از بیماریهای خاص تا اتومبیلهای خواص
روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت: خیابان شهید بهشتی، عباسآباد سابق، مملو از بنگاههای اتومبیلهای لوکس و گرانقیمت است؛ اتومبیلهایی که به تازگی از کمپانی وارد کشور کردهاند و هنوز پوشش پلاستیکی آن را باز نکردهاند. اغلب بنگاهداران که جوان نیز هستند با موبایلهای خود مشغول حرف زدن با مشتریانی هستند که به دنبال ماشینهای لوکسند. چند وقتی است که قضیه تحریمها ذهن و ضمیر ایرانیان را به خود مشغول کرده و اغلب در این مورد به اظهار نظر مشغولند. متاسفانه یکی از مسائل تحریمها که کشور را به مشکل دچار کرده قضیه داروهای بیماریهای خاص است تا حدی که حتی مسوولان بنیاد بیماریهای خاص لب به اعتراض گشودند و این عمل را غیرانسانی و غیرمنصفانه توصیف کردند. اما سخن بر سر این است که اگر بیماری از خیابان عباس آباد رد شود و این اتومبیلهای گرانقیمت را ببیند قطعا از خود میپرسد چگونه است ماشینهای چند صد میلیونی که برخی از آنها آینه بغلشان هم قیمت دیه یک نفر هست براحتی وارد کشور میشوند و عدهای که مشخص نیست با چه پولی به چنین اموالی رسیدهاند میتوانند این اتومبیلها را تهیه کنند اما بیماران از تهیه دارویی که به جانشان بسته است، محرومند. تهران آشفته و بینظم که نظام طبقاتی آن به هم ریخته و فرادست و فرودست بیمعنی شده بر اساس چه نقشی در حال حرکت است. چگونه است که میلیاردها تومان برای قشری هزینه میشود و عدهای به سهولت در خیابانهای تهران که در حال ساخت تونلها و بزرگراهها و... است، میتوانند با ماشینهای پورشه زردرنگ ویراژ دهند و آه حسرت را بر دل بینندگان بگذارند. راستی تحریمها کی وضع شد؟ چه جوری بود؟ اصلا شما خبر دارید؟ وقتی که سقراط از مردمان شهرش میپرسید عدالت چیست؟ هر کس تعریفی میداد که به هر چیزی شبیه بود الا عدالت. گویی عدالت در خیابانهای تهران که ماشینهای لوکس آن هر روز در حال افزایش است هیچ ربطی به دیگر شهروندان ندارد و هر کسی باید گلیم خود را از آب بیرون بکشد.