پدر! مادر! با هم متحد باشيد
«پدر و مادرم من را دوست ندارند. من فقط بهانهاي هستم تا اختلافاتشان بروز كند. خيلي وقتها اختلاف از يك رفتار يا خواسته كوچك من شروع و به مشاجره و دعواي شديد بين آنان ختم ميشود. خودم هم نميدانم كدام رفتارم درست است و كدام نادرست، كدام خواستهام بجاست و كدام نابجا. فقط اين را ميدانم كه هميشه دچار اضطرابم و در انتظار يك دعواي جديد كه بيشتر موقعها موضوع آن من هستم.»
کد خبر :
217433
جام جم: بعضي بچهها در خانواده قرباني شيوههاي ناهماهنگ تربيتي والدين خود هستند. يكي از والدين سختگير است و ديگري سهلگير، يكي بينهايت مهربان است و ديگري بسيار جدي، يكي دعوا ميكند، ديگري پر و بال ميدهد و فرزند در ميان اين رفتارهاي متعارض، بلاتكليف است و قدرت تشخيص خود را از دست ميدهد. پژوهشهاي علمي نشان ميدهد در صورتي كه تطابق مناسبي ميان سبك تربيتي والدين وجود داشته باشد، احتمال افسردگي و اضطراب فرزندان تا نصف كاهش پيدا ميكند، اما در موارد فقدان چنين تطابقي، خطر بروز اضطراب و افسردگي دو برابر افزايش مييابد. آرزوهاي بزرگ، آمادگيهاي اندك بسياري از والدين پيش از تولد فرزند خود، خواهان بهترينها براي او هستند. دوست دارند فرزندي سالم، باهوش، مودب و موفق داشته باشند و تصميم ميگيرند هر كاري براي داشتن چنين فرزندي انجام دهند. غافل از اين كه براي داشتن يك فرزند خوب، لازم نيست دست به هر كاري بزنند، فقط كافي است روشهاي مناسب تربيتي را بموقع و بخوبي در فرآيند رشد پياده كنند. تربيت فرزند از زماني كه او در رحم مادر در حال رشد است، آغاز ميشود و مسائل پيرامون، تاثير مستقيمي بر شكلگيري شخصيت او دارد.
بنابراين والدين علاوه بر در نظر گرفتن همه آمادگيهاي لازم براي فرزنددار شدن؛ مانند شرايط سني، جسمي، اقتصادي و مانند آن، بايد تواناييهاي تربيتي خود را براي پرورش يك انسان سالم بسنجند. يكي از مواردي كه ناخواسته موجب شكست والدين در تربيت فرزندشان ميشود و از آن همه آرزوهاي بزرگ، ناكامي را نصيب آنان ميكند، اختلاف در مورد شيوههاي تربيت فرزند است. دكتر مجيد بهروان، روانشناس و مشاور خانواده معتقد است: وجود اختلاف درباره برخي موضوعها ميان زن و مرد در يك خانواده طبيعي است. به هر حال آنان، در دو محيط جداگانه پرورش يافته و شيوههاي تربيتي متفاوتي را تجربه كردهاند و با وجود همه اشتراكها ممكن است درباره موضوعهاي گوناگون اختلافنظر داشته باشند. گاه ممكن است اين اختلافها با تولد فرزندان بيشتر بروز كند، اما هماهنگ كردن روشهاي متفاوت و همراستا كردن آنها مهم است. او ميافزايد: اگر پدر و مادر درباره روش تربيتى فرزند خود دچار تعارض باشند و در بيشتر برخوردها ناهماهنگ و متعارض عمل كنند، آنگاه فرزند اعتماد خود را نسبت به هر دوي آنان از دست ميدهد و در مقابل توصيه هايشان، دچار ترديد ميشود. كشمكش در مقابل فرزندان،
ممنوع! بسياري از ما شاهد اين صحنه بودهايم كه پدر از يك رفتار فرزند خود خرده مىگيرد و خواهان پاسخگويي اوست، در همان لحظه مادر در قالب يك ناجي مداخله ميكند و به حمايت از فرزند خود ميپردازد. يا در تجربه ديگر، مادر اجازه انجام كاري را به فرزند نميدهد، اما در همان موقع، پدر در مقابل چشم فرزند با انتقاد از مادر او را متهم به سختگيري ميكند. اين برخوردهاي متعارض علاوه بر آن كه موجب سردرگمي فرزند و بياعتمادي او به والدين خود ميشود، ميتواند سرآغاز بگومگوهايي شود كه گاه به سوءاستفاده فرزند منجر مىشود. دكتر بهروان ميگويد: پيامدهاي دو روش تربيتي خوب، اما متعارض ميتواند به اندازه يك روش تربيتي نادرست، مخرب باشد. به همين دليل، رسيدن به توافق درباره تربيت فرزند از اهميت خاصي برخوردار است. بنابراين پدر و مادر همواره بايد درباره مسائل تربيتى فرزند خود دور از چشم فرزند با يكديگر گفتوگو كنند و بهترين روش را انتخاب كنند. اين موضوع موجب ميشود تا فرزند دچار سردرگمى نشود و برخوردهاي پدر و مادر در مواقع گوناگون برايش قابل پيشبيني باشد. از بسياري از پدران و مادران ميشنويم كه ميگويند: «هيچ چيز براي فرزندمان كم
