تركيه قدرت نرم را در احياي جريان اخواني مي بيند و در واقع، سياست معروف عثماني گري در قالب اسلام اخواني تركيه اي قرار است بروز يابد. نقطه عطف حمايت از اين تفكر را بايد در اقدامات مداخله جويانه تركيه در سوريه دانست كه عرصه تقابل جريان علوي و جريان اخواني تلقي مي شود.
کد خبر :
213200
سرویس سیاسی «فردا»؛ بیش از یکسال و نیم از آغاز تحولات سوریه می گذرد؛ تحولاتی که از همان ابتدا تحت تاثیر مداخله آشکار بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای آغاز شد و هر روز ابعاد پیچیده تری به خود گرفت. ترکیه یکی از کشورهایی است که که در کنار تمام بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای منفعت خود را در متشنج کردن اوضاع سوریه می بیند، همسایه ای که از همان آغاز سعی کرد نقش مهمی را در تحولات برعهده گرفته و به عنوان یک رهبر منطقه ای، اوضاع را تحت کنترل خود درآورد. رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به همراه سایر مقامات
این کشور، تقریبا از همان آغاز تحولات سوریه، خط مشی خود را مبنی بر حمایت از مخالفان تعیین کردند و از سقوط قریبالوقوع رژیم بشار اسد خبر دادند. اما سوالی که از همان ابتدای بروز اختلاف میان ترکیه و سوریه ذهن تحلیلگران را به خود مشغول کرد دلایل مخالفت تركیه با نظام بشار اسد بود. با اینکه دلایل مختلفی برای بروز تعارضات میان این دو کشور مطرح می شود اما شاید بتوان از گرایشات قومی و مذهبی با وجود اسلامی بودن هر دو کشور به عنوان یکی از عمده دلایل این اختلافات نام برد. پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه با اینکه تحولات نوینی در سیاست خارجی همسایه شمال غربی
ایران پدید آمد اما دیری نپائید که تحولاتی که در آغاز به نام اسلامگرایی نوین مشهور شد به تدریج جای خود را به غربگرایی و حرکت در مدار غرب داد. گسترش موج بيداري اسلامي در خاورميانه، روند شفاف سازی ماهیت مذهبی سران ترک را تسریع بخشید و اسلام گرايي رهبران تركيه بخصوص اردوغان را درمعرض آزمايش قرار داد و نشان داد با اینکه سردمداران ترکیه داعیه مسلمانی دارند اما به دنبال عثمانیگری نوین و یا احیاي خلافت عثمانی هستند و در واقع قصد دارند با تجدیدنظر طلبی در سیاست خارجی خود توازن قوا در منطقه را به سود کشورشان بر هم زده و ترکیه را مدار و محور تحولات منطقهای کنند.
اسلام گرایی اردوغان؛ ژست یا واقعیت؟ حزب رفاه تركيه به رهبري رجب طيب اردوغان، به دليل سابقه گرايش به جريان اخوان المسلمين و داشتن ريشه در حزب رستگاري ملي به رهبري مرحوم نجم الدين اربكان، يك حزب اسلام گرا شناخته مي شود. موضع گيري هاي اندك متفاوت و به ظاهر مستقلانه رهبران حزب رفاه در قبال جهان اسلام و بخصوص مسئله فلسطين و واكنش هاي احزاب لائيك و طرح كودتاي افسران عليه آنها، اين اميد را درميان مردم تركيه و منطقه به وجود آورد كه اين كشور در حال رهايي از اردوگاه غرب و صهيونيسم بين الملل است. ترکیه در زمان اردوغان در ظاهر با رژیم صهیونیستی وارد چالش شد و بارها
مواضع ضدصهیونیستی گرفت که می توان به نمونه هایی از جمله مجادله اردوغان با شیمون پرز و ترک جلسه به نشانه اعتراض ، ارسال کاروان دریایی انسان دوستانه برای نوار غزه تحت عنوان کشتی مرمره که مورد حمله کماندوهای اسرائیلی قرار گرفت و.. همه و همه نشان از حرکتی ضد صهیونیستی داشت . اما تحولات بیداری اسلامی ترکیه را در آزمونی دشوار قرار داد. این کشور با همراهی عربستان و قطر به یکباره با اتخاذ سیاستی متناقض با رویکردهای پیشین ، از هیچ کوششی برای تضعیف محور مقاومت یعنی سوریه دریغ نورزید. تمايل تركيه براي ملحق شدن به اتحاديه اروپا ،روابط تنگاتنگ با ایالات متحده ، نوشتن
سیاست ديكته شده آمريكا در سوريه ، استقرار سپر موشکی در خاک ترکیه، حضور نیروی دریایی در دریای سیاه از جمله عواملی هستند که برخی تحلیل گران معتقدند در رفتار تناقضآميز دولت ترکیه موثر بودهاند. ترکیه همواره ادعای حمایت از حماس را مطرح می کند و از طرفی از انجام هر اقدامی بر علیه دولت سوریه- به عنوان محور مقاومت- کوتاهی نمی کند. منافع تركیه مستلزم حمایت از اخوانی های سوریه باید گفت ترکیه به دنبال تقویت جریانهای اسلامی اخوانی که به نوعی حزب عدالت و توسعه منسوب به آن می باشد، است. در واقع تركیه به دنبال این است كه اخوانی های سوریه جایگزین علوی های این كشور شده و
در مرحله بعد بشار اسد از قدرت كناره گیری كرده و تركیبی از اخوانی ها و نیروهای غربی بر مسند قدرت سوریه بنشینند. باید گفت از گذشته رقابتي سنتي ميان اسلام اخواني و شيعي وجود داشته كه اكنون مجال بروز يافته است. تركيه قدرت نرم را در احياي جريان اخواني مي بيند و در واقع، سياست معروف عثماني گري در قالب اسلام اخواني تركيه اي قرار است بروز يابد. نقطه عطف حمايت از اين تفكر را بايد در اقدامات مداخله جويانه تركيه در سوريه دانست كه عرصه تقابل جريان علوي و جريان اخواني تلقي مي شود. تركها تصور ميكنند كه از كانال حمايت از جريان اخواني سوريه و حذف جريان علوي ضمن اينكه 3 رقيب
ايران،عراق و سوريه را ضعيف ميكنند به نوعي ميتوانند خود را در مقام ناجي كشورهاي محافظه كاري مانند عربستان سعودي و كشورهاي حاشيه خليج فارس قرار دهند و بر نفوذ خود در منطقه بيفزايند كه در اين مسير رژيم صهيونيستي هم از منفعت آن بهره مند مي شود. در حقیقت ترکیه در سوریه به دنبال یک آرمان منحصرا سنی است. آنکارا نه تنها از رویارویی با رژیم علوی سوریه استقبال میکند بلکه با حکومت شیعه عراق هم دچار مشکل و تنش است. حزب حاکم عدالت و توسعه در ترکیه در داخل این کشور هم، نگاه یکسان و عادلانهای به مسئله قومیت و گرایشهای گوناگون ندارد. در داخل ترکیه هم اقلیتهایی چون
علویها و کردها مورد سرکوب قرار گرفته و به سختی زندگی میکنند. به گفته برخی منابع در همین سه سال گذشته 8 هزار سیاستمدار و فعال کرد ترکیهای به زندان افتادهاند. کردهای ترکیه هم مانند کردهای سوریه خواستار برابری و شرایط بهتر زندگی هستند. در حالی که تخمین زده میشود که علویها نزدیک به 15 درصد از جمعیت ترکیه را تشکیل میدهند اما آنها صدها سال است که مورد دشمنی سنیهای تندرو در ترکیه هستند و در تبعیض زندگی میکنند. خواسته آنها این است که به عنوان یک جامعه مذهبی به رسمیت شناخته شوند. با نگاهی به رفتار متناقض رهبران ترک می توان بر باور برخی از کارشناسان صحه
گذاشت که معتقدند اسلام گرايي دولت كنوني تركيه و شخص اردوغان رهبر حزب توسعه و عدالت ، سناريويي آمريكايي است كه براي مقابله با توانمندي مقاومت اسلامي در منطقه و گسترش محبوبيت آن در جهان اسلام، طراحي شده تا جريان به ظاهر اسلامي و طرفدار فلسطين و جهان اسلام اما رقيب با انقلاب اسلامي ايجاد شده و بر موج اسلام خواهي در منطقه سوار شود. به گفته بسیاری از تحلیل گران بین الملل، تركيه اگر واقعا حامي مردم فلسطين و ملت هاي مسلمان عرب مي بود حتما روابط نامشروع خود را با رژيم صهيونيستي قطع مي كرد یا كشور سوريه را كه در خط مقدم مبارزه با اسراييل قرار دارد و در جريان قيام هاي
مردمي در خاورميانه آرام بود، متشنج نمی ساخت . هرچند پیش از این نیز ترکیه به قیامهای مردمی در عربستان و اردن توجه نكرده و از سركوب خونين قيام مردم بحرين توسط نظاميان اشغالگر عربستان و نيروهاي آل خليفه جز در برهه اي كوتاه با سكوت معني دار حمايت كرده بود.