پوشیده شدن عیب‌ها/ گفتاری اخلاقی از آیت‌الله بهجت/ گزیده تفسیر جزء26/ صوت: مناجات حاج محمود کریمی در فراق امام زمان(عج)

ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم. اگر خودمان را اصلاح بکنیم، به تدریج همه بشر، اصلاح می شوند. ما می خواهیم اگر دلمان خواست دروغ بگوییم، اما کسی به ما حق ندارد دروغ بگوید؛ ما ایذاء بکنیم دوستان خودمان را، خوبان را، اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بکنند. بابا با خدا بساز، کار را درست می کند. چرا در خلوت و جلوت، دلت هر چه می خواهد می کنی؟

کد خبر : 215311
سرویس فرهنگی «فردا» : ماه رمضان، تجلی رحمت الهی است تا جایی که نشان «شهر الله» بر آن جلوه می‌کند. این ماه زمانی است برای غوطه‌ور شدن در دریای مغفرت پرورگار و زمانی است برای تحقق وعده دیدار خدا. باید بکوشیم تا در این ضیافت الهی، از کسب معرفت بازنمانیم و همت خویش را بر جاری ساختن توفیقات بیشتر سازیم. برای غنیمت شمردن لحظه لحظه چنین اوقات مبارکی و رقم زدن فردایی نیکوتر برای خود، هر روز در قالب چند بخش به استقبال این روزهای پرنشاط می‌رویم. همراهمان باشید. :: دعای روز اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْكوراً وذَنْبی فیهِ مَغْفوراً وعَملی فیهِ مَقْبولاً وعَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین. خدایا قرار بده كوشش مرا در این ماه قدردانى شده و گناه مرا در این ماه آمرزیده و كردارم را در آن مورد قبول و عیب مرا در آن پوشیده‌اى شنواترین شنوایان. :: کلام روز آیت الله العظمی بهجت: چه باید بکنیم در ابتلائات داخلیه و خارجیه؟ چه باید بکنیم؟ چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا می شویم؟ فکر این را باید بکنیم، آخر ما چکار کردیم که بی سرپرست ماندیم؟ اشکال در این است که خودمان را اصلاح نمی کنیم و نکردیم و نخواهیم کرد، حاضر نیستم خودمان را اصلاح کنیم. اگر ما خودمان را اصلاح می کردیم، به این بلاها مبتلا نمی شدیم. حضرت نبی اکرم (ص) فرمود: « ألا اخبرکم بدائکم و دوائکم، داؤکم الذنوب ودواؤکم الاستغفار » ما می خواهیم هر چه دلمان می خواهد بکنیم، اما دیگران حق ندارند، به ما اسائه ای بکنند؛ ما خودمان، به نزدیکانمان، دوستانمان، هر چه بکنیم، بکنیم، اما دیگران، دشمنان، حق ندارند به ما اسائه ای بکنند. آخر ما اگر خودمان را درست بکنیم، خدا کافی است، خدا هادی است. ما خودمان را نمی خواهیم درست بکنیم، اما از کسی هم نمی خواهیم آزار ببینیم. آنهایی که طبعشان آزار است، کار خودشان را می کنند، مگر اینکه یک کافی و یک حافظ جلوگیری بکند. ما اگر خودمان به راه بودیم، در راه می رفتیم، چه کسی امیر المؤمنین علیه السلام را می کشت، چه کسی حسین بن علی علیه السلام را می کشت، چه کسی همین را (امام زمان علیه السلام) که حالا هست، هزار سال هست، او را مغلول الیدین کرد. ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم. اگر خودمان را اصلاح بکنیم، به تدریج همه بشر، اصلاح می شوند. ما می خواهیم اگر دلمان خواست دروغ بگوییم، اما کسی به ما حق ندارد دروغ بگوید؛ ما ایذاء بکنیم دوستان خودمان را، خوبان را، اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بکنند. بابا با خدا بساز، کار را درست می کند. چرا در خلوت و جلوت، دلت هر چه می خواهد می کنی؟ مگر نمی فرماید: « و من یتق الله یجعل له مخرجاً، و یرزقه من حیث لا یحتسب، و من یتوکل علی الله فهو حسبه، إن الله بالغ أمره قد جعل الله لکل شیء قدراً. سوره طلاق/آیه 2- 3 » آیا می شود ما با خدا نباشیم، خدا یار ما باشد در هر جزئی و کلی، در امور داخله و در امور خارجیه؛ پس هیچ چاره ای از بلیّات دنیویه و اخرویه، داخلیه و خارجیه نیست مگر خدائی بودن و با خدا بودن و با خداییها معیت داشتن و تبعیت داشتن. ما اگر از انبیاء و اوصیاء دور شدیم، گرگهای داخل و خارج، بلا فاصله ما را می خورند. ما اگر خدا ترس بودیم، از ما می ترسیدند کسانی که اصلاً نمی شناسند ما کی هستیم، چه کاره هستیم؛ می ترسند کاری بکنند که ما بر آنها غضبناک بشویم، چرا؟ چون دیگر غضب ما غضب خداست، اگر با خدا هستیم. در خلوتمان با خدا، تضرعاتمان، توبه مان، نمازهایمان، عباداتمان، مخصوصاً دعای شریف « عظم البلاء و برح الخفاء » را بخوانیم؛ از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را؛ با او باشیم. حالا اگر رساند؛ اگر نرساند، دور نرویم از کنار او، از رضای او دور نرویم. او می بیند، او می داند حرفهایی که ما به همدیگر می زنیم. او عین الله الناظره [است] و جلوتر از ماها می شنود حرف ما را؛ بلکه خودمان که حرف می زنیم این صدا از لب می آید به [طرف] گوش، فاصله ای دارد، او جلوتر از این فاصله، حرف خودمان را می شنود، از خودمان، کلام خودمان را؛ آن وقت [آیا] ما می توانیم کاری بکنیم که او نفهمد؟ می توانیم کاری بکنیم که او نداند؟ نقل کرده اند: دو نفر بودایی بودند[که] در دینشان نکاحی و سفاحی هست، با همه مواعده فحشا کردند؛ گفتند: باید یک مکان خلوتی پیدا بکنیم، یک خانه خلوتی پیدا کردند. در این خانه هم یک اطاقی باید پیدا می کردند که، فرضاً اگر کسی داخل این خانه شد، نتواند داخل اتاق بشود، بالاخره یکی از آنها فهمید که در این اتاق بت هست، جامه ای برداشت روی بت انداخت که بت نبیند قضایای اینها را، آن خدای دروغی نبیند که دارند چکار می کنند! آیا ما می توانیم از خدای حقیقی، مخفی بکنیم کار خودمان را که نبیند و نداند کار را انجام بدهیم. می آیند به انسان می گویند: چیزی نیست یک نوشته ای را اجازه بده ما امضا بکنیم! لازم نیست زحمت بکشید شما امضا بکنید، شما اذن بده ما از جانب شما امضا بکنیم کار تمام است، آن هم مزدش، آن هم بهایش، آن هم...! بالاخره، نمی توانیم از خدا مخفی بکنیم اعمال خودمان را، او قادر است، ناظر است، علیم است، حکیم است. تا با او نسازیم، کارمان درست نمی شود. حالا چه کار بکنیم؟ خودمان از خودمان بترسیم، فضلاً از دیگران، به جهت اینکه فردا ما چه می دانیم چه به ما می گویند. بالاخره باید خودمان از خودمان در حفاظ باشیم؛ خوب ملتفت باشیم که از خودمان اغوا نشویم؛ از خودمان تهدید نشویم، از خودمان تطمیع نشویم. وقتی که همه این مطالب احراز شد، بین خودمان و خدایمان در خلوات از تضرعات از انابه و از توبه، و از طلب توبه، طلب توفیق به توبه، دست بر نداریم. :: تفسیر روز آیه 13 و 14 از سوره مبارکه احقاف: إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یحَْزَنُونَ(13)أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءَ بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ. بی‌تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می‌شوند؛ اینان اهل بهشت‌اند که به پاداش اعمال شایسته‌ای که همواره انجام می‌دادند، در آن جاودانه‌اند. در این فراز قرآن کریم به کسانی که گفتند: «رَبُّنَا اللَّهُ» و بعد «استقامت ورزیدند» سه وعده ویژه داده است: «لَا خَوْفٌ» و «لَا هُمْ یحَْزَنُونَ» و نیز «أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا» منظور از گفتن«رَبُّنَا اللَّهُ» اقرار و شهادت به انحصار ربوبیت در خدای سبحان است و مراد از آن پایداری و استقامت این است که آن‌ها از آنچه به حقانیتش شهادت می‌دهند و باور دارند؛ منحرف نمی‌شوند و رفتاری بر خلاف آن و بر خلاف لوازم آن نمی‌کنند. و چون خوف همیشه در جایی پیدا می‌شود که احتمال خطری در پیش باشد و اندوه وقتی به دل می‌آید که خطری واقع شده باشد؛ بنابراین نفی خوف و حزن از این عده به این معناست که ایشان هیچ خطر و عقابی نه در پیش رو دارند که از آن بترسند و نه در پشت سر داشته‌اند که از آن اندوهناک باشند(1)؛ گذشته آن‌ها عبادت بود و بندگی خدا و آینده‌شان هم لطف و پاداش خداست پس برای این گروه که باور کردند و بر باور خود پا فشردند و با عمل، ادعای خود را به امضاء رساندند جز امنیت و دل آرامی نیست نه از گذشته و نه نسبت به آینده. در جمله پایانی با وعده‌ای حق آن‌ها را کسانی معرفی می‌کند که در بهشت موعود، جاودان خواهند ماند. نکته این است که قرآن برای رسیدن به این درجه از آرامش روحی، دو شرط را مطرح کرده است: ایمان و استقامت بر آن. استقامت بر ایمان به این است که انسان مراقب باشد عملش ادعایش را تکذیب نکند. بر اساس روایات این صبر و استقامت در سه حوزه باید رعایت شود: تحمل سختی عبادت، استقامت در برابر فشار گناهان و صبر در ناملایمات و مصائب :: نوای روز
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: