آخرین اثر عطاران؛فیلمنامه‌ ضعیف و داستانی تکراری با شوخی‌های زننده/فریب مخاطب هم جزیی از طنز است!؟

نمایش لرزیدن پایه‌های تخت خواب رضا و تکان‌خوردن سقف اطاق نشیمن -که طبقه زیرین اطاق خواب است- در حضور پدر و مادر رضا تقلید مضحکی است از یکی از فیلم‌های معروف و البته کثیف سینمای ایتالیا که پیام آن برای مخاطب بسیار واضح است؛ و جالب این که این بی‌اخلاقی -که عطاران به دلیل خطوط قرمز نمی‌توانست بیشتر از این آن را به نمایش بگذارد- دقیقا بعد از ارتباط رضا و شیرین اتفاق می‌‌افتد و مخاطب راهی برای تردید در انجام عمل خلاف رضا ندارد، یعنی مخاطب می‌فهمد که رضا پس از دیدار با شیرین دچار این بی‌اخلاقی شده...

کد خبر : 210075
سرویس فرهنگی «فردا»: کار کردن در حوزه طنز -علی‌الخصوص در سینما-، راه رفتن بر لبه تیغ است . اساسا تولید یک اثر هنری یا ادبی در ژانر طنز کار ساده‌ای نیست و فرآیند بسیار پیچیده‌ای دارد، طنزنویسان و هنرمندان فعال در عرصه طنز معمولا افراد جامع‌الاطرافی هستند و گستره دانش و بینش متفاوتی با سایر نویسندگان یا هنرمندان فعال در گونه‌های دیگر ادبی - هنری دارند. نوع نگاه طنزنویسان با هم‌صنفان‌شان فرق می‌کند و در کنار این، هدف آن‌ها نیز با هدف نویسندگان دیگر متفاوت است؛ بزرگترین آفتی که طنزنویسان و هنرمندان فعال در ژانر طنز را تهدید می‌کند، آلوده شدن به ابتذال و افتادن در دام لوده بازی است، یعنی خندان مخاطب با هر ادبیات و به هر وسیله‌ای که شد. در ساخت اثر سینمایی طنز، مجموعه عوامل فعال در تولید می‌بایست در خدمت ساخت اثری با مشخصات طنز قرار گیرند، بنابر این از نقش فیلمنامه، کارگردانی و بازیگران در بررسی یک اثر طنز نمی‌توان گذشت. چنان نمی‌توان نقش بازی روان و خوب اکبر عبدی و مریلا زارعی را در خوابم می‌آد انکار کرد. به عقیده نگارنده بازی روان این دو بازیگر تنها نقطه قوت این فیلم است، اما به هر روی ضعف فیلمنامه و ضعف کارگردانی از یک سو و مسائل محتواییِ «خوابم می‌آد»، این فیلم را به صورت جدی به چالش کشیده است. ماهیت رضا عطاران در سینما و تلویزیون، ماهیت فیلمسازی نیست، عطاران بیشتر بازیگر است تا کارگردان. وارد شدن «خوابم می‌آد» به باشگاه میلیاردی‌ها را می‌توان تنها بخاطر سابقه کارگردان آن در برنامه‌سازی تلویزیونی در ماه رمضان دانست. سریال‌هایی که در این سال‌ها از عطاران پخش گردید در مهمترین زمان‌ها -ساعت افطار- از تلویزیون پخش می‌شد و طبیعی است که مخاطبان بسیاری داشت. عطاران ناخواسته و بدون آنکه فیلمش شایستگی ورود به باشگاه میلیاردی‌ها را داشته باشد توانست از امتیازی که سریال‌های ماه رمضانش برایش آورده بود استفاده کند. نکته دومی که درباره شخص رضا عطاران باید به آن اشاره کرد و در دیگر نقد‌های نوشته شده در خصوص فیلم او از‌ آن غفلت شده است، این نکته بود که عطاران در تمامی آثاری که به کارگردانی او ساخته شده یا خود او در آن‌ها حضور داشته است، در حال تکرار است. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» بسیار شبیه به رضا عطاران در «خوابم می‌آد» است،‌ معلم دست‌وپا چلفتی‌ئی که به صورت ناخواسته وارد جریاناتی می‌شود که یک سوی آن‌ها زنان به ایفای نقش می‌پردازند و همه چیز به صورت اشتباهی اتفاق می‌افتد؛ البته گویی این تکرار به صورت اپیدمی برای بسیاری از هنرمندان عرصه طنز اتفاق می‌افتد، چرا که مهران مدیری نیز پس از سریال موفق پاورچین، در تم خلق دنیای مجازی‌ئی مانند برره ماند و پس از آن کوشید با خلق فضاهای کمیک از اختلاف فرهنگی میان آن فضای مجازی و شرایط حقیقی فعلی مخاطبان خود را بخنداند، همچنان که این تم را در قهوه تلخ هم می‌توان به وضوح دید. اما «خوابم می‌آد» روایت سرگشتگی معلمی است که در پیدا کردن همسر ناتوان است. در اولین سکانس فیلم، مخاطب از فضای درهم زندگی رضا پی به ذهن مشوش او می‌برد. رضا در پیدا کردن همسر ناتوان است و می‌کوشد نه برای گرفتن سامان و استقلال از خانواده که برای ساکت نگاه داشتن پدر و مادر از طعنه‌های روزانه، همسری پیدا کند و برای نیل به این هدف، دست به هرکاری می‌زند. وقتی رضا با شیرین برخورد می‌کند، برای به دست آوردن او و راضی کردن او به ازدواج با خود دست به دزدی و حتی آدم‌ربایی می‌زند. اوج بلاهت شخصیت اول داستان -یا بهتر بگوییم، ضعف فیلمنامه در تبیین صحیح شخصیت رضا- در اینجاست: رضایی که جسارت دزدی از سوپرمارکت را ندارد، شیرین را در دزدیدن زن دار و دسته صحت همراهی می‌کند. فیلم سرشار از اشارات فرامتنی است. عطاران نتوانسته از این اشارات به نحو صحیح بهره‌بگیرد؛ او در ساخت فیلمش از یک روایت خطی مشخص پیروی نمی‌کند بلکه برای گرفتن نبض مخاطب راه‌های مختلفی را امتحان می‌کند و اشارت‌هایی خارج از جریان اصلی داستان دارد که البته ابتر مانده است. در کنار این‌ها، او از نماهای فیلم‌های مختلفی در فیلم خودش استفاده کرده است، به عنوان مثال نمایی که رضا و شیرین تصمیم می گیرند از سوپرمارکتی دزدی کنند. این نما -هرچند نه با رعایت تمام جزئیات- پیش از این در فیلم «شوخی با دیک و جین» ساخته دان پاریسوت و بازی جیم کری مشاهده شده است. تاثیرپذیری عطاران در بیان سرگذشت خود -رفت و برگشت به گذشته و حال و بیان دوران کودکی- را هم از «پول را بردار و فرار کن» به کارگردانی وودی آلن بارز است. این دو نما و نماهای دیگری که در ادامه به آن اشاره خواهد شد از مجموعه تاثیراتی است که اصالت فیلم عطاران را به خطر می‌اندازد، هرچند عطاران این تاثیرپذیری را انکار کرده اما قطعا نمی‌توان منکر این شباهت میان فیلم عطاران و فیلم‌های دیگر شد. سینمای طنز ایران این روزها بسیار رنجور است. "لوده‌بازی"، "شوخی‌های خارج از اخلاق و عرف" و "تکرار" داستان‌ها و پرسوناژها در فیلم‌های مختلف بزرگترین صدمه‌هایی است که بر پیکر نحیف این سینما وارد شده است. از بحث فیلم‌های زردی مانند «چپ دست» و «ازدواج به سبک‌ ایرانی» و فیلم‌های دیگری که در این سال‌ها بازار سینمای طنز را آلوده کرده در این مقال می‌گذریم، اما فیلم‌هایی که خود داعیه‌دار طنز بی‌آلایش هستند و می‌کوشند به اصطلاح «زرد» شناخته نشوند هم در این سال‌ها به ورطه‌های بی‌اخلاقی افتاده‌اند. فیلم‌هایی مملو است از شوخی‌هایی که پیش از این خارج از عرف بوده و حالا به دلیل کمبود سوژه برای خندان مخاطب، وارد مرزهای بی‌اخلاقی شده‌ است؛ فیلم عطاران هم از این شوخی‌ها بی‌بهره نیست. نمایی که عطاران تاس می‌اندازد و نحوه نمایش او از پشت سر که گویی او را در حال انجام کار غیراخلاقی دیگری نشان می‌دهد، یکی از بی‌اخلاقی‌هایی است که در قالب شوخی تصویری کارگردان با مخاطب صورت می‌گیرد، صحنه‌ای که برای دریافت پیام آن تنها اندکی نیاز به دقت است؛ یا نمایش لرزیدن پایه‌های تخت خواب رضا و تکان‌خوردن سقف اطاق نشیمن -که طبقه زیرین اطاق خواب است- در حضور پدر و مادر رضا تقلید مضحکی است از یکی از فیلم‌های معروف و البته کثیف سینمای ایتالیا که پیام آن برای مخاطب بسیار واضح است؛ و جالب این که این بی‌اخلاقی -که عطاران به دلیل خطوط قرمز نمی‌توانست بیشتر از این آن را به نمایش بگذارد- دقیقا بعد از ارتباط رضا و شیرین اتفاق می‌‌افتد و مخاطب راهی برای تردید در انجام عمل خلاف رضا ندارد، یعنی مخاطب می‌فهمد که رضا پس از دیدار با شیرین دچار این بی‌اخلاقی شده و ارتباط رضا و شیرین با یکدیگر دلیل بی‌اخلاقی صورت گرفته از رضا است. مساله‌ای که شاید از زیر چشم مجوزدهندگان به این فیلم سینمایی در رفته و یا متوجه آن شده‌اند اما با تسامح و تساهل از کنار آن گذشته‌اند. عطاران در «خوابم می‌آد» فردی لاابالی، دزد، مال مردم‌خور، یکه‌بزن و کسی که تعدادی شعبان بی‌مخ نوچه‌اش هستند را در قالب چهره فردی ظاهر‌الصلاح با بازی سروش صحت به نمایش گذاشته است. کسی که شما با دیدن آن متوجه می‌شوید فرد یاد شده نماینده چه تیپ شخصیتی از افراد اجتماع است. صحت در اولین برخورد با رضا پول او را می‌دزدد و در ادامه مخاطب پی می‌برد همسر این کاراکتر شخصیتی است که به هیچ وجه با هیچ کدام از اصول اسلامی تجانسی ندارد. رضا برای کمک به شیرین همسر این کاراکتر را به اشتباه می‌دزدد و در ادامه داستان، ناگزیر به مواجهه با این شخصیت یکه‌بزن می‌شود. سوال مهم در این خصوص جعل هویت ساختگی است. فردی که لباس دیپلماتیک و در اصطلاح عوام «یقه اخوندی» می پوشد،اما از تراول باداورده نمی گذرد. به نظر می رسد قصد عطاران تعریضی سیاسی بوده است . تعریضی که الته با توجه به ساختار فیلم اش تابعی از آن است؛«غیر واقعی»،«مضحک» و بی سر و ته...
نهایتا خوابم می‌آد فیلمی است وصله پینه شده از تکه‌های دیگری از فیلم‌های سینمای جهان که با همراهی فیلمنامه‌ای ضعیف و بی سر و ته ملغمه‌ای از داستانی تکراری با شوخی‌های زننده را در خود جای داده است، ملغمه‌ای که با وجود چنین مدیریتی در سینما جز آن را نمی‌توان انتظار داشت. در این شرایط تنها باید به حال مردمی تاسف خورد که برای چند دقیقه‌ای خندیدن مجبورند به دامن فیلم سخیفی مانند «خوابم می‌آد» پناه ببرند و انتخاب بهتری برای دیدن یک فیلم سینمایی خنده‌دار شاد و مفرح نداشته باشند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: