برداشت جالب شعرا از بهترین شعر حافظ
ما به مناسبت روز بزرگداشت حافظ سراغ شاعران رفتیم و از آنها درباره حافظ و شعر یا بیتی که بیشتر از دیگر اشعار او دوست دارند پرسیدیم و جوابهای متفاوتی شنیدیم.
فارس: 20 مهر مصادف است با روز بزرگداشت حافظ. حافظی که در خانه همه هست، همه غزلهای زیبا و شور انگیزش را دوست دارند، آن را حفظ میکنند و اگر خوش ذوق باشند در سخنانشان به کار میبرند. ما در این روز سراغ شاعران رفتیم و از آنها درباره حافظ و شعر یا بیتی که بیشتر از دیگر اشعار دوستدارند پرسیدیم و جوابهای متفاوتی شنیدیم. هر کس نگاهی به حافظ داشت که تفاوت این دیدگاهها و علاقهها به شعر حافظ هم زیباست و هم خواندنی. ما سراغ دو شاعر همزبان هم رفتیم تا همزبانان اهل افغانستان هم از دلیل علاقهشان به حافظ بگویند. عبدالرحیم سعیدیراد درباره حافظ گفت: سالها پیش در اهواز تهیه کننده یک برنامه رادیویی بودم با نام «سیری در هنر و ادبیات». من دو بیت از حافظ را که بیشتر دوست داشتم آرم آن برنامه کرده بودم و آن دوبیت این است: طُفیلِ هستیِ عشقند آدمی و پری/ ارادتی بنما! تا سعادتی ببری بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش/ که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری *طنز بینظیر حافظ را دوست دارم سعید بیابانکی هم که طنز بینظیر حافظ را دوست دارد دارد شعر زیر را برایمان خواند: ناصح به طعنه گفت برو ترک عشق کن/ محتاج جنگ نیست، برادر! نمیکنم! و گفت: این شعر را به خاطر بار طنز قویش و غافلگیری که در فعل نمیکنم، وجود دارد، دوست دارم. صالح سجادی هم درباره علاقهاش به حافظ گفت: شعرهای حافظ هندسه فضایی دارد و یک بیت از اشعار او به راحتی 7-8 بیت است و هر بار که حافظ را میخوانی برداشت متفاوتی از آن شعر پیدا میکنی. یک بار زیبایی فرمی شعرش به چشم میآید و بار دیگر زیبایی محتوایی شعرش و این زیبایی تمام شدنی نیست. شعری که من خیلی دوست دارم، شعری است که عاشورا را در ذهنم تداعی میکند و شعر فوق العادهای است: رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس/ گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت. در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا/ سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت *حافظ را شاعری عاشورایی میدانم حامد حجتی درباره حافظ اظهار داشت: من حافظ را خیلی دوست دارم چون او را شاعر عاشورایی میدانم خیلی از شعرهایش با پیرنگ عاشورایی است مثلا این شعر به نظر میرسد در وصف حضرت ابوالفضل است. شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان/که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت/گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود/بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز/تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری /شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد/گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل/ مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان با صبا در چمن لاله سحر میگفتم/که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم/ از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان *غزلی که تسکین میدهد مصطفی محدثی خراسانی هم از علاقهاش به حافظ گفت و اظهار داشت: یکی از رویکردهای حافظ دعوت به خیلی جدی نگرفتن دنیا است و این دعوت به معنای نوعی انفعال نیست که به معنای بیتفاوتی نسبت به هستی باشد. بلکه به این معنا است که ما در بعضی موارد بعضی کارهای را خیلی سخت میگیریم اما حافظ ما را دعوت میکند که میتوانیم نسبت به هم نوعانمان با صمیمیت بیشتری برخورد کنم و یکی از غزلهایی که من را تسکین میدهد و دعوت میکند به تساهل و نه انفعال این است: کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد/یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار/صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل/شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز/نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد جام می و خون دل هر یک به کسی دادند/در دایره قسمت اوضاع چنین باشد در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود/ کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر/کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد *دو همزبان و علاقه به حافظ حمید مبشر از شاعر اهل افغانستان که او هم در کشور ما ساکن است و به تازگی از او کتاب کتاب «روایت تاریک یک غزل» منتشر شده است، در پاسخ به سئوال ما دو بیت خواند: * دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را/ دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا * بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت/ کنار آب رکن آباد و گل گشت است مصلا را و درباره علاقهاش به حافظ گفت: من شعر حافظ را به دلیل ساخت زبانی و فضای اختصاصی اشعارش دوست دارم و به همین دلیل است که با شعرهای حافظ احساس صمیمیت میکنم. از طرف دیگر نگرش عرفانی حافظ و گویشش با دیگر شاعران متفاوت و من همیشه حافظ میخوانم و فکر میکنم شاعری مثل حافظ تکرار نشود. *شاعری جادویی زهرا حسینزاده که شاعر اهل افغانستان است و در کشورمان زندگی میکند. در پاسخ به اینکه چرا حافظ را دوست دارد گفت: حافظ شاعری خیلی جادویی است و استفاده او از کلمات به قدری عجیب و قدرتمند است که کوچکترین دستکاری در اشعار او امکان پذیر نیست و دستکاری در شعرش فوی هویدا میشود. هیچ کس نتوانسته مثل او غزل جادو شده بگوید و از سوی دیگر جوری زبان شعرش را انتخاب کرده که احساس نمیکنیم مربوط به دورههای خیلی دور است. حسینزاده این ابیات حافظ را بیشتر دوست داشت: الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها/ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید/ ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت/ به غمزه مساله آموز صد مدرس شد طُفیلِ هستیِ عشقند آدمی و پری/ ارادتی بنما! تا سعادتی ببری