گفتگو با یاسر درباره بازگشت مهدی
تا آنجایی كه بنده مطلع هستم، بسیاری از بزرگان نظام نیز به مهدی توصیه كرده بودند كه به ایران نیاید و در همان انگلیس بماند.
هفته نامه پنجره نوشت: یاسر هاشمی كوچكترین فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی است كه كمتر وارد دنیای سیاست شده و ترجیح داده است كه به دور از حواشی سیاسی به تجارت و امور اقتصادی بپردازد. پس از مشخص شدن بازگشت مهدی هاشمی به ایران، یاسر و خواهرش فاطمه به دبی رفتند تا برادرشان را دربازگشت همراهی كنند. یاسر از دغدغههای پدر میگوید و اینكه مبادا پرونده برادرش در سایه جریانات سیاسی مورد رسیدگی قرار بگیرد. همواره در میان مردم این شبهه مطرح بود كه فرزندان آیتالله هاشمی از مصونیت خاصی برخوردار هستند و هیچگاه دادگاهی برای آنان برگزار نمیشود. عدم حضور مهدی هاشمی در ایران نیز بر این شك و تردیدها افزوده بود. چرا در شرایط فعلی باز هم با نگاه تردید به این بازگشت نگریسته میشود؟ در واقع این سؤالی است كه از سوی ما نیز مطرح است. چرا كه تا مدتها به بهانه نیامدن مهدی به ایران برخی گروهها دست به سیاهنمایی زده بودند و این موضوع را بهانهای برای انتقاد به حاج آقا كرده بودند. در شرایط كنونی هم كه مهدی خودش به ایران آمده است، باز هم همین جریانات كه به باور من همان گروههای تندرو و افراطی اصولگرا هستند، تلاش دارند كه بازگشت مهدی به ایران را یك دسیسه با نقشه قبلی جلوه دهند. مهدی با آگاهی قبلی وارد ایران شد و به خوبی میدانست كه قرار است محاكمه شود و در حالیكه وی به قانون تمكین كرده است، بازگشت وی را تلاش برای ایجاد آشوب تلقی میكنند. باید پرسید كه چرا تا دیروز برخی موافق بازگشت وی بودند اما امروز كه مهدی برگشته است، مخالفت میكنند؟ برخی افراد برای توجیه فرار از قانون، فائزه و مهدی هاشمی را مثال میزدند و مدعی بودند تا زمانی كه عدالت در مورد این افراد اجرا نشود، به قانون تمكین نخواهند كرد. تحلیل شما از این موضوع چیست؟ تصمیمگیری در رابطه با این موضوع بر عهده قوه قضاییه است اما قوه قضاییه امروز در میان افكار عمومی با این سؤال مواجه است كه پروندههای بسیار بزرگتر و سنگینتر از پرونده مهدی هاشمی در قوه قضاییه وجود دارد كه هنوز بلاتكلیف است و به آنها رسیدگی نشده است. مردم نیز در رابطه با این پروندهها هنوز جواب روشنی دریافت نكردهاند. در برخی سایتها فیلمی از لحظه وداع آیتالله هاشمی با آقا مهدی منتشر شده بود كه پدرتان آقا مهدی را با دعای سفر بدرقه كردند. چرا پدر چنین دعایی را خواندند؟ آقا مهدی رفته بود تا با حاج آقا دیدار كند. صبح كه قرار شد از پدر خداحافظی كند، حاج آقا لحظه خداحافظی این جمله «ان الذی فرض علیك القران لرادك الی معاد فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین» را كه به دعای سفر مشهور است و مرسوم است در گوش مسافر بخوانند، در گوش آقا مهدی خواندند و دعای سفر را همیشه برای این میخوانند كه مسافر زودتر برگردد! واكنش پدرتان نسبت به دستگیری آقا مهدی چیست؟ آیا ایشان تصمیم ندارند كه با رایزنی و پادرمیانی كمی از بار مجازات برادرتان كم كنند؟ نه اصلا چنین چیزی نیست و حاج آقا قصد دخالت در این پرونده را ندارند. تنها خواسته حاج آقا این است كه قوه قضاییه عادلانه و به دور از جو سازیهای مسموم سیاسی به وظیفه خودش عمل كند و به این پرونده با انصاف رسیدگی كند. برادر شما غیر از ایران در كشورهای دیگر نیز دارای پروندههای قضایی هستند. دلیل شكلگیری آنها را چگونه ارزیابی میكنید؟ آیا مقاصد سیاسی در پشت این پروندهها بود؟ بله حتما قضیه سیاسی است. آن كشورها نیز مانند برخی گروههای داخلی تلاش كردند كه با ایجاد پرونده برای مهدی هاشمی و متهم كردن او در محاكم قضایی خود، چهره نظام و آیتالله هاشمی را مخدوش كنند و این پروندهها بیش از اینكه جنبه حقوقی و قضایی داشته باشد، دارای بار سیاسی منفی و تخریبی علیه حاج آقا است. در ایران نیز جدای از اتهاماتی كه در ظاهر مطرح است، این سر و صداها یك پشت پرده نیز دارد و برخی جریانات داخلی با مطرح كردن این اتهامات سعی دارند به تخریب چهره حاج آقا بپردازند. شنیده میشد كه دستگاه قضایی حكم جلب مهدی هاشمی را در فرودگاه اجرا نكردند و به ایشان فرصت دادهاند كه پس از چند روز خودشان را به دادسرا معرفی كنند. چرا ایشان از این فرصت چند روزه برای ماندن در كنار خانواده استفاده نكردند و فردای همان روز خود را به دادسرا معرفی كردند؟ چنین فرصتی در كار نبود. در فرودگاه به ایشان اعلام كردند كه ظرف 24 ساعت باید خود را معرفی كند و ایشان نیز صبح روز بعد از بازگشت، خود را به دادسرا معرفی كردند. مهدی برای محاكمه به ایران آمده و كاملا برای این موضوع آماده بود. او اولویت اول خود را به پیگیری پرونده قضایی خود اختصاص داده است. مهدی سه سال بود كه حاج آقا را ندیده بود و فقط برای دیدن پدر به خانه آمد و بعد از آن نیز خود را به دادسرا معرفی كرد. در چند سالی كه برادرتان در انگلیس بودند و دادگاههای ایران ایشان را فراخوانده بودند، نقل قولهایی از پدرتان مطرح میشد مبنی بر اینكه: «به مهدی گفتهام كه به ایران نیاید و در انگلیس بماند و به تحصیلات خود ادامه دهد». آیا این اظهارات پدرتان را نوعی تقابل با دستگاه قضایی و قانون تلقی نمیكنید؟ در آن زمان هیچ احضاریهای به دست ما نرسیده بود. قوه قضاییه مدعی بود كه احضاریه را فرستاده است اما این احضاریه ایراداتی داشت كه برای مثال یكبار اسم مهدی در آن اشتباه درج شده بود و بر اساس همین موضوع احضاریه مشخصی در اختیار ما و مهدی برای معرفی به دادگاه قرار نگرفته بود. با این اوصاف این نظر حاج آقا را نمیتوان تعارض با قوه قضاییه نامید. تا آنجایی كه بنده مطلع هستم، بسیاری از بزرگان نظام نیز به مهدی توصیه كرده بودند كه به ایران نیاید و در همان انگلیس بماند. حتی در روزهای گذشته هم این توصیهها ادامه داشت؟ بله حتی در همین چند روز اخیر نیز این «توصیه به نیامدن»ها وجود داشت! فكر میكنید دلیل این توصیهها چه بوده است؟ نظام بهدلیل برگزار نكردن دادگاه مهدی هاشمی در میان افكار عمومی تحت فشار بود و آمدن مهدی هاشمی میتوانست بسیاری از این فشارها را كاهش دهد. تصمیمگیری در مورد پرونده مهدی و برگزاری دادگاه وی در شرایط غبارآلود سیاسی امروز شاید كمی سختتر باشد. شاید میخواستند در یك فضای آرامتر به این پرونده رسیدگی كنند و در رسیدگی به این پرونده، دستگاه قضایی از بیرون تحت فشار قرار نگیرد تا بتواند عادلانهتر در مورد این موضوع قضاوت كند