آیا «خدمت سربازی» و «تعمیر منزل» جزء آمار کار محسوب می شوند؟!
يک سرباز که درحال انجام خدمت وظیفه عمومی است و یا فردی که مشغول بازسازی و نوسازی خانهاش است، نیز جزء کسانی که دارای کار هستند، به حساب آورده میشوند. باید پرسید که واقعا با چنین تعبیراتی از کار و شاغل بودن به تبع آن، آیا حقیقتاً میتوان برنامهریزی راهبردی و تعیین چشمانداز صحیح برای کشور ایجاد نمود؟! اگر اعلام آمار بیکاری که از سوی مرکز آمار صورت میگیرد نیز بر همین اساس باشد، راستنمایی شفاف و روشنی را در این زمینه میتوان درک نمود.
کد خبر :
229975
سرویس اقتصادی «فردا»: آمار بیکاری و آمار شاغلین، از جمله آمارهایی است که برای عموم مردم با اهمیت بوده و جذابیت ماهیتی دارد. بدین معنا که بسیاری از افراد با شنیدن میزان و نرخ این آمار، خود را با سایرین مقایسه میکنند و جایگاه خویش را بهتر میشناسند. اما به واقع، تعریف «کار» در ادبیات برنامهریزی و کلان کشور چیست؟ و آیا همان تعریفی که عموم ملت از کار دارند را مسئولین اجرایی و قانونگذاری کشور نیز دارا هستند و یا اینکه آنها مفاهیم دیگری نیز برای کار در نظر میگیرند؟!
به نظر میرسد، راستنمایی برخی مفاهیم در ادبیات اقتصادی و برنامهریزی کشور رخ داده است. من جمله همین بحث تعریف کار که ما اینجا آن را از منبع کتابچه راهنمای مأمور سرشماری نفوس و مسکن سال 1390 که در سایت مرکز آمار موجود است، استخراج نمودهایم. در صفحه 106 از این راهنما، تعریف کار به این صورت آمده است: كار، آن دسته از فعاليتهاي اقتصادي (فكري يا بدني) است كه به منظور كسب درآمد (نقدي يا غيرنقدي) انجام شود و هدف آن توليد كالا يا ارائه خدمت باشد. افرادي كه كار ميكنند، به طور عمده به دو گروه خود اشتغال (افرادي كه براي خود، كار مي كنند) و مزد و حقوقبگير (افرادي كه در
ازاي كار خود مزد و حقوق ميگيرند) تقسيم ميشوند. و در ادامه به این اشاره و تاکید میکند که فعالیت افراد زیر نیز «کار» محسوب میشود: :: افرادي كه در حال انجام خدمت وظيفه هستند. :: افرادي كه خدمت در بسيج شغل آنان محسوب مي شود و از اين بابت مزد وحقوق دريافت مي كنند. :: افرادي كه به منظور كسب درآمد يا سود، در محل سكونت،كارهاي خدماتي يا توليدي نظير قالي بافي، خياطي، آرايشگري، تايپ، تدريس خصوصي، تعمير وسايل برقي ، نگهداري از كودك يا فرد سالخورده و ... انجام مي دهند. :: افرادي كه براي توليد كالاهاي بادوام به فعاليتهايي نظير قالي بافي، گليم بافي، حصيربافي، خياطي و ...
براي مصرف خود يا خانوار خود مشغول هستند. :: افرادي كه در حال ساختن، بازسازي يا تعمير اساسي منزل خود هستند. :: افرادي كه به عنوان كارآموز، كاري در ارتباط با فعاليت محل كارآموزي انجام ميدهند، يعني به طور مستقيم در توليد كالا يا خدمت سهيم هستند، اعم از آن كه مزد و حقوق دريافت كنند يا مزد و حقوق دريافت نكنند. :: زنان يا مرداني كه در فعاليتهاي كشاورزي مانند زراعت، باغداري، دامداري، ماهيگيري و... مشغول به كار هستند. اگر در تعابیر فوق که در مفهوم «کار» محسوب میشوند دقت کنید، خواهید دید که یک سرباز که درحال انجام خدمت وظیفه عمومی است و یا فردی که مشغول بازسازی و
نوسازی خانهاش است، نیز جزء کسانی که دارای کار هستند، به حساب آورده میشوند. باید پرسید که واقعا با چنین تعبیراتی از کار و شاغل بودن به تبع آن، آیا حقیقتاً میتوان برنامهریزی راهبردی و تعیین چشمانداز صحیح برای کشور ایجاد نمود؟! اگر اعلام آمار بیکاری که از سوی مرکز آمار صورت میگیرد نیز بر همین اساس باشد، راستنمایی شفاف و روشنی را در این زمینه میتوان درک نمود. به عبارتی آمار بیکاری، آمار بیکاری را نشان نخواهد داد! بلکه آمار افرادی را نشان میدهد که باز هم از قیف گشاد تعریف کار از سوی مرکز آمار عبور نکرده باشند.