شوخی‌مکن که مرغ‌دل بی‌قرار من...سودای گفتن گاف‌هات از سر به درنکرد!

گویا تو را فراموشی آمده است که فرمودی: «تیم هفتاد در صد آماده است و چهل درصد باقی مانده را هم در اردوی بعد آماده می شویم!!!» پس این که گفت: «مولانا پروین را فرمود الحق که شما هیچ کم از ما نداری که ما هر چه داریم از شما داریم!! از آن که قیمت اقلام سر به فلک کشیده و ریسمان مهار آن، دریده را، چنان از سبد خانوار ها حذف کنی که نرخ تورم همان باشد که بود!! که برخی به طریق طعن اند که از سبد خانوارها جز خود سبد هیچ باقی نمانده و نرخ تورم بیست و اند درصدی تورم قیمت سبد حصیری است نه کالاهای ضروری!!»

کد خبر : 230490

سرویس خواندنی‌های «فردا»: «مناظره الرجال» بخش جدیدی از مطالب طنز « فردا » است که حال و هوایی مشابه با تذکره الرجال دارد. در این سری مطالب میان رجال مباحثاتی در می گیرد که به زبان طنز نیم نگاهی به مسائل روز دارد. بدیهی است که نظرات سازنده شما کاربران عزیز می تواند به بهترین وجه به غنای این مطالب یاری کند.در این مطلب «پ.خالتور» روایت مباحثه ای میان«علی پروین » و «دکتر عادل آذر،رییس مرکز آمار» را برعهده گرفته است.

*************************************

نقل است در ازمنة گذشته، دو طفل بودند که خواب گزاران و معبران از بر آنان موفقیت های سترگ و طالعی بزرگ می دیدند. این دو پیوسته درب مکتب خانه، از پاشنه در می آوردند. نه از شدت رفتن به مکتب که از شیطنت دوران طفولیت!! از بس که شیطان بودند این دو!! این دو دمی از هم جدا نمی شدند و جز جمعه به مکتب نمی رفتند که خوانده بودند:

درس معلم که بود زمزمه محبتی

جمعه به مکتب آورد طفل گريز پای را

تعبیر معبران و پیش گویی منجمان به حقیقت پیوست و این دو طفل طالع بلند یافتند و یکی شد مولانا داش علی پروین و آن یکی شد آق دکتر مولانا عادل آذر، رئیس مرکز آمار خدای نگاهشان دارد.

این دو از نوابغ علم استَتیستیک بودند!! و در کودکی آمار همه می گیرفتند و در میانسالی آمار می دادند!! و این دو مکاشفت ها کردنه بودند و ریاضت ها کشیده بودند. در این که مقام کدام یک اعلی تر است میان بزرگان تردید است که هر دو در ارائه آمار دارای سبکی منحصر به فرد و در این میدان حریفانی هم آورد بودند. لیک با این افتراقات، مشابهت های این دو یار صمیمی و دوست قدیمی کم نبود. اول آنکه هیچ کدام آمار نخواندند و بسی آمار بدادند. دوم آن که هر دو در سبک آمار گیری و آمار دهی خود طریق ملاعبت و مطاعبت پیش گرفتند و چنان آمار می دادند که مستعمان را پس از شنیدن آمار دادن این دو بزرگ، خنده امان نمی داد و بسیاری را از شدت خنده راهی بیمارستان و برخی را راهی تیمارستان کرده بودند!!

روزی این دو یک دیگر را در جایی بدیدند و از کرامات خود همی سخن راندند به طریق رو کم کنی! شاهدان آورده اند که مولانا علی خان پروین فرموده بود:

ای آنکه نتیجه چهار و هفتی

وز هفت و چهار دایم اندر تفتی

اندر سخنت میان نگهدار ار نه!!

باز آمدنت نیست چو گفتی گفتی!!

پس مولانای آذر را این سخن سخت آمد و سرشک از دیدگانش جاری گشت لیک مولانا پروین را هیچ تغیر نیامد، پس با خود اندیشید:

گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم

چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد

پس حرارت او را فرا گرفت و گفت:

شوخی مکن که مرغ دل بی‌قرار من

سودای گفتن گاف هات از سر به درنکرد!!

پس اضافت کرد که گویا تو را فراموشی آمده است که فرمودی: «تیم هفتاد در صد آماده است و چهل درصد باقی مانده را هم در اردوی بعد آماده می شویم!!!» پس این که گفت: «مولانا پروین را فرمود الحق که شما هیچ کم از ما نداری که ما هر چه داریم از شما داریم!! از آن که قیمت اقلام سر به فلک کشیده و ریسمان مهار آن، دریده را، چنان از سبد خانوار ها حذف کنی که نرخ تورم همان باشد که بود!! که برخی به طریق طعن اند که از سبد خانوارها جز خود سبد هیچ باقی نمانده و نرخ تورم بیست و اند درصدی تورم قیمت سبد حصیری است نه کالاهای ضروری!!» پس این سخن مولانا آذر را سخت برآشفت و فرمود:

مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز

ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست!

شیر در اِستَتیس های تو روباه شود

آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست!!

غیر از این نکته که آذر ز تو ناخشنود است

در سراپای وجودت هنری نیست که نیست!

کار که به اینجا کشید حضار صحنه مصاحبت ترک کردند و زین پس این مناظره را هیچ نداند! تنها برخی گفته اند که لختی پس از این مناظره عده ای مولانا عادل آذر را دیدند که عده ای تماشاگر نما، او را به گرز گران بکوبند و هیچ مدارا نکنند. حال این قرابت زمانی میان این مناظره و آن مبارزه!! به مولانا پروین مرتبط بود یا خیر خدای عالم است!!

پ. خالتور

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: