شاعرانی که از مریخ می‌آیند

نویسنده و تاریخ‌دان اهل ری گفت: برخی از شاعران ما امروز به گونه‌ای شعر می‌گویند که گویی از مریخ آمده است.

کد خبر : 209669
فارس: مهدی داودی متولد اسفند یا به قول خودش سپندارمزد 1358 در شهرستان ملایر است؛ وی تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شهر زادگاهش به پایان برد و در سال 1378 در رشته تاریخ در شهرری پذیرفته شد. داودی دوره فوق لیسانس را نیز در شهرری گذراند و در نهایت برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا و در رشته تاریخ ادبیات ایران زمین راهی تاجیکستان شد. وی تاکنون 19 کتاب را تألیف و یا ترجمه کرده است که موضوع برخی از آنها شهرری و پیشینه تاریخی آن است. آنچه که در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی ما با این نویسنده و تاریخ‌دان هم محله‌ای است که خواندن آن قطعا برای شما خالی از لطف نخواهد بود. فارس: شما در رشته تاریخ و ادبیات تحصیل کردید و در حال حاضر نیز در این دو حوزه مشغول پژوهش هستید؛ چه سنخیتی بین تاریخ و ادبیات وجود دارد؟ به عقیده من ادبیات و تاریخ از هم جدا نیستند. کسی که تاریخ بلد نباشد؛ قلمش آن پختگی لازم را نخواهد داشت برعکس کسی که ادبیات بلد نیست تاریخ را به شیوه‌ای شیوا نمی‌تواند روایت کند. برای معرفی تاریخ حتما نگاه ادبی نیاز است. ادبیات به ما کمک می‌کند تا در دانشجو انگیزه ایجاد کنیم به‌ویژه اگر در کنار مطالب تاریخی چند بیت شعر مرتبط هم خوانده شود به جذابیت درس کمک می‌کند. دو مقوله تاریخ و ادبیات هیچ‌گاه از هم جدا نیستند. گاه تاریخ ما گرده‌کش ادبیات بوده و گاه ادبیات ما تاریخ بوده است. در این زمینه ما نمونه‌های زیادی را داریم. به عنوان مثال شما وقتی دیوان انوری را که مربوط به قرون میانی است مطالعه می‌کنید می‌بینید که این دیوان در واقع خود تاریخ است. شاهنامه نمونه بارز دیگری است از پیوستگی بین تاریخ و ادبیات. فارس: این پیوستگی بین تاریخ و ادبیات در همه جای دنیا وجود دارد؟ البته شاید در همه جا این‌گونه نباشد. مثلا شاید در اروپا این موضوع کم رنگ‌تر باشد. تاریخ تنها علمی است که می‌تواند داوری و پیش‌افزایی کند. حتی در این جا می‌توانیم نقل کنیم از تاریخ نویسی که اروپاییان خیلی قبولش دارند یعنی ویل دورانت که می‌گوید اگر ملتی از تاریخ و ادبیات خودش بی‌خبر باشد روز به روز در عقب ماندگی، ارتجاع و تکرار غرق خواهد شد. فارس: رشته علوم انسانی یکی از مهم‌ترین زیر ساخت‌های توسعه فرهنگی و اجتماعی هر کشوری است. با این وجود چرا این شاخه از علوم تا این حد در کشور ما مظلوم است؟ همان طور که شما هم اشاره کردید علوم انسانی در کشور ما حقیقتا مظلوم است. چرا که بازار کاری برای آن تعریف نشده است و در نتیجه تعداد کمتری از جوانان تمایل به ادامه تحصیل در رشته علوم انسانی دارند. می‌بینیم که تعداد دانشجویان رشته تاریخ و ادبیات کمتر شده است. فارس: برای علاقه‌مند کردن جوانان چه باید کرد؟ من فکر می‌کنم ابتدا باید از بالا دست یک تغییر نگرشی اتفاق بیفتد و رشته تاریخ و ادبیات از طرف مسئولان حمایت شود و دانشجو بداند که بعد از فارغ‌التحصیل شدن می‌تواند در یک مرکز فرهنگی مشغول به کار شود. از طرف دیگر در برنامه‌های آموزشی و به خصوص در رسانه‌ها باید این نگاه تبعیض‌آمیز و سلیقه‌ای نسبت به علوم انسانی از بین برود تا تاریخ ما تبدیل به یک تاریخ علمی شود. من فکر می‌کنم تاریخ ما هنوز آن گونه که باید علمی نیست. تاریخ ما در طول قرن‌ها گرفتار حب و بغض‌ها بوده است به گونه‌ای که اگر بخواهیم دنبال منابع موثق و تاریخ نگاران موثق و بی‌طرف باشیم تعداد آنها چندان زیاد نیست. نگاه ما به تاریخ باید نگاهی کاملا بی‌طرفانه باشد. چه اشکالی دارد که ما در کشور شبکه‌ای برای تاریخ و ادبیات داشته باشیم تا جوان ایرانی اطلاعات سلیقه‌ای را از شبکه‌های ماهواره‌ای دریافت نکند. به نظر می‌رسد یکی از دلایل بی‌رغبتی جوان‌ها به تاریخ و ادبیات شیوه تدریس این علوم باشد چرا که بعد از گذشت سال‌ها و آمدن ابزارهای کمک آموزشی، استادان دانشگاه هنوز هم باهمان شیوه‌های قدیمی تاریخ و ادبیات را به دانشجویان آموزش می‌دهند. یکی از موضوعاتی که بنده می‌خواستم اشاره کنم همین نکته بود که ما در آموزش تاریخ و ادبیات نیازمند یک خلاقیت و نوآوری هستیم. کلاس‌های تاریخ باید از حالت صد در صد نظری خارج شده و به صورت کارگاه‌های تاریخ طراحی شود. به عنوان مثال وقتی می‌خواهیم درباره حوادث و وقایع دوره مغول به دانشجو اطلاعاتی بدهیم او را به کارگاهی ببریم که تمام اشیاء آن نمادی از آن دوره است. استفاده ازابزارهای نوین مانند رایانه و تصویرسازی از مقاطع تاریخی هم می‌تواند کمک کننده باشد. فارس: ما در ری آثار باستانی بسیار ارزشمندی داریم و اطلاع دارم که شما هم درباره ری کارهای پژوهشی خوبی انجام داده‌اید. به نظر می‌رسد ما هنوز نتوانسته‌ایم آن‌گونه که شایسته است این آثار را به جهانیان و حتی به مردم خودمان معرفی کنیم. اشکال کار کجاست؟ کارهای زیادی می‌توان انجام داد. یکی از اقداماتی که می‌تواند نقش مهمی در معرفی آثار باستانی ما داشته باشد برگزاری همایش‌های بین المللی در کنار این آثار باستانی و دعوت از تاریخ‌دانان و استادان خارجی است. تعداد خارجی‌هایی که درباره تاریخ کشور ما پژوهش و تحقیق کردند کم نیستند اما متأسفانه به دلیل وجود نگاه‌های سلیقه‌ای که از قرن‌های گذشته به تاریخ ما وجود داشته، آنها تاریخ علمی ما را نمی‌دانند و گاه تمایلی به شرکت در همایش‌ها ندارند. فارس: شما در صحبت‌هایتان چندبار به علمی نبودن تاریخ اشاره کردید. تاریخ علمی گذشته از نگاه متعادل داشتن به تاریخ که به آن اشاره کردید چه ویژگی‌های دیگری دