کاگان» از موسسه «اینترپرایز آمریکا» اجازه داده بود تا دسترسی زیادی به فرماندهان نظامی آمریکا داشته باشند. این افراد با حضور در افغانستان و چاپ مطالبی در رسانههای آمریکایی از جمله نشریه «ویکلی استاندارد» تلاش کردهاند که این امر را به اوباما القا کنند که تنها با اعزام نیروهای بیشتر و ماندن طولانیمدت در افغانستان است که میتوان در این کشور به موفقیت دست یافت.
پترائوس در سال 2010 هم در یکی از جلسات کنگره انتقاداتی را علیه اسرائیل ابراز کرده بود و گفته بود که مناقشات اسرائیل با همسایگانش و همچنین عدم رضایت به مذاکرات صلح موجب افزایش تنفر از آمریکا شده و همین امر باعث شده تا تلفات نظامیان آمریکایی در افغانستان افزایش یابد.
با انتشار این انتقادات در اینترنت پترائوس تلاش کرده تا این اظهارات را رد کند و گفتههای خود را غیررسمی جلوه دهد. او بعدها گفته است که این ادعا که او ضداسرائیلی است، دروغ است.
اوباما در حال پاکسازی است
رابرت هری در پایان یادداشتش در مورد انتساب پترائوس به سمت ریاست سیا نوشته است: «تصمیم اوباما در انتساب پترائوس که فردی جاهطلب و با روابط قوی با نومحافظهکاران است در سمت کلیدی چون ریاست سازمان سیا، همواره یک ریسک بوده است. در حالی که اوباما فکر میکرد میتواند با این کار پترائوس را از نامزدی برای جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری دور کند، او پترائوس را در نقطهای قرار داد که میتوانست در اطلاعاتی که سیاستهای دولت را تعیین میکند، دست ببرد».
او ادامه داده است: «نهایتا، به نظر میرسد که اوباما در آغاز دوره دوم در حال پاکسازی است و با این کار میتواند با قدرت بیشتری سیاست خارجی خود را پیش ببرد. «رابرت گیتس» در اواسط سال 2011 کنار رفت، پترائوس حالا کنار رفته و انتظار میرود «هیلاری کلینتون» هم که همواره در تشکیل سیاست خارجی شبهنومحافظهکاری جانب گیتس و پترائوس را میگرفت، به زودی کنارهگیری کند».
«به نظر میرسد اوباما دیرهنگام این درس واشنگتن مدرن را آموخته: قرار دادن خود در حلقهای از رقبای ایدئولوژیکی، شاید خوب به نظر برسد، اما همواره مجوزی است برای خرابکاری در سیاستهای شما».