ناطق نوری سخن ساختارشکنانه گفته بود؟!/ بی اعتنایی مطلق افراطیون نسبت به فرمایشات رهبری
واقعا این دوستان که شعار حمایت از ولایت سر میدهند، خط مشی خود را از رهبری میگیرند؟! از تاکیدات رهبری هنوز یک هفته نمیگذرد که از سمت برخی افراد، رفتارهای مغایر با منویات ایشان بروز میکند. گویی این تاکیدات از سوی برخی اصلا شنیده نمیشود: «البته با تندروى در اين اجتماعات مخالفم؛ با عمل نسنجيدهى در اين اجتماعات مخالفم...
انقلاب اسلامی ما نیز متأسفانه از چنین تفکراتی عاری نبوده است و در عرصههای گوناگون شاهد حضور آنان ـ البته با درجههای مختلف ـ بودهایم. افرادی که روزی خون به دل امام (ره) میکردند و امروز گاه به دل رهبری، هنوز هم هستند. خیلی دردناک است که یک فرد با داعیهی دفاع از حریم ولایت و نظام اسلامی، چنان رفتاری از خود بروز دهد که نه در مختصات مفاهیم ولایت میگنجد و نه در دایره ظرفیتهای نظام اسلامی. ماجراهای کوی دانشگاه هیچگاه از اذهان ملت ما پاک نمیشود. عدهای که خودشان را به رهبری منسوب کردهاند به دانشجویان میتازند و پس از آن رهبر انقلاب از دانشجویان دلجویی نماید. ریشه این پارادوکس کجاست؟! ریشهای این تناقض در رفتارهای غیرمنطقی و فرااحساسی همان گروه نخست است که به زعم خودشان درک صحیحی از مطالبات انقلاب دارند حال آنکه تبیینهایشان غالبا به تندی میگراید و این تندی چیزی جز تحمیل هزینه به نظام نیست!
اما اکنون مرداد ماه 1391 است، چند روز پس از بیانات رهبری در جمع دانشجویان و البته شبهای قدر ماه مبارک رمضان. شب قدر، عظمت و عزت بالایی دارد. چه میشود که عدهای به بهانههای واهی و با استدلالهایی از جنس همان تندرویهای مسبوق به سابقه تشنج ایجاد میکنند و حرمت حرم رضوی را نگه نمیدارند؟! واقعا این دوستان که شعار حمایت از ولایت سر میدهند، خط مشی خود را از رهبری میگیرند؟! از تاکیدات رهبری هنوز یک هفته نمیگذرد که از سمت برخی افراد، رفتارهای مغایر با منویات ایشان بروز میکند. گویی این تاکیدات از سوی برخی اصلا شنیده نمیشود: «البته با تندروى در اين اجتماعات مخالفم؛ با عمل نسنجيدهى در اين اجتماعات مخالفم؛ با تصميمگيرىهاى غلط كه ممكن است از طرف يك چند نفر انجام بگيرد، بعد در آن بحبوحهى احساسات، ناگهان مورد حمايت جمع هم واقع شود، بنده موافق نيستم.». حالا معلوم نیست که در این اجتماع نیز آن چند نفری که احساس بر منطقشان غلبه کرده چه کسانی بودند و چرا اینطور کردند. کاش این افراد میدانستند که این تک تک این رفتارهای هزینهای است برای انقلاب و رخنهای است در بدنه مردمی نظام اسلامی. و البته کاش میدانستند که رضایت رهبری در چنین رفتارهای تصنعی و بیمحتوا جای ندارد.
اگر نقد و انتقادی بر کسی وجود دارد باید از مراجع و منابع مرتبط و اصولی اقدام گردد نه آنکه هرکس نقدی دارد فقط رسواگری کند یا صدایش را در گلو اندازد! اینکه بقیه را به قانونگرایی و نقد منصفانه دعوت کنیم و بعد خودمان جنجالهای عمومی و تنشهای آشکار به پا کنیم در چه مکتبی مورد تایید است که در مکتب اسلام باشد؟! خارج شدن از طریق اعتدال و برونرفت از میانهروی چنین پیامدهایی را دارد. تندروی و آشوبگری از جمله همین پیامدهاست که امروز آن را مشاهده میکنیم.
بدیهی است که می توان نقدهای مهمی را نسبت به عملکرد و مشی سیاسی حجت الاسلام ناطق نوری ابراز داشت و دفاع از حق مدنی و شرعی افراد به منزله تایید کلیت فکر و عمل سیاسی آنها نیست،بحث بر سر این است که چگونه می توان در لفظ ادعای پیروی از ولایت را داشت و بی اعتنا به سخنان رهبری در باره لزوم نقد اصحاب قدرت بود و ایضا هر جا که صدای مخالفی برخاست تلاش نمود تا با لطایف الحیل آن صدا خاموش شود؟
به نظرمی رسد حلقه انحرافی دولت نقش مستقیمی در سامان دادن به این هتاکی ها و افراط گرایی دارد. مرور سخنان حجت الاسلام ناطق نشان می دهد وی نقد به عملکرد دولت داشته است و سخنی خارج از چهارچوب های فکری نظام و انقلاب و رهبری بیان نکرده است که لایق شنیدن شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» باشد، بنابراین بیراه نیست حادثه فوق را بخشی از پروژه «التهاب آفرینی» فرقه انحراف بدانیم. چه آنکه پیشتر نیز قرائنی از دخالت بدنه منحوس این فرقه در تجمعات نیروی های انقلاب و تلاش برای به انحراف کشیدن آنها وجود داشت.