شرح‌دعای‌ابوحمزه‌ثمالی‌به‌روایت‌آیة‌الله‌جوادی‌آملی

کد خبر : 213408

شرح دعای ابوحمزه ثمالی به روایت آیة الله جوادی آملی/گر چه همواره راه نیایش عبد و مولا باز است، ولی برای زمان مشخّص مانند ماه مبارک رمضان که عید اولیای الهی است، فضیلت مخصوص است. ادامه شرح دعای ابوحمزه ثمالی- روز چهاردهم- به روایت آیت الله جوادی آملی: "وَ بِحِلْمِکَ أمهَلتَنِی وَ بِسِتْرِکَ سَتَرتَنِی حَتّی کَأنَّکَ أغفَلْتَنِی وَ مِنْ عُقُوباتِ المَعاصِی جَنَّبْتَنِی حَتّی کَأنَّکَ اسْتَحیَیْتَنِی." خدایا! آنقدر محبّت کردی که گویا من هیچ بَدی نکردم! کَرم خدا، این که گفته شده است: کَرم او نامتنهی، نِعَمش بی پایان، تنها از نظر کمّی کرم او نامتنهی نیست! از نظر کیفی هم کرم او نامتنهی است. اگر ما نسبت به کسی بَد کردیم، او نسبت به ما مهربانی روا داشت، ما هر وقت او را می‌بینیم، شرمنده‌ایم. و بخواهیم این شرم درونی را برطرف کنیم، توان آن را نداریم! ولی ذات أقدس إله توانمند است که این خطر را هم برطرف کند. اگر تبهکاران به بهشت رفتند، یادشان باشد که گناه کرده‌اند، در بهشت شرمنده‌اند. در حالی که در بهشت رنج و عدم و اندوه و غم نیست! خدا این شرم را هم می‌زداید. خدا که مُقلّبُ القلوب است از یاد تبهکاران و تیره دلان محو می‌کند که اینها سابقه سوء داشتند. لذا همانند پرهیزکاران در بهشت متنعّم اند. اصلاً یادشان نیست که گناه کرده‌اند تا در بهشت شرمنده باشند! این کار از غیر خدا بر نمی‌آید. کسی نسبت به ما بَد کرد، حداکثر این که ما نسبت به او احسان کنیم و رُخش نیاوریم و به دیگران هم نگوئیم. امّا هر چه او را بِنْوازیم، او شرمنده‌تر می‌شود. بخواهیم آن رنج درون را از او بزدائیم، توان آن را نداریم. ما که مُقلّب القُلُوب نیستیم که بر خاطره او سلطه داشته باشیم ! تا آن خاطرات گذشته از یادش رفت، شرمنده است. ولی ذات أقدس إله این چنین می‌کند؛ یعنی تبهکار را مانند پرهیزکار می‌پذیرد، با دعا و نیایش و توبه و کُرنش اوّلاً. او را وقتی وارد بهشت کرد، همانطوری که وَ نَزَعنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلْ (سوره اعراف ، آیة 43 و سوره حجر ، آیة 47)، هرگونه غِلّ و خیانت و کینه توزی را از قلب بهشتیان می‌زداید، از قلب چنین تبهکار بَد سابقه‌ای می‌زداید که او سابقه سوء داشت. وقتی از یادش رفت، دیگر شرمنده نمی‌شود. چنین خدائی اوست!! هر چه بخواهیم، او دارد. هر چه بخواهد، می‌تواند. و هرگز خزینه کَرم او به پایان نمی‌رسد. لذا در این پایان عرض می‌کند: خدایا ! من را وقتی که معصیت کردم، روی استکبار نبود و هرگز به ربوبیّت تو، اِنکار نکردم ربوبیّت را ! امر تو را سبک نشمردم و خود را در معرض عقوبت تو نیاوردم و وَعید تو را سبک و خار نشمردم، لکن اشتباه کردم، غفلت کردم، بَد کردم، شهوت بر ما غالب شد،‌ غضب بر من غالب شد، "خَطِیئَهٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِی نَفسِی." این «تَسویل نفس» اگر ذات أقدس إله توفیق داد باید در نوبت دیگر بازگو بشود که نفس مُسوّله چیست، چه خطری را به همراه دارد که امیدواریم خداوند ما را از شرور أنفس ما، مخصوصاً از شرور نفس مُسوّله و اَمّاره برهاند!

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: