به كلاه قرمزي آسيب نزنيد!

اين بوي بد به عروسك‌هاي دوست‌داشتني ما آسيب مي‌زند. كلاه قرمزي و دوستانش سال‌هاست به پاك‌ترين روش‌ها ما را مي‌خندانند حالا حيف است كه براي داغ‌تر كردن گيشه از اين عروسك‌ها سوء‌استفاده شود.

کد خبر : 216628

جام جم آنلاين: اين روزها بازار كلاه قرمزي و دوستانش حسابي داغ است. هر چند حدود 20 سال است كه كلاه قرمزي و همراهانش بازار تلويزيون و سينما را به دست دارند و هرازچندگاهي در تلويزيون يا در سينما رويت مي‌شوند، مردم را غافلگير مي‌كنند و نشان مي‌دهند كه قرار است، همچنان محبوب بمانند. آقاي مجري و كلاه قرمزي سال‌هاست كه به اصطلاح رگ خواب مردم را به دست گرفته‌اند و فهميده‌اند كه با كمي خلاقيت، چند تا ديالوگ بي‌نظير و از همه مهم‌تر طراحي و ساخت چند تا عروسك كه تا دهان باز مي‌كنند، كلي مشتري براي خود پيدا مي‌كنند، مي‌توانند ميدان‌دار جذب مخاطب باشند. مردم به گروه كلاه قرمزي اعتماد دارند و باور كرده‌اند كه در وانفساي كمبود داستان جذاب و شخصيت‌هاي دوست‌داشتني اين گروه مي‌توانند شخصيت‌هايي مانند فاميل دور، همساده، جيگر و بَبَعي را خلق كنند و چنان به آنها جان بدهند كه مردم آنها را باور كنند و حتي در فضاهاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي گروه طرفداران اين شخصيت‌ها را شكل دهند. اما نكته اينجاست كه همه اين‌ شخصيت‌هاي دوست‌داشتني زماني طراحي شده‌اند كه ايرج طهماسب و حميد جبلي تصميم گرفته‌اند كه مثل اوايل دهه 70 ماجراهاي كلاه قرمزي را در تلويزيون روايت كنند. تلويزيون مختصات خود را دارد. ميليون‌ها بيننده دارد و كساني كه در اين رسانه فعال هستند، مي‌دانند كه بايد آثاري بسازند كه بيشتر سلايق را راضي كند، آموزشي باشد، ادب را رعايت كند و به فرديت و قوميت افراد توهين نكند. برخي مي‌گويند تلويزيون به اصطلاح پاستوريزه است، اما همين محيط پاك باعث شده تا طهماسب و جبلي از خلاقيت خود صددرصد استفاده كنند و سال‌هاي سال كلاه‌قرمزي و دار و دسته‌اش را زنده و پويا نگه دارند. برخي معتقدند فضاي سينما براي كار بازتر از تلويزيون است. در سينما مي‌توان شوخي كرد، مي‌توان مسخره‌بازي درآورد و نگران هم نبود كه به كسي يا عده‌اي بَر بخورد. مردم براي رفتن به سينما فيلمي را انتخاب مي‌كنند و اگر خيلي ناراحت هستند، مي‌توانند فيلمي را براي تماشا انتخاب نكنند. مثلا اگر فكر مي‌كنند كلاه قرمزي و بچه ننه فيلم بي‌تربيتي است به تماشاي آن نروند! اما واقعيت اين است كه حالا ديگر مي‌توان ادعا كرد كه كلاه قرمزي يك عروسك ملي است؛ عروسكي كه از جانب رسانه ملي حمايت مي‌شود و در 20 سال گذشته با حمايت همين رسانه توانسته است به حيات خود ادامه دهد. درست است كه كلاه قرمزي و بچه ننه در بخش‌خصوصي توليد شده، اما بايد پذيرفت كه بخش خصوصي از يك نشان ملي (در اينجا بخوانيد كلاه قرمزي) استفاده كرده است، بنابراين بهتر است كه در نگهداري از اين عروسك محبوب و مردمي هم كوشش كند. حالا ديگر كلاه قرمزي و دوستانش آنقدر چيزهاي خوب به مردم (كوچك و بزرگ) ياد داده‌اند كه ديگر همين مردم دوست ندارند عروسك‌هاي محبوب خود را آفتابه به دست، در به در دنبال دستشويي ببينند. در تمام فيلم كلاه قرمزي و بچه ننه بوي بدي در ذهن مخاطب رخنه مي‌كند كه اصلا دوست‌داشتني نيست. اين بوي بد به عروسك‌هاي دوست‌داشتني ما آسيب مي‌زند. كلاه قرمزي و دوستانش سال‌هاست به پاك‌ترين روش‌ها ما را مي‌خندانند حالا حيف است كه براي داغ‌تر كردن گيشه از اين عروسك‌ها سوء‌استفاده شود. اي كاش كلاه قرمزي و دوستانش مثل وقتي‌ كه به تلويزيون مي‌آيند، باز هم باادب و تميز بودند. اي‌ كاش پسرخاله در سينما هم مثل تلويزيون از مردانگي‌اش برايمان تعريف مي‌كرد و نمي‌گذاشت حق مخاطب در سينما ناديده گرفته شود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: