جلسه‌ای‌که‌یک‌سیاهپوست رارئیس‌جمهورکرد

هر چهار سال یکبار اجلاسی برگزار می شود که هر حزب در آن علاوه بر اینکه نماینده خود را برای انتخابات معرفی می‌کند ستاره های نو ظهور خود را نیز به رخ حزب رقیب می‌کشد

کد خبر : 225890

فارس: دکتر «فؤاد ایزدی»، عضو هیت علمی دانشگاه مطالعات جهان دانشگاه تهران در مصاحبه ای به جزئیات مراحل مختلف انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا می پردازد. در بخش دوم این مصاحبه به بررسی اجلاس کانونشن و نقش پول در انتخابات آمریکا پرداخته شده است. رمز ورود یک نفر به رقابت های انتخاباتی حضور و سخنرانی وی در اجلاس کانونشن چهار یا هشت سال قبل از آن دوره انتخابات ریاست جمهوری است. این اتفاق برای اوباما هم افتاد و او را به سرعت از یک سیاستمدار گمنام به ریاست جمهوری آمریکا رساند. * می شود کمی درباره اجلاس «کانونشن» توضیح دهید؟ اجلاس کانونشن هر چهار سال یکبار برگزار می شود و هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه این اجلاس را برگزار می کنند. اجلاس کانونشن در هر دوره در یک شهر برگزار می‌شود. البته شهرهایی که «میدان جنگ» باشند. ایالت‌های آمریکا در موسم انتخابات به دو دسته تقسیم می‌شوند، برخی از ایالت‌ها به طور سنتی و در طول تاریخ همواره به یک حزب رای می‌دهند. مثل کالیفرنیا و نیویورک. دسته دوم که بدان «میدان جنگ» اطلاق می‌شود، ایالت‌هایی است که طرفداران دو حزب در آنجا تقریبا یکسان است و رقابت برای کسب آرای آن تعیین‌کننده نتیجه نهایی است. کاندیدا‌ها هم اغلب در ایالت‌هایی که آرایشان مشخص است تبلیغات و خرج زیادی نمی‌کنند و هزینه‌های خود را روی ایالت‌های «میدان جنگ» سرمایه‌گذاری می‌کنند. * چه افرادی در این اجلاس شرکت می کنند؟ آدم‌های حاضر در این اجلاس، الزاما بروکرات نیستند، روسای شرکت‌ها و افراد دیگر نیز حضور دارند، و کار شبکه‌سازی (networking) در حاشیه جلسه صورت می‌گیرد که شامل معرفی و شناسایی افراد است و کسی که پول بیشتری همراه خود داشته باشد، از نفوذ بالاتری برخوردار است. افراد حاضر در اجلاس احزاب دو دسته هستند یا هیئت‌ها (delegate) هستند افراد فعال حزب در ایالت‌های خاص که معمولا منصب یا پستی نیز دارند و در اجلاس حاضر می‌‌شوند و تا به کاندیداهایی که از او حمایت می‌کنند رای دهند و یا سرمایه داران و صاحبان شرکت های بزرگ هستند. در نتیجه برخلاف تصور عوام؛ حاضرین در اجلاس احزاب مردم عادی نیستند؛ بلکه همه شخصیت‌های سیاسی در سطح ایالت هستند. * هدف اصلی این اجلاس انتخاب نماینده حزب در انتخابات است؟ هدفی که از علت برگزاری اجلاس اعلام می شود مشخص شدن نماینده حزب است. پیش‌تر انتخابات اولیه‌ای برگزار نمی‌شد و سران حزب تصمیم می‌گرفتند چه کسی نماینده حزب باشد. ولی در کل این اجلاس بیشتر از نظر شناسایی خط و ربط افراد و ستاره‌های احتمالی آینده حائز اهمیت است یعنی اجلاس جایی است که افراد شناسایی شده از دفاتر مهم، مهر تایید اولیه جذب را برای انتخابات دریافت می‌کنند. برخی افرادی که احتمال می‌رود در دوره بعدی کاندیدای ریاست جمهوری باشند را می‌توان به راحتی از برنامه سخنرانان در اجلاس احزاب «Convention» ، شناسایی کرد. اهمیت سخنرانی در این اجلاس به حدی بالاست که بر سر این که چه کسی و چه زمانی سخنرانی کند رقابت و دعواست. بدین صورت که کسی که ابتدای جلسه سخنرانی می‌کند جزء سخنرانان نخستین است، به احتمال زیاد از سوی حزب برای انتخابات بعدی گزینش نشده است. این فرآیند کاملا غیر رسمی است. مثلا اوباما در سال 2000 هنوز شناسایی نشده بود و وی حتی اجازه ورود به سالن را نداشت. حق ورود به سالن همایش‌ها نیز بر اساس رتبه‌بندی افراد یعنی میزان ارتباط‌شان با چهره‌های داخل و لابی‌ها تبیین می‌شود. اما همین فرد وقتی کاندیدا سنا بود در سال 2004، در اجلاس دمکرات‌ها سخنرانی کرد. در میان مردم، این نوع سخنرانان «ستاره های نو ظهور» گفته می‌شود، یعنی این اجلاس محیط رصد آدم‌هاست، مسئولان حزب، به کادرسازی و شناسایی نخبگان می‌پردازند. * درباره افرادی که در این اجلاس شرکت می کنند بیشتر توضیح دهید. افراد حاضر نیز سرمایه دار یا چهره‌‌های شناخته شده سیاسی یا مسئولین حزب هستند که حق رای دارند و به کاندیداهای حزب که توانسته‌اند درصدی از آرای انتخابات اولیه را کسب نمایند، رای می‌دهند. این رای گیری در اجلاس است که نماینده حزب را مشخص می‌کند. البته این رای دهی هم فرمالیته است و همگان قانون بازی سیاسی را رعایت می‌کنند. مثلا وقتی مشخص شد یک کاندیدا توانسته‌ است هیات های بیشتری را از آن خود کند، سایرین برای بر هم زدن بازی اقدامی نمی‌کند. در اوایل تابستان شاهد بودیم که رامنی اعلام کرد من نماینده حزب هستم و کسی هم او را زیر سؤال نبردزیرا هیات‌های بیشتری را همراه خود کرد، جناح قوی تر نیز با وی همراه بود و اغلب می‌دانستند که این ادعا به حقیقت خواهد پیوست. * نخستین اقدام نماینده حزب پس از انتخاب وی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری چیست؟ وقتی نماینده حزب مشخص شد، وی معاون اول را خود انتخاب می‌کند که اغلب با مشورت روسای حزب صورت می‌گیرد حتی کاملا عادی است که کاندیدای درون حزب که شکست خورده است به عنوان معاون اول نماینده حزب منصوب می‌شود. * اگر نماینده حزب برای کاندیداتوری انتخابات در اجلاس کانونش انتخاب می شود پس لزوم برگزاری انتخابات پرایمری چیست؟ نمایش دموکراسی به خوبی برگزار می‌شود، انتخابات‌های اولیه‌ای با حضور درصد کمی از افراد برگزار می‌شود. برای حفظ پوشش دموکراسی، نخست افراد مختلفی توسط حزب تأیید می‌شوند اما چون از پشتیبانی مالی سیستم بی‌بهره نگه داشته می‌شوند؛ عملاً انتخاب نمی‌شوند. و در واقع فردی که حزب از او حمایت مالی می کند که در انتخابات پرایمری پیروز شود همان فردی است که مورد حمایت جناح قدرت در حزب است و همان او است که در اجلاس کانونشن هم انتخاب می شود. * از حمایت های مالی گفتید، نقش پول در انتخابات آمریکا چقدر پررنگ است؟ معمولاً علت حذف یا بقای افراد از رقابت‌ها همین منابع مالی و پول است. در میان افرادی که به دلیل کسری منابع مالی پیش از برگزاری انتخابات درون حزبی انصراف می‌دهند حتی آدم‌های سرشناس هم وجود دارند. ناتوانی در جذب منابع مالی نیز ریشه در مواضعی دارد که این افراد پیش‌تر و در سمت‌های قبلی خود اتخاذ کرده‌اند و ناهم‌سو با سیاست‌های سیستم بوده است. برای مثال ممکن است به خاطر اینکه دوست کاندیدایی زمانی در یک برنامه تلویزیونی یک موضع به خصوصی نسبت به اسرائیل یا شخصی منتسب به لابی صهیونیسم داشته به این دلیل از وی حمایت مالی نشود و وی از حضور در مراحل بعدی رقابت های انتخابات محروم شود. می‌توان این رقابت‌ها را به مسابقات اسب دولتی تشبیه کرد که کاندیداها به سان اسب هایی هستند که با هم مسابقه می دهند و سرمایه‌گذاران روی این مسابقه دهندگان شرط‌بندی می‌کنند، اگر اسبی نتواند در مسابقه اول رتبه خوبی را کسب کند؛ افراد کمی بر روی این اسب شرط‌بندی می‌کنند. برای همین است که در انتخابات پرایمری در ابتدا تعداد نماینده ها بیشتر است و رفته رفته این تعداد کم می شود و تنها محدود به یک یا دو نفر می شود. * می شود گفت که تایید یا رد صلاحیت افراد با حمایت یا عدم حمایت مالی از آنها صورت می گیرد؟ در آمریکا هم غربال و رد صلاحیت صورت می‌گیرد یعنی سیستم با ایجاد موانعی برای رسیدن پول به افرادی که هم سو با سیستم پیش نمی‌روند؛ به حذف ایشان را رقم می‌زند. یعنی در ظاهر این افراد خود به خود حذف شده‌اند. * با توجه به اهمیت پول در چرخه انتخابات، چیزی به نام فساد مالی نیز در انتخابات وجود دارد؟ در باب فساد اقتصادی در چرخه انتخاب و پس از آن هم باید گفت نخست چون کاندیدا باید پول جمع‌آوری کند؛ نوعی فساد در این بخش شکل می‌گیرد و از طرفی دیگر سیاست مداران پول جیبی خود را وقتی از سیستم خارج شدند رو می‌کنند. مثلاً کلینتون که از ریاست جمهوری خارج شده است؛ برای دو ساعت در شرکتی سخنرانی می‌کند و یک میلیون دلار دریافت می‌کند. طبیعی است که دریافت این مبلغ به خاطر سخنرانی نیست بلکه نتیجه خدماتی است که طی ریاست‌جمهوری بهاین شرکت ارائه داده است. این‌گونه است که کسی در آمریکا رشوه به دیگر نمی‌دهد، بلکه روال تأمین هزینه‌ها روالی مشخص و معین است، چارچوبی منسجم و تعیین شده است. فساد مالی در انتخابات مقوله ای مفصل است که به صورت جداگانه می توان به آن پرداخت. * سودی که منابع مالی از سرمایه گذاری و لابی‌ها بر روی سیاستمدارن می برند چگونه است؟ عمدتا بر اساس پولی که سرمایه‌گذاری می‌کنند برداشت می‌کنند، سیستم به نوعی طراحی شده که حساب و کتاب دارد؛ در مجله اکونومیست پژوهشی صورت گرفت و مشخص شد سرمایه‌گذاری هر یک دلار در سیستم، 220 دلار برداشت می‌کند به طور میانگین؛ در خود این مقاله نتیجه‌گیری شد که این سرمایه‌گذاری بهترین نوع سرمایه‌گذاری است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: