فرهنگ «مفتبری» جایگزین فرهنگ کار!/ 385 میلیارد دلاری که در اختیار «افراد خاص» است
این افراد احتمالا در دستگاهها برای اینکه بتوانند به کارشان وجاهت قانونی بدهند دارای افرادی هستند و از سیاستهای موجود نولیبرالی کاملا با خبرند و امکانات دولتی را به خوبی میشناسند. رقم بالای نقدینگی بخش خصوصی، نشان از قدرت بالای سرمایه گذاری در ایران دارد که همین میزان قدرت، خود به بلای جان ملت ایران تبدیل شده است. برنده این بازی کسانی هستند که اطلاعات محرمانه دارند و در ارتباط با مسئولان، کارشناسان بانکی، صرافیها و سایر مراکز هستند...
التهابات دوباره بازار ارز مهمترین مبحث این روزها است به نظر می رسد فارغ از سوء مدیریتی که در این نابسامانی دخیل بوده است عوامل مهم دیگری نیز وجود دارد که باید درباره آنها تامل کرد . دلایلی که عمدتا باید آن را در فرهنگ اجتماعی معضل دیرپای دلالی دانست.. بهمریختگی بازار ارز موضوع جدیدی نیست، در چند ماه اخیر برای دومین بار است که این التهابات در بازار ارز پدید آمده است. طبق اعلام بانک مرکزی ۴۵ میلیارد دلار برای رفع التهابات دور اول بازار ارز هزینه شده است. گرانی ارز دلایل مختلفی دارد از جمله کاهش تولیدات محصولات کشاورزی، کاهش درآمدهای حاصل از فروش نفت و کاهش عرضه ارز توسط دولت و البته در مواقعی گرانی ارز بصورت تصنعی ایجاد میشود به این ترتیب که افرادی سودجو به محض کم شدن کالایی در بازار بر روی آن کالا سرمایهگذاری میکنند مثل گوشت، تخممرغ، شیر، علوفه دام، ارز، سکه و …. شما نقش واسطه و دلال ها را در ملتهب شدن بازار سکه و ارز چگونه ارزیابی می کنید؟ واسطه ها عموما در بازار در حالت مبسوط رقابت می کنند. در سیستم اقتصادی برای اینکه کالای تولید شده به مصرف کننده برسد و با هم رقابت کنند نیاز به واسطه احساس می شود و نمی توان واسطه را حذف کرد اما نکته ای که مهم است و در بازار ایران ندیده گرفته می شود اینکه رقابت میان واسطه ها از بین رفته است. پیش از انقلاب ما 400 هزار مغازه دار داشتیم الان 3 میلیون ونیم مغازه دار در کشور وجود دارد در صورتی که با توجه به معیارهای جهانی باید در حدود 300 هزار مغازه داشته باشیم یعنی 3 میلیون اضافه است. اما با این وجود باز هم رقابت وجود ندارد و برعکس با هم برای هدایت بازار به سمتی که خودشان مایل هستند تبانی کنند. درواقع گروهی به عنوان رهبران بازار ایجاد می شوند که بقیه از آنها تبعیت می کنند. هم اکنون بازار در کشور به صورت قدرتی درآمده که روی همه چیز اثر می گذارد . در ایران عمده تلاش افرادی که وارد اینگونه بازارها می شوند، تلاش برای مفت بری و انتخاب یک روش ساده برای کسب سود بیشتر است. افرادی که به این حوزه ها وارد می شوند یا به صورت شخصی و فردی ورود می کنند و یا به شکل سازمان یافته . در نوع سازمان یافته ، صاحبان سرمایه، پول در اختیار برخی افراد برای خرید و فروش قرار می دهند و به این ترتیب، با اقدامات خود، بر هدایت بازار به نفع خود اثر می گذارند. این روش، روشی است که در آن به تأمین سود صاحبان سرمایه در سطح وسیع و کلان، اقدام می شود . با توجه به وضعیت بازار ارز کشور، فکر می کنید چه کسانی در این بازار آشفته سود می کنند و چه کسانی با ضرر روبرو می شوند؟ مطمئنا بازندگان اصلی مردم هستند و دلیل آن هم این است که فرهنگ درآمد از کار، فراموش شده و فرهنگ دلالی و مفت بری جایگزین آن می شود. هم اکنون 385 میلیارد دلار نقدینگی در بخش خصوصی کشور است که اگر این عدد به سمت تولید گام بر می داشت در مدت 10 تا 15 سال ایران صنعتی می داشتیم،آن هم یک کشور صنعتی توسعه یافته. ولی متاسفانه چون سود تولید نسبت به واسطه گری پایین تر است و زحمت هم دارد بخش بزرگی از این 385 میلیارد دلار در اختیار یک عده آدم خاص قرار دارد و به سمت بازارهایی همچون ارز و طلا هدایت می شود. این افراد احتمالا در دستگاهها برای اینکه بتوانند به کارشان وجاهت قانونی بدهند دارای افرادی هستند و از سیاستهای موجود نولیبرالی کاملا با خبرند و امکانات دولتی را به خوبی میشناسند. رقم بالای نقدینگی بخش خصوصی، نشان از قدرت بالای سرمایه گذاری در ایران دارد که همین میزان قدرت، خود به بلای جان ملت ایران تبدیل شده است. برنده این بازی کسانی هستند که اطلاعات محرمانه دارند و در ارتباط با مسئولان، کارشناسان بانکی، صرافیها و سایر مراکز هستند در حالی که بازندگان افراد دارای سرمایه های خرد با نگاه سود کوتاه مدت هستند . این وضعیت در حال نوسان بازار ارز چه تاثیری در چرخه تولید داخلی می تواند ایجاد کند؟ منظورم این است که تولید در این تلاطم چه مصائبی را باید از سر بگذارد. این نوسان سبب شده که تولید کنندگان به سمت دلالی که سود بیشتری دارد تمایل پیدا کنند. برای اینکه اقتصاد ایران توسعه پیدا کند باید دولت در اقتصاد شرکت نداشته باشد و بخش های دولتی خصوصی شود تجارت را آزاد بگذارد و البته حقوق نیز ثابت نگه داشته شود اگر این شرایط به وجود بیاید توسعه اجتناب ناپذیر است. اما دولت برای اینکه جامعه به رفاه بیشتری برسد دلار ارزان تعریف می کند یعنی اجازه نمی دهد تورم داخلی روی دلار اثر بگذارد پس در داخل قیمتها بالا می رود همچنین هزینه های تولید کننده نیز بالا می رود ولی دلار کما کان در واقع همان قیمتی که برایش تعیین کردیم بود این سیاست شرایطی به وجود می آورد که هر چیزی که از خارج وارد کنید ارزان تر از تولید داخل درآید چون تولید کننده باید افزایش قیمت ها را بپردازد و هزینه اش بالا می رود در صورتیکه برای وارد کننده و تولید کننده خارجی چون تثبیت کردیم قیمت ها بالا نمی رود و بحرانی به وجود می آید که بحران تولید است و نتیجه آن می شود که کارخانه های زیادی یک سوم ظرفیت کار کنند و حتی بعضی از آنها را تعطیل می کنند و تولید کننده، وارد کننده می شود زیرا وارد کنندگی سود بالایی دارد. این فضا یک فضای آماده سوداگری، دلالی و سفته بازی است و میلیونها نفر از این طریق بهره بری دارند و این هم از درآمد پول نفت است. وقتی درآمد از نفت تعیین شود و دلار هم ارزان تهیه می شود واردات به راحتی صورت می گیرد و تولید کننده نمی تواند مقاومت کند . به نظر شما نوسان قیمت دلار تا کی می تواند ادامه داشته باشد؟ تنها عرضه کننده اصلی دلار از محل دلارهای نفتی ، بانک مرکزی است. بانک مرکزی است که در پس اختلافات خود با دارندگان سیاستها و دیدگاههای مختلف اقتصادی، در نهایت دست به سیاستهای لیبرالی پیشه کرده است. در کشورهایی مثل فرانسه، از افراد دلال هم مالیات گرفته می شود تا حدی که دیگر دلال بازی سودآور نیست و همین مالیات تبدیل به اهرم هدایت اقتصاد کشور شده است. در حالی که به این اهرم در ایران توجهی نمی شود. مسئولین دولتی درتعیین نرخ های دولتی لیبرالی عمل می کنند. به احتمال زیاد دولت قصد صرفه جویی در دلار را داشته در این حالت کمبود در هزینه های غیر اساسی ایجاد می شود. هزینه های اساسی مانند واردات مواد غذایی، مواد اولیه صنایع و...را دولت پرداخت می کند در چنین شرایطی یک عده که دلار برای هزینه های خودشان نیاز دارند و چون دلار کم است و غیر از دولت هیچ منبعی برای فروش دلار نیست و قیمت دلار در اختیار دولت است قیمت بالا می رود و این حالت در بازار نشانه این است که خرید و فروش دلار سود زیادی دارد از این رو فضای دلالی ایجاد می شود. در این فضا افرادی رشد می کنند که امنیت دارند و مجموعه ای از آنها دفاع می کند. به نوعی می توان گفت که مصونیت دارند. این افراد وقتی این حالت را در بازار می بینند شروع به خرید دلار می کنند و دولت هم برای اینکه قیمت را پایین بیاورد دلار بیشتری به بازار تزریق می کند. در فضای قبلی که بازار مورد تهاجم قرار گرفت دولت 45 میلیارد دلار در اختیار بانک ها قرار داد که دلار پایین بیاید اما نتیجه این شد که 45 میلیارد دلار از ارز این کشور از دست رفت. این 45 میلیارد دلار به معنای از دست رفتن حداقل 4 میلیون شغل بود زیرا چون از نظر سازمان های متحد، 10 هزار دلار به معنی یک شغل پایدار است.
به نظر می رسد این واسطه ها طیف و تیپ خاصی هستند که با علم به شرایط خاص امروز مایل به خرید ارز و دلار هستند ... سودجویان هر بار در خصوص یک کالایی در بازار بهمریختگی و التهاب ایجاد میکنند امروز سراغ ارز رفتهاند در حالیکه چند سال قبل در مورد مسکن این کار را انجام دادند و در سالهای قبل هم کارهای مختلف دیگری از این دست انجام دادند. دولت به دلار یارانه می دهد. آنها می دانند وقتی 100 میلیون تومان به بانک بدهند به جای اینکه 20 هزار دلار دریافت کنند 100 هزار دلار می گیرند یعنی 5 برابر. تمام قاچاقچیانی که کالا به کشور وارد می کنند و تمام کسانی که مواد مخدر به کشور وارد می کنند از این یارانه استفاده می کنند و این مجموعه از این دلار های ارزان تغذیه می کند. از آن طرف مصرف کننده ایرانی کالای ارزان تری استفاده می کند اما تولید کننده ایرانی توان تولید و رقابت ندارد چون دولت یارانه به این دلار می دهد و خود به خود تولید از بین می رود و اشتغال وجود ندارد و یک فضای مفت بری ایحاد می شود که من اسم این حالت را راهزنی و دزدی می گذارم و دولت و بانک مرکزی هم متاسفانه به آن مشروعیت می دهد. هر دلاری که به دست می آید از فروش دولیتر نفت است که این نشات گرفته از سیاست های غلط اقتصادی ایران است .