«جامعه متفکر»؛پیش شرط اول تحقق پیشرفت اسلامی

جاری شدن فرهنگ تفکر در جامعه، با بهره‌گیری از بدنه نخبگان جامعه، رابطه مستقیم دارد. اگر جوشش فکری به یک اصل مهم و رایج در بین مردم تبدیل گردد و ماهیت اندیشه خود را بروز دهد، نخبگان ـ به واسطه‌ی ذات نخبه بودن که حاصل تفکر است ـ در خط مقدم متفکران قرار خواهند گرفت و این، یک چرخش فکری را ایجاد خواهد نمود. در اصل، بازمهندسی فکری با سرسلسله‌ بودن نخبگان در اذهان مردم جامعه صورت خواهد گرفت.

کد خبر : 228737
سرویس سیاسی «فردا»، محمد فائضی: رایج شدن تفکر و تعقل در عرصه‌های عمومی و در بین آحاد مردم، دستاوردی است که اگر جامعه‌ای بدان نائل شود حتما ارزشمندی و اثربخشی ويژه‌ای را در میان مردمان خویش خواهد دید. مردمی که بیاندیشند و تأمل و تعقل برایشان مفهوم داشته باشد، ماندگاری اندیشه‌ها و رفتارهایشان بیشتر و ساختار جامعه‌شان در عین پویایی مستحکم‌تر خواهد بود. این مردم را مقایسه کنید با مردمی که فقط حرف‌ها را تکرار می‌کنند و قدرت تفکر و اندیشه خود را به دست دیگری سپرده‌اند؛ گروهی که چون تفکر و تعقل را وانهاده‌اند، تصمیم‌ساز هم نمی‌توانند باشند و در مقایسه با گروه نخست، کرامت کمتری خواهند داشت و پتانسیل‌های گوناگون و ظرفیت‌های مختلف آنان به رکود خواهد انجامید. رهبر انقلاب اسلامی درباره اهمیت تفکر این‌گونه بیان می‌دارند: «در درجه‌ى اول، پيشرفت در عرصه‌ى فكر است. ما بايستى جامعه را به سمت يك جامعه‌ى متفكر حركت دهيم؛ اين هم درس قرآنى است. شما ببينيد در قرآن چقدر «لقوم يتفكّرون»، «لقوم يعقلون»، «أفلا يعقلون»، «أفلا يتدبّرون» داريم. ما بايد جوشيدن فكر و انديشه‌ورزى را در جامعه‌ى خودمان به يك حقيقت نمايان و واضح تبديل كنيم. البته اين از مجموعه‌ى نخبگان شروع خواهد شد، بعد سرريز خواهد شد به آحاد مردم. البته اين راهبردهائى دارد، الزاماتى دارد. ابزار كار، آموزش و پرورش و رسانه‌هاست؛ كه بايد در برنامه‌ريزى‌ها اين‌ها همه لحاظ شود و بيايد.» [1] در این باب، ذکر چهار نکته ضروری است: یکم. تدبر و تعقل، تاکید و آموزه‌ای مهم و کاملاً جدی در مبانی اعتقادی ماست که در جایگاه یک «ارزش» قرار گرفته است. انسانی که فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد با کسی که مقلد بی‌چون و چرای تمام مبانی فکری و نظری و اعتقادی و اجرایی است، تفاوت ماهیتی دارد. در دین ما، جبر فکری و تقلید بی‌پشتوانه، بنیان و اساس قرار نگرفته است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «لا إکراه فی الدین» و بلافاصله می‌بینیم: «قد تبین الرشد من الغی». تبیین ارزش در برابر ضد ارزش حاصل تفکری است که سایه جبر و اکراه را بر سر خویش نبیند و «رشد» برگرفته از چنین رویکردی است. بنابراین، پیاده‌سازی گسترده اندیشه‌ورزی در جامعه، ماحصل یک تفکر مکتبی است. اندیشه‌ورزی که در طول تفکر در عظمت و قدر خداوند است. امام صادق (سلام الله علیه) می‌فرمایند: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَكُّرِ فِی اللَّهِ‏ وَ فِی قُدْرَتِهِ». [2] دوم. نمایان شدن حقیقت تفکر در جامعه و در بین اقشار مختلف مردم، پویای خاصی را در بین رده‌های گوناگون اجتماعی متبلور خواهد نمود. راهکار چنین رخدادی، متمایل شدن مردم به فکر و تأمل است. تصور کنید به وسعت یک کشور پهناور و مردم آن، فکر پویا و اندیشه‌های خلاق کلید خورده‌اند. به دنبال آن فضای نقد و گفتگو ایجاد می‌شود و در ادامه‌اش ایده‌پردازی و راهکارسازی خواهد آمد. چنین جامعه‌ای توانسته است حقیقت اندیشه‌ورزی خویش را نمایان کند و تدبر را از قالب‌های محدود و افراد محدود به یک تأمل جمعی تبدیل سازد. سوم. شاید بتوان گفت جاری شدن فرهنگ تفکر در جامعه، با بهره‌گیری از بدنه نخبگان جامعه، رابطه مستقیم دارد. اگر جوشش فکری به یک اصل مهم و رایج در بین مردم تبدیل گردد و ماهیت اندیشه خود را بروز دهد، نخبگان ـ به واسطه‌ی ذات نخبه بودن که حاصل تفکر است ـ در خط مقدم متفکران قرار خواهند گرفت و این، یک چرخش فکری را ایجاد خواهد نمود. در اصل، بازمهندسی فکری با سرسلسله‌ بودن نخبگان در اذهان مردم جامعه صورت خواهد گرفت؛ و این یعنی اگر هم و غم نخبگان کشورمان تحقق پیشرفت و بسترسازی و عملیاتی نمودن آن باشد، مردم هم تکاپوی لازم را برای این مهم خواهند یافت و یکپارچگی پیشرفت‌زایی فراهم خواهد شد. چهارم. بسترسازی و فراهم کردن پیش‌زمینه‌ها، رکن بسیار مهمی در این حوزه است. نقش ويژه آموزش و پرورش در رشد فکری و تقویت روحیه اندیشه‌محوری از سنین خردسالی، می‌تواند ظرفیت‌های آتی جامعه‌مان را بهبود بخشد. گاهی مشکل ما اینجاست که تا سنین 17 - 18 سالگی افراد را رها کرده‌ایم و می‌خواهیم دغدغه‌هایمان را در اوج بلوغ سنی و روحی و در آستانه قدم نهادن فرد به جامعه جاری کنیم؛ امری که دشواری‌هایش آشکارا فراوان است. از سوی دیگر رسانه‌ها ابزاری استراتژیک در حوزه حقیقت‌یافتن اندیشه‌ورزی هستند. ارائه تحلیل به مردم، فکرساز است و در چنین ارائه‌ای نقش هیچ بنیادی چون رسانه‌ها قوّت ندارد. رسانه اگر جدال‌گر باشد و هیاهوها را بزرگنمایی کند، اندیشه مردمان خویش را به حاشیه برده و برعکس، اگر فعال بیاندیشد و واقع‌گرایی را گسترش دهد، چاشنی ذهن‌ها را فراهم آورده است. تصمیم‌سازی و رشد همیشگی، از آن مردمی است که فکر و اندیشه را محور نخست خویش قرار دهند. محوری که بالاتر از تمامی گره‌های دنیایی و مادی، عواید معنوی حاصل خواهد نمود. - - - - - [1]: بیانات در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی (1389/09/10) [2]: برترین عبادت همواره انديشيدن درباره خدا و قدرت اوست.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: