شقاقی در تاریخ (۱۶/۲/۱۹۷۹) کتاب «خمینی، راه حل اسلامی و جایگزین» را منتشر نمود که اولین کتاب منتشره در سطح جهان در مورد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به زبان عربی بود که به دنبال انتشار این کتاب، وی مدتی نیز زندانی شد. شقاقی به دلیل فعالیتهای اسلامی سیاسی تحت پیگرد قرار گرفت و سرانجام به جرم بنیانگذاری جنبش جهاد اسلامی (۱۹۸۰) پس از تحمل چند ماه زندان از خاک مصر اخراج شد.
کد خبر :
227822
سرویس سیاسی «فردا»: رخداد 26 اکتبر 1995 از اذهان انسانهای آزاده دنیا پاک نخواهد شد. ترور دکتر فتحی شقاقی ـ رهبر جهاد اسلامی فلسطین ـ توسط رژیم پلید صهیونیستی لکه ننگ دیگری بر دامان این رژیم باطل و قطره سرخ دیگری بر پای نهال پر استقامت مقاومت اسلامی بود. در ادامه، مطالبی را از دیده میگذرانیم تا شخصیت و البته شهادت شهید فتحی شقاقی را بازمرور کرده باشیم. رهبر انقلاب اسلامی: من به ملتهايى كه تحت تأثير تبليغات رسانههاى صهيونيستى هستند، كارى ندارم. آنها ممكن است اشتباه كنند. افكار عمومى را
رسانههاى عمومى تغيير مىدهند؛ اما در بين سردمداران سياستهاى جهانى، كسى نيست كه نداند « فتحى شقاقى » شهيد راه يك ارزش انسانى بود. امروز كيست كه سربازى را كه براى برگرداندن خانه خود از دست اشغالگران مىجنگد، تحسين و ستايش نكند؟ چرا سرداران جنگها و سربازان فداكارِ معلولِ جنگهاى آزاديبخش، در همه جاى دنيا مورد احترامند؟ چرا مقبره سرباز گمنام بهعنوان يك حركت نمادين در همه جاى دنيا مورد احترام است؟ اين سرباز مگر چه كار كرده است؟ اين سرباز يا آن سردار و يا آن معلول جنگى در آفريقا، در اروپا، در هر جاى دنيا كه شما نگاه كنيد، همان كارى را كرده است كه امروز
فلسطينيهاى مظلوم مىكنند؛ سرداران فداكارشان مىكنند و شهداى غريبشان انجام مىدهند. هر كس كه به ارزشهاى انسانى پايبند باشد، اينها را از اعماق جانْ تحسين مىكند؛ اما در شهادت شهيد فتحىشقاقى ، هيچ چشمى از چشمهاى استكبارى نگريست. يك قطره اشك از چشمهاى دوخته به مطامع حيوانىشان، فرو نريخت. آن وقت براى قاتل او و براى يك تروريستِ سابقهدار، اشك مى ريزند! واى بر ملتهايى كه رهبرانشان چنين كسانى هستند! دلِ انسان بر حال ملتى مثل ملت امريكا كه از چنين رهبران حقير و ضعيف و فاقد ارزشهاى انسانى برخوردار است، مىسوزد. حالا از «شاه حسين» و امثال او كه نوكرصفتىشانْ
در طول سالهاى طولانى، مشهودِ همه است، نمىخواهم يادى بكنم و اسمى بياورم. :: دکتر فتحی شقاقی کیست، چه کرد و سرانجام چه شد؟ «فتحی ابراهیم عبدالعزیز الشقاقی» سه سال پس از شکست ۱۹۴۸ اعراب در برابر رژیم صهیونیستی در اردوگاه رفح واقع در نوار غزه، چشم به جهان گشود. خانواده او را می توان خانواده ای فقیر و متدین توصیف کرد. پدرش یک کارگر بود که در عین حال امام جماعت دهکده زرنوقه نیز به شمار می آمد. وی فعالیتهای سیاسی خود را پس از شکست اعراب در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ شدت بخشید و در آن مقطع با توجه به اوج گیری گرایشات ناصریسم، وی شدیداً تحت تأثیر این گرایشات قرار گرفت و به جمال
عبدالناصر به عنوان یک شخصیت و یک رهبر عرب علاقمند شد. وی در سال ۱۹۶۶ با همکاری چند تن از دوستانش یک تشکل سیاسی را در چارچوب اندیشه های ناصریسم به وجود آورد. اما دیری نپایید که این تشکل در اثر مشکلات و موانع موجود بر سر راه فعالیت آن منحل گردید. شکست ۱۹۶۷ میلادی، تحول عمیقی را در نگرش فتحی شقاقی به وجود آورد. وی در این رابطه می نویسد: این شکست مسیر حرکت جوانی که خواستار آزادی و بازگشت به وطن اشغالی اش بود را تغییر داد، زیرا برای من قابل تحمل نبود که شخصیتی چون عبدالناصر شکست بخورد. در همان زمان
(۱۹۶۷) یکی از دوستان وی کتاب «نشانه های راه» از شهید سید قطب در اختیار او گذاشت و این کتاب در واقع پایه و مایة تأسیس جنبش جهاد اسلامی شد. وی در سال ۱۹۶۸ در دانشگاه بیرزیت در کرانه باختری پذیرفته شد و پس از طی دو سال تحصیل به عنوان معلم ریاضیات عازم یک مدرسه در بیت المقدس شد. شقاقی در طی این دوران علیرغم وجود حساسیت شدید و تنش میان نیروهای داخلی فلسطین، با برخی از گروهها و نیروهای ملی ارتباط برقرار کرد و در بعضی از فعالیتهای سازمانهای ملی و چپ گرا مشارکت نمود. سپس در سال ۱۹۷۴ برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی وارد دانشگاه الزقازیق مصر شد و موفق گردید دکترای طب اطفال
را از این دانشگاه دریافت کند. حضور فتحی شقاقی در مصر را می توان از پربارترین و مهمترین مراحل سیاسی و فکری زندگی شقاقی به شمار آورد. دوره ایی که از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۱ یعنی تاریخ اخراجش از مصر به درازا کشید. در دانشگاه الزقازیق بود که نخستین نطفه یک جنبش واقعگرای اسلامی منعقد گردید و نخستین هسته های این سازمان متشکل از برخی دانشجویان جوان فلسطینی این دانشگاه به رهبری او شکل گرفت و بعدها این هسته به قلب فلسطین انتقال یافت تا هسته اولیه سازمان جهاد اسلامی در داخل فلسطین شود. علاوه بر این شقاقی در همین دوران و دقیقاً در تاریخ (۱۶/۲/۱۹۷۹) کتاب «خمینی، راه حل اسلامی و
جایگزین» را منتشر نمود که اولین کتاب منتشره در سطح جهان در مورد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به زبان عربی بود که به دنبال انتشار این کتاب، وی مدتی نیز زندانی شد. شقاقی به دلیل فعالیتهای اسلامی سیاسی تحت پیگرد قرار گرفت و سرانجام به جرم بنیانگذاری جنبش جهاد اسلامی (۱۹۸۰) پس از تحمل چند ماه زندان از خاک مصر اخراج شد. شقاقی بلافاصله پس از بازگشت به فلسطین در نوامبر ۱۹۸۱ به تأسیس هسته های سازمان جهاد اسلامی در سرتاسر اراضی اشغالی و به خصوص در غزه و کرانه باختری پرداخت و همزمان برای آموزش و تربیت
کادرهای جدیدی برای جنبش و ساختن نیروی نظامی و عقیدتی آن اقدام نمود تا اینکه سرانجام فعالیتهای سیاسی وی توجه نیروهای اشغالگر صهیونیستی را جلب نمود. شقاقی که در آن هنگام در بیمارستان ویکتوریا در بیت المقدس کار می کرد به مدت ۱۱ ماه در سال ۱۹۸۳ به اتهام تشکیل سازمان جهاد اسلامی زندانی شد و در سال ۱۹۸۶ به اتهام تحریک مردم بر علیه رژیم صهیونیستی و انتقال اسلحه به غزه، به چهار سال زندان و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد. زمانی که رژیم صهیونیستی متوجه شد که شقاقی از درون زندان نیز فلسطینیان را رهبری می کند، وی را به همراه برخی از دوستانش پیش از پایان محکومیتشان در تاریخ
(۱/۸/۱۹۸۸) به جنوب لبنان تبعید نمودند. شایان ذکر است که «اسحاق رابین» وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی خود شخصاً دستور اخراج شقاقی از فلسطین را صادر نموده بود. وی در سال ۱۹۹۵ با گذرنامه جعلی با نام «ابراهیم شاویش» به لیبی رفت تا پیرامون وضعیت آوارگان فلسطینی در مرزهای لیبی و مصر با قذافی رهبر این کشور دیدار کند. اما به دلیل تحریم هوایی لیبی، وی مجبور شد با کشتی به مالت برود و سرانجام در ساعت یک بعدازظهر پنج شنبه مورخه (۲۶/۱۰/۱۹۹۵) وقتی به هتل (دیپلماتیک جزیره مالت) بازمی گشت توسط عوامل موساد ترور و به شهادت رسید.