مذهبجعفری چگونه بر دنیا سایه افکند؟
"تشیع" به این دلیل"مذهب جعفری" نام گرفته است که در دوران امامت و رهبری حضرت امام جعفر صادق(ع) و با مجاهدتهای فکری و علمیآن پیشوای الهی تدوین و تبویب و تثبیت گردید.
جمهوری اسلامی نوشت: اگر چه فعالیتهای وقفهناپذیر برای ترویج تشیع با خاستگاهی چون فرهنگ جامع و اصیل اسلامی و سیره و روشهای حضرت امیرالمؤمنین(ع) در صدر اسلام و توسط بزرگان اصحاب پیامبر اکرم(ص) و پیروان علوی آغاز شد،لکن این تلاشها در دوره امامت حضرت امام محمدباقر(ع) به طی مراحل مختلف پرداخت و در امامت حضرت امام جعفر صادق(ع) سرعت و شتاب گرفت و علوم و معارف و دانشهای آن جمعآوری و طبقهبندی و نظم و سامان یافت و به طور کامل تدوین گردید. پیروان تشیع در طول تاریخ اسلام برای ماندگاری میراث گرانبهای شیعه و راه و روش علوی، سختیها و مشقتهای فراوان متحمل شدند تا اینکه به مرور مذهب جعفری در سرزمینهای اسلامی گسترش یافت و مکتب پربار حضرت امام علیبن ابیطالب(ع) ماندگار و اثررسان و راهگشا گردید. کتاب ارزشمند"امام صادق(ع)و مذاهب اهل سنت" اثری است ارزشمند که توسط "اسد حیدر" تحقیق و تدوین یافته و به وسیله "محمدحسین سرانجام" ترجمه گردیده و در دسترس علاقمندان به تشیع قرار گرفته است. این اثر که توسط "انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب" درهشت مجلد منتشر شده است، به سیر مراحل گوناگون رشد و گسترش تشیع میپردازد. و در ضمن آن رابطه این مذهب را با مذاهب اهل سنت و مواجهات و تعاملات نیکوی حضرت امام جعفر صادق(ع) با آنان مینمایاند. به مناسبت سالروز شهادت پیشوای مذهب جعفری حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام بحثی از متن مجلد اول آن تحت عنوان "گسترش مذهب جعفری در سرزمینهای اسلامی" را برگزیدهایم که خوانندگان را دعوت به مطالعه آن میکنیم. مذهب جعفری با تواناییها و ویژگیهای خود گسترش یافت، بدون این که از حکومت یا عوامل فریبنده و تبلیغی در این راه استفاده کند. تشیع در ابتدا در سرزمین "حجاز" ظهور کرد و در قرن چهارم هجری در "مدینة منوره" به شکلی واضح و آشکار برتری داشت. انتشار مذهب اهل بیت(ع) بر کسانی مانند ابن حزم گران بود. از این رو، وی مدینه را به سبب وجود شیعیان به گونهای نامناسب توصیف میکند. تشیع در "شام" نیز گسترش یافت. ابوذر غفاری اولین کسی بود که به ترویج تشیع در آن منطقه پرداخت. هم اکنون نیز در قریة صرفند، میان صور و صیدا،جایگاهی به نام ابوذر وجوددارد که مسجدی شناخته شده و آباد در آن بنا شده است. تعداد شیعیان در شام بسیار است و مناصب مهم حکومتی و شهری را در سوریه در دست دارند و بسیاری از آنان تاجر و پزشکاند. شام مرکز مهمی برای شیعیان است و در پایتخت امویان، آشکارا عزاداریهای امام حسین(ع) بر پا میشود. بسیاری از اهل سنت در آنها شرکت میکنند و سخنرانان اعمال ننگین معاویه و یزید و بنیامیه را از تاریخهای صحیح بازگو میکنند. ابن جبیر در سفر خود به شام، مذاهب برتر در قرن ششم را این گونه توصیف میکند:"همانا شیعیان بیشتر از سنیاناند و شهرها را فرا گرفتهاند." کرد علی نیز میگوید:"در دمشق، دوران آنها - شیعیان - به قرن اول هجری باز میگردد وشیعیان در اطراف حورن، مهاجران جبل عاملاند و در شمال لبنان و متن و بترون، مهاجران بعلبک، تعداد شیعیان امامیه در شام از دویست هزار نفر کمتر نیست." جبل عامل، سرزمینی است که از جنوب به صفد و از شمال به نهر اولی منتهی میشود، در شرق به صحرای غور الحوله و به دنبال آن به سرزمین بقاع میرسد و در غرب تا دریای مدیترانه ادامه دارد. بذر تشیع در جبل عامل،با کوششهای مجاهد فیسبیلالله ابوذر غفاری،پاشیده شد و با دعوت و تبلیغ او رشد کرد و بالید. حرکت علمی این مذهب، همچنان منظم و استوار در جریان است. شیعیان در لبنان همه جا هستند و در نجف اشرف دانشگاهی بزرگ را تشکیل میدهند که بزرگانی در عرصة علم و دانش در آن مشغولاند. مجتهدان مجاهدی که در یاری دین و اتحاد مسلمانان در تلاشاند. استادکردعلی میگوید:"در حمصآبادیهایی وجود دارد که تنها شیعیان در آنها هستند و در خود شهر نیز دستهها و گروههای پیدا و پنهان فعالیت دارند. در ولایت ادلب، روستاهای غوغه و نبل و روستاهایی دیگر همه شیعهاند و سادات بنیزهره، رئیس سادات در شهر حلب هستند. همة اینان، از زمان حمدانیان باقی ماندهاند و از بقایای شیعیان حلب به شمار میروند." او با این بیان به مصیبتی اشاره میکند که شیعیان گرفتار آن شدند، هنگامی که شیخ نوح حنفی فتوا داد:"شیعیان کافرند و توبه کنند یا نکنند خونشان مباح است." به سبب این فتوا، در سال 517 ق چهل هزار شعیه کشته شدند، داراییشان به غارت رفت و بازماندگانشان به روستاها گریختند. شیعیان حلب در ظاهر شکست خوردند، ولی باز هم این قدرت را داشتند که سلیمان بن عبدالجبار، حاکم حلب را از ساختن مدرسة زجاجیه باز دارند. در"آفریقا" نیز تشیع گسترش یافت تا زمانی که معزبن بادیس، حاکم آفریقا، در برابر آن مقاومت کرد و در سال 407 ق به کشتار وحشیانة شیعیان دست زد و به اتهام ناسزاگویی به شیخین به آنان حمله کرد. تهمتی که حاکمان هر کس را میخواستند نابود سازند، از هر گروهی که بود، او را به آن متهم میکردند. روزی معزبن بادیس بر گروهی از شیعیان قیروان گذشت و دربارة آنان پرسید. مردم احساس کردند معز از آنان رویگردان است. سنیان بیدرنگ به گروههای شیعه حمله کردند و بسیاری از آنان را کشتند. لشکریان شروع به غارت کردند و حاکم قیروان آنها را تشویق میکرد. در نتیجه انسانهای بسیاری کشته و به آتش کشیده شدند، اموالشان به تاراج رفت و در همة آفریقا تحت تعقیب قرار گرفتند. گروهی از آنان به قصر منصور در نزدیکی قیروان پناه بردند و در آنجا ماندند. سنیان آنان را محاصره کردند و برایشان سخت گرفتند. سرانجام گرسنگی به آنان فشار آورد و به تدریج از قصر بیرون آمدند و مردم نیز تا آخرین نفرشان را کشتند. گروهی نیز در شهر به مسجد جامع پناه بردند که همگی کشته شدند. این واقعه تنها یکی از موارد بسیاری است که شیعیان با آن برخورد داشتهاند. با این حال، تشیع امروزه در آفریقای مرکزی و جنوبی هم گسترش پیدا کرده است و شیعیان در این مناطق نزدیک به ده میلیون نفرند. شمار آنها در اندونزی هشت میلیون نفر برآورد میشود. علویان آنجا برای برای گسترش پیروان این مذهب در تلاشاند. از آن جمله علامه سید محمد سید عقیل، نویسندة کتابهای ارزشمندی مانند النصائح الکافیه، العتب الجمیل،تقویه الایمان و القول الفصل است. او در سنگاپور ساکن بود و حلقهای ادبی داشت که پیوندی میان شیعیان برقرار میساخت. در "مصر"،انتشار مذهب تشیع، همزمان باورود اسلام آغاز شد. این کار به دست برخی از اصحاب رسولالله(ص) انجام شد که در فتح مصر حضور داشتند. مقداد بن اسود کندی،ابوذر غفاری،ابورافع و ابوایوب انصاری از جمله کسانی بودند که تشیع را ترویج میکردند. در زمان خلافت عثمان، هنگامی که عمار یاسر به مصر آمد، به ترویج و گسترش تشیع پرداخت ، تا آنجا که همة مصریان در برابر عثمان ایستادند و طرف علی را گرفتند. سپس قیس بن سعد ولایت مصر را پذیرفت و شیعیان را در آنجا گرد آورد. پرچم تشیع در آنجا به اهتزاز درآمد و پیروان آن زیاد شدند. ولی با ورود عمروبن عاص تا زمان سرنگونی دولت اموی، این حرکت کند شد. پس از آن، مصریان محبت علی(ع) را که در دل داشتند،اظهار کردند. تشیع در مصر با توجه به عوامل و شرایط مختلف، به صورت پیدا و نهان، به راه خود ادامه میدهد و در سرتاسر مصر میتوان شیعیان بسیاری را یافت. در "هند" نیز، به سبب پیوند میان عربها و هندیها، تشیع گسترش یافت. در اثر تلاشهای مبلغان دینی، شماری از بتپرستان هندو، شیعه شدند و هنوز بسیاری از آنان در هند زندگی میکنند. آنان در سرتاسر هند و در همة شهرهای آن ساختمانها و مساجدی دارند. علاوه بر آن، شهری وجود دارد که تنها از آن شیعیان است. لکنهو مرکز شیعیان در هند و پایتخت حکومت سرنگون شدة این شهر، از گذشتههای دور اقامتگاه دانشمندان بوده است و اکنون یکی از بزرگترین شهرهای علمی جهان اسلام به شمار میرود. در لکنهو مدارس عربی مانند مدرسة سلطانیه و مدرسة ناظمیه فعالیت دارند که توسط علامه سیدابوالحسن تأسیس شدهاند. همچنین مدرسهای به نام مدرسهالواعظین وجود دارد که تنها به تبلیغ اختصاص دارد. در لکنهو آثار بسیاری از شیعیان مانند مساجد و حسینیهها به چشم میخورد. این آثار همچنین در شهرهای جانپور، بتنآباد، مظفرآباد، لاهور و پنجاب وجود دارد. بعد از استقلال پاکستان و جدا شدن آن از هند، شیعیان نقش بسزایی در شکلگیری"پاکستان جدید" بر عهده داشتند. برخی از آنان از جملة عالمان بزرگان دین، تاجران و ادیبان بودهاند. مساجد شیعه و حسینیهها به گونهای متمایز و مشخص در تمام پاکستان گسترده شدهاند. ما نیز به سبب توجهها و درخواستهای بسیار جوانان، به علامه سیدحیدر جوادی کراروی، اجازة ترجمه این کتاب - الامام الصادق و المذاهب الاربعه - را به زبان اردو دادیم که در چاپخانة "تعمیر ادب" در لاهور، در سال 1388 ق به چاپ رسید و سیدابرار حسین شیرازی یک نسخه از آن را به ما هدیه کرد. از توجه به تعالیم اهل بیت(ع) و ارتباط روزافزون جوانان با مراکز و گروههای شیعی، اخباری به ما رسیده است که دل هر مؤمنی را شاد میکند. در "ترکیه" نیز مذهب اهل بیت(ع) گسترش یافت و پیروان بسیاری پیدا کرد، ولی سلطان سلیم (م926 ق) در برابر شیعیان ایستاد و بسیاری از آنان را از دم تیغ گذراند. ابراهیم، برترین پزشک لشکر ترکان،میگوید: سلطان سلیم در برابر شیعیان تعصب بسیاری داشت، به خصوص که در آن زمان، در میان رعایا، تعالیم تشیع رواج یافته بودکه با مذهب اهل سنت مخالف بود. گروهی از اهالی،بر مذهب تشیع پافشاری میکردند، سلطان سلیم فرمان داد هر کس را که به مذهب تشیع در میآید به قتل برسانند. در نتیجه نزدیک به چهل هزار نفر کشته شدند. فتوایی نیز از شیخالاسلام رسید که کشتن شیعیان و اعلام جنگ بر ضد آنان ثواب دارد. با این حال، امروزه در گوشه و کنار ترکیه، تعداد بسیاری از شیعیان زندگی میکنند. در "عربستان سعودی" نیز، در قطیف و روستاهای اطراف آن، تنها شیعیان زندگی میکنند و در احساء و اطراف شیعه و غیر شیعه در هم آمیختهاند. همانگونه که در قطر نیز شیعیان بسیاری میتوان یافت. همواره مهاجرانی از احساء و قطیف به نجف اشرف میروند و به تحصیل علوم اهل بیت(ع) میپردارند. در میان آنان عالمان و ادیبان ارجمندی نیز وجود دارند. در "بحرین" نیز شیعیان از قدرت و جایگاه ویژهای برخوردارند و از میان ایشان عالمانی رشد کردهاند که با آثار ارزشمند خود به امت اسلامی خدمت کردهاند. هم اکنون نیز گروههایی از شیعیان بحرین در نجف اشرف علوم دینی را فرا میگیرند. تشیع در "افغانستان" از زمانهای دور گسترش یافته است و امروز تعداد شیعیان به ده میلیون نفر میرسد. در نجف نیز نزدیک به سه هزار افغان شیعه زندگی میکنند که برخی به فراگیری فقه جعفری و برخی به کسب و کار مشغولاند و در میانشان علمایی شاخص ظهور کردهاند. بسیاری از شیعیان سوریه و جبل عامل نیز از نیم قرن پیش برای تجارت یا کشاورزی به "آمریکا" مهاجرت کردهاند و جمعیت آنان اکنون بیش از پنجاه هزار نفر است. آنان در آنجا جایگاه و عزت دارند، آشکارا به برپایی مراسم و مجالس مذهبی میپردازند و مسجد بزرگی را در ایالات متحده ساختهاند. در آمریکا گروهی از ایرانیان و هندیان و تعدادی از عراقیان زندگی میکنند. مذهب تشیع از قرن چهارم هجری به "چین" وارد شد و تا به امروز افراد بسیاری در چین شیعه شدهاند. پیش از این در روسیه و در سرزمینهای بخارا و قوقاس، شیعیان در انجام مراسم مذهبی خود آزادی عمل داشتند و قبل از جنگ جهانی اول در سال 1332 ق بسیاری از آنان برای زیارت مشاهد مشرفه میآمدند و بسیاری نیز برای فراگیری علم مهاجرت میکردند. گروهی از آنان،هم اکنون نیز در نجف ساکناند و حکومت کنونی روسیه (شوروی سابق) از بازگشت آنان و برقراری رابطه با سرزمینشان جلوگیری میکند. اما دربارة "عراق" باید گفت: در صدر اسلام، اصحاب پیامبر اعظم(ص) تشیع را در کوفه، مدائن و بصره رواج دادند. کوفه از دیرباز با گرایشهای علوی شناخته شده است. مردان بزرگی در حمایت و دفاع از اهل بیت(ع)، در این سرزمین قیام کردند و در دوران معاویه سختیهای بسیاری را متحمل شدند. در "مدائن" سلمان فارسی و حذیقهبن یمان تشیع را گسترش دادند، در بصره و دیگر شهرهای عراق نیز، از شمال تا جنوب، شیعیان زندگی میکنند. امروزه عراق به تشیع و پیروی از اهل بیت(ع) شناخته میشود. اکثریت در عراق با شیعیان است. آنان در برابر ظلم و ستم ترکان عثمانی ایستادگی کردند و انقلابها و مبارزات آنان با استبداد، در تاریخ ثبت است. شیعیان در برابر استعمار انگلیس نیز مبارزه کردند و انقلاب 1920م را که پایهگذار استقلال عراق بود به وجود آوردند. ایران آوردگاه لشکر مسلمانان بود. حاکمان همواره در صدد افزودن دارایی و به کار گرفتن کارگزارانی بودند که سیاستهای حکومت را پیاده کنند. قبایل عرب بسیاری به آنجا کوچ کردند. با این که امویان، از روی دشمنی، شیعیان را به عنوان لشکر به جنگ میفرستادند (تا تبعید یا کشته شوند)، ولی بسیاری از قبایل از هویت شیعی خود دست برنداشتند. در قرن اول هجری، تنها اهل قم شیعه بودند. حرکت شیعیان در ایران به کندی و سنگینی صورت میگرفت. بسیاری از ایرانیان پیرو بنیعباس بودند و برخی نیز به تقدیس امویان روی آوردند. به گونهای که در خراسان ناصبیان و غالیانی میزیستند که برای معاویه ادعای نبوت میکردند. ولی مذهب اهل بیت(ع) به تدریج در ایران گسترش یافت تا این که سرتاسر ایران و حکومت آن شیعه شدند و در خدمت مذهب اهل بیت و نشر معارف آنان در آمدند. جمعیت شیعیان" یمن" - به گفتة کسانی که یمن را دیدهاند - بسیار زیاد است. تشیع از صدر اسلام در یمن رواج یافت. ولی به مرور زمان، ترس از اتهام بدعتی که به شیعیان میزدند و نیز گرایشهای سلفی، در برخی از عالمان و بزرگان زیدیه تأثیر گذاشت و در نتیجه برخی از عقاید و رفتارهای سلفیان را پذیرفتندو این عقاید میان شیعیان یمن گسترش یافت. با این حال،مذهب اهل بیت(ع)همچنان در یمن رواج دارد و زیدیان نیز با بازسازی اصول زیدیه و بازگشت به گوهر تعالیم شهید زید بن علی زینالعابدین(ع) از تشیع دور نشدهاند. شهرستانی به جای حقیقت تشیع، ترجیح میدهد بر صفت اعتزال و کنارهگیری تأکید. از این رو، ادعا میکند که شیعیان، رهبران عزلتنشین را بیش از اهل بیت(ع) مورد احترام قرار میدهند. ولی نوشتهها و آثار دانشمندان و مراجع شیعه ادعای او را بیاعتبار میکند، زیرا همه بر پیروی از اهل بیت(ع) تأکید و به آن افتخار میکنند. اما شوکانی که تحت تأثیر دشمنی سلفیان قرار گرفته است، در حمایت از تیمیه، از اصول زیدیه فاصله میگیرد و ادعای باطلی که به شیعیان نسبت میدهد، حتی زیدیان را نیز در برمیگیرد. ادعایی که هر مسلمانی خود را از آن پاک میداند. او در رسالة خود، "القول المفید فی ادله الاجتهاد و التقلید"،همشهریان زیدی خود را شیعه میخواند و میگوید: "سرشت عوام مردم به گونهای وصف ناشدنی بر تشیع قرار داده شده است تا آنجا که اگر یکی از آنان بشنود نقصی به مقام خداوند یا جایگاه نبوت وارد شده است، به اندازة یک دهم مقداری که بشنود نقصی بر علی وارد میکنند، خشمگین نخواهد شد." این سرزمینها مهمترین مناطقی است که شیعیان در آنجا سکونت دارند. در همة سرزمینهای جهان گروههایی از شیعیان زندگی میکنند. آثار شیعیان و میراث ارزشمند و خدمات آنان به اسلام فراوان است و آنان در برابر تاریکیها پایداری کردند، به گونهای که جای هیچ نیرنگ و فریبی نبود و جاهطلبی و ثروت و پاداش آنان را منحرف نساخت. فرهنگ شیعیان از فرهنگ و آداب اسلام تأثیر گرفته و تجربهها ذهنیت آنان را صیقل داده است، به گونهای که بیشتر به اندیشههای ژرف و نکتههای باریک میپردازند .شیعیان با روحیة انقلابی خود از بقیة امت متمایزند که باعث بیداری آنان از خواب غفلت و خاموشی و رکود میشوند. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که تاریخ تشیع به خوبی بررسی نشده است تا نکات مبهمی که در بردارندة ریشههای پیشرفت آن است،روشن شود، زیرا منابعی که برای بررسی تشیع استفاده میشود دقیق نیستند و ما را به روشنی به حقیقت نمیرسانند. این منابع از تأثیر تعصب کورکورانه و هوای نفس و دشمنی در امان نبودهاند. نویسندگان فرقههای گوناگون، راه افترا و تهمت را پیمودهاند و نوشتههایشان هیچ پیوندی با حقیقت نداشته و برای علم نبوده است. انشاءالله این موضوع را به گونهای روشن خواهیم ساخت که با زندگی اجتماعی کنونی ما در ارتباط باشد. درست نیست که دو برادر شیعه و سنی در سایة روابط اجتماعی در کنار یکدیگر زندگی کنند، ولی هر گاه مسلمان شیعه برای مناسبتی از مناسبتهای مربوط به اهل بیت(ع) یا حادثهای مانند حادثة کربلا، شادی و یا اندوه خود را نمایان کند، از سوی برادر سنی خود مورد اتهام واقع شودو بعد از تحقیق و بررسی بفهمد که برادر سنیاش تحت تأثیر سخنانی است که بدون ترس از خداوند و رعایت حرمت دین بر زبان جاری شدهاند. ما دورانی را در عراق گذراندهایم که میان شیعه و سنی فرقی نبوده است. شیعیان عراق از آنجا که برتری داشتند،مناسبتها را در خدمت احساسات ملی و در جهت مصالح امت اسلامی به کار میگرفتند تا با استعمارگران خارجی و حاکمان ستمگر مبارزه کنند. من نیز با برادران سنی خود، با مهربانی زندگی کردهام و نیز دیدهام که عقاید سلفی چگونه در جانها اثر گذاشت و کینه و خشونت را به بار آورد. همین است که امروز در خارج از عراق زندگی میکنم. ما درادامه، باهمان روش خود که دوری از کینه و تعصب برای دستیابی به حقیقت است، پیش میرویم و خداوند نیز برای رسیدن به نتیجهای روشن و استوار ما را یاری خواهد کرد. *بذر تشیع در "جبل عامل" با کوشش مجاهد فی سبیلالله "ابوذر غفاری" پاشیده شد و با دعوت و تبلیغ او رشد کرد و بالید. *در "مصر"،انتشار مذهب تشیع، همزمان با ورود اسلام آغاز شد. این کار به دست برخی از اصحاب رسول الله (ص) انجام گردید. *امروز در آفریقای مرکزی و جنوبی، تشیع گسترش پیدا کرده است. شیعیان در این مناطق نزدیک به ده میلیون نفر میباشند. *در "هند"،تشیع به سبب پیوند میان عربها و هندوها، گسترش یافت و در اثر تلاش مبلغان دینی، شماری از بتپرستان هند،شیعه شدند و هنوز بسیاری از آنان در هند زندگی میکنند.