نگذاشتهايم، اما نميدانيم چرا گستاخ شده است؟» غافل از اين كه همه برخوردها در خانواده و شكل ارتباط اعضاي خانواده بويژه پدر و مادر اثر مستقيم در شكلگيري رفتار فرزندان دارد. دكتر بهروان در اينباره ميگويد: بهتر است والدين اختلافنظرهاى خود را در مقابل فرزندان بيان نكنند و از نظرات درست يكديگر پشتيباني كنند و اگر انتقادي دارند، در خلوت با يكديگر در ميان بگذارند. كشمكشهاي دائم آنان بويژه درباره مسائل تربيتي موجب سرپيچي فرزندان از آنان ميشود و پيامدهاي آن بويژه در دوران بلوغ فرزندان، خود را نشان ميدهد. در واقع فقدان حمايت از همسر در مقابل فرزندان موجب بروز مشكلاتي ميشود كه در آينده گريبانگير هم پدر و هم مادر ميشود. بحث و گفتوگوي مناسب در مقابل فرزندان ميتواند تجربه تكاملي خوبي براي آنان باشد. اگر اين بحثها با روش درست انجام گيرد، آموزش موثري براي آنان خواهد بود. اگر فرزندان، والدين خود را در حال بحث، مخالفت و حل و فصل يك موضوع به شكل مناسبي ببينند، يادگيري مهارتهاي گوش دادن، عنوان كردن مشكل، در نظر گرفتن هر دو طرف قضيه و رسيدن به راهحل و توافق، ازجمله مواردي است كه در آنان نهادينه ميشود. هماهنگ
باشيد خانوادههايي كه دچار بينظمي و هرج و مرج رفتاري هستند و گاه سختگير، گاه سهلگير و زماني متعادل رفتار ميكنند، فرزنداني خواهند داشت كه نهتنها در تصميمگيري و ارتباط با اعضاي جامعه دچار مشكل ميشوند، بلكه با والدينشان نيز نميتوانند ارتباطي مسالمتآميز، آرام و دوستانه برقرار كنند. اين افراد در بيشتر مواقع براي تعيين خوب و بد يا درست و نادرست دچار ترديد ميشوند، چون والدينشان گاه رفتاري را تشويق و گاه همان رفتار را تنبيه ميكنند. اگر زوجهاي جوان قبل از بارداري به مطالعه و تحقيق درباره شيوههاي تربيتي فرزندان بپردازند و با پيدا كردن روشهاي مناسب، هماهنگي خود را در اجراي اصول تربيتي حفظ كنند، ميتوانند به داشتن فرزنداني سالم اميدوار باشند. آنان بايد تربيت فرزندان خود را جدي بگيرند و تا زماني كه آمادگي لازم براي پذيرش مسئوليت و هماهنگي در شيوههاي تربيتي را پيدا نكردهاند، نبايد براي بچهدار شدن تصميم بگيرند. مشاجره والدين در حضور فرزندان باعث تضعيف روحيه آنان و سلب آرامش از محيط خانه ميشود، اما در مقابل همدلي والدين و تنبيه و تشويقهاي بموقع آنان باعث ميشود فرزندان بتوانند رفتار درست و نادرست
خود را بشناسند و در تشخيص خوب و بد با مشكل روبهرو نشوند. اگر والدين در تربيت فرزندان بتوانند با هم هماهنگي داشته باشند، اطرافيان هم اجازه دخالت بيموقع و نامناسب را پيدا نخواهند كرد و فرزندان با يك شيوه تربيتي مناسب، به طور متعادل رشد مييابند. جنگ و جدلهاي نابرابر به هيچ عنوان درس زندگي خوبي براي فرزندان نيست، ثبات روشهاي تربيتي درست ميتواند بر اثرگذاري آنها بيفزايد. به همين دليل دكتر بهروان توصيه ميكند: والدين بايد در موقعيتها و زمانهاي مختلف در برابر يك رفتار خاص فرزند، رفتاري باثبات و هماهنگ داشته باشند. اين شيوه موجب ميشود كودك عكسالعمل آنان را در برابر اعمالش حدس بزند. اين موضوع به ايجاد احساس امنيت در خانواده كمك ميكند. والدين براي اجراي قوانين در محيط خانه بايد با هم هماهنگ باشند و قوانين را به صورت مشترك وضع كنند و هر دو، در مورد روش انضباطي فرزند به توافق برسند. اختلاف والدين بايد در غياب كودك حل شود. جنگ ميان والدين در برابر فرزندان هيچ برندهاي ندارد و تمام اعضاي خانواده بازنده اين ميدان هستند. همچنين وقتي والدين براي فرزند خود قوانيني وضع ميكنند يا ميخواهند رفتاري را به او ياد
بدهند، بايد خودشان الگوي مناسبي براي او باشند، چون فرزندان از رفتار والدين بيش از گفتارشان ميآموزند.