اصلاح طلبي يا «احتمال» اصلاحطلبي؟
شايد بزرگترين شاخصه قاليباف، كارآمدي و تاكيد بر گفتمان «عدالت و پيشرفت» باشد. امري كه در چند سال دوره مديريت وي بر بزرگترين ساختار مديريت شهري كشور خود را نشان داد و چه ميتوان گفت جز اينكه «آسمان»يها خود بهتر از بقيه اين ماجرا را ميدانند وگرنه...
شفاف: دو هفته پيش هفته نامه آسمان در مطلبي - به قلم يكي از خبرنگاران سابق مجموعه همشهري- كه با نام مستعار به چاپ رسيد به مديريت شهري تهران حمله كرد و اقدام به تخريب گسترده عملكرد محمدباقر قاليباف در قامت شهردار تهران كرد. طبيعي بود كه رسانههاي مختلف نسبت به اين تخريب ساكت ننشسته و پاسخي براي اين اتهامات داشته باشند. پاسخهايي كه بر «آسمان» گران آمد و در شماره ديروز خود در مطلبي با عنوان «اصلاح طلبان يا شبيه اصلاح طلبان» تلاش كرده تا پاسخي براي انتقادات بيابد. نويسنده «آسمان» در يادداشت خود تلاش كرده تا آنچه را حضور «احتمالي» اصلاحطلبان در انتخابات خوانده در شش محور خلاصه كند و در اين بين انتقاداتي نيز به مديريت شهري كرده است.
آسمان كوشيده تا به نوعي شش محور خود را به عنوان «مانيفست» جريان اصلاح طلبي و سنگ محك انتخاب يا رد هر كانديدايي توسط جريان اصلاح طلب معرفي كند. اين نشريه در توضيح بخشي از اين ويژگيها مردم را همراه و هم سخن با جريان اصلاح طلبي فرض كرده و طبقه متوسط جامعه را حامي تفكر خود عنوان كرده است! در اينباره ذكر چند نكته ضروري است: طيفي كه «آسماني ها» نمايندگي آن را ميكنند همچنان كه از اين نوشتار هويداست همواره از «احتمال» شركت كردن اصلاح طلبان در انتخابات سخن ميگويند و يا به عبارتي بهتر از «احتمال» شركت نكردن و پروژه تحريم. ناگفته هويداست كه طيف بزرگي از اصلاح طلبان درون حكومت اين روزها سرگرم رايزنيهاي انتخاباتي و تعيين «مصداق»هاي اين جناح براي شركت در انتخابات هستند. اگر «دوم خرداد» و شخص سيد محمد خاتمي را نماد جريان اصلاح طلب كشور بدانيم بايد گفت كه وي اين روزها بيش از هركس پيگير پروژه انتخابات است و شركت وي در انتخابات مجلس شوراي اسلامي در اسفندماه گذشته هم نشان از وجود تفاوتي به بزرگي زمين تا «آسمان» با آنچه در اين نشريه مطرح شده وجود دارد. پس نميتوان ژست روشنفكري داشت و زيبا نوشت و زيبا سخن گفت اما حداقل ملزومات روشنفكري كه احترام به ساير نحلههاي فكري در يك جريان است بيتفاوت بود. صداي «حضور» و «تعدد» كانديداهاي جبهه اصلاحطلب در انتخابات را ميتوان از ساير رسانههاي اين جريان شنيد و ديگر نه تنها حرف «احتمال» مطرح نيست، بلكه اين جريان بايد براي دو رقمي شدن تعداد چهرههاي مطرح خود براي شركت در انتخابات بينديشد. با اين حال اينكه چه كساني در ساختار جريان اصلاح طلب با شدت تمام پروژه تحريم را دنبال ميكنند و براي شركت خود در انتخابات شرط و شروطي قائل هستند، بر همگان مشخص است و جاي نقل آن در اين بحث نيست. «آسمان» تلاش كرده برخي ويژگيها را خواسته طبقه متوسط جامعه عنوان كند. در اينكه هر تفكري و از هر سنخي طيفي از جامعه را به خود جلب و جذب ميكند كمتر ترديدي ميتوان داشت. اما در اينكه تفكر خود را نماد و معيار خواستههاي عامه مردم و يا لااقل بخش بزرگي از طبقه متوسط جامعه بدانيم، چيزي جز «خيال پردازي» نميتوان دانست. معيار عملكرد طبقه متوسط را در كجا جز انتخابات ميتوان سنجيد؟ مگر نه آنكه همين طبقه متوسط سال هاست از تفكري كه «آسمان» نمايندگي رسانهاي آن را برعهده دارد گريزان است؟ در حالي اين طيف خود را نماينده تمام عيار طبقه متوسط ميداند و دغدغه مشكلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آنها را به نام خود سكه ميزند كه بسياري از مطالبات همين طبقه توسط گروههاي ديگر به درستي در جامعه پيادهسازي يا در حال پيادهسازي است و با آنچه كه نويسنده ناشناس آن نشريه به عنوان مطالبات طبقه متوسط مطرح كرده فاصلهاي آشكار دارد. از آنجا كه نوشتار «آسمان» خطاب مستقيمي به عملكرد محمد باقر قاليباف دارد، بهتر آنكه مثالي در همين باب گفته شود. امروز دغدغه نان و آب داشتن اگر چه لازم ولي كافي نيست. شايد بزرگترين شاخصه قاليباف، كارآمدي و تاكيد بر گفتمان «عدالت و پيشرفت» باشد. امري كه در چند سال دوره مديريت وي بر بزرگترين ساختار مديريت شهري كشور خود را نشان داد و چه ميتوان گفت جز اينكه «آسمان»يها خود بهتر از بقيه اين ماجرا را ميدانند وگرنه چه نياز به اين تخريب؟ به نوشته روزنامه تهران امروز، اشكالي ندارد كه آسمانيها خود را نماينده طيفي از اصلاحطلبان بدانند اما نماينده همهكاره و تمام عيار آنها دانستن جفا به خود اصلاحطلبان است. طيفي كه اگرچه تكليف خود را با آنچه در سال 1388 گذشت مشخص نكرده اما همچنان سوداي قدرت دارد و در اين ميان مصداق با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن شدهاند. اما تعيين تكليف كردن براي جرياني كه صد سر دارد و هرسري خود را ميراث خوار اين جريان ميداند در مرام و مسلك روشنفكري نيست. نكته در همين جاست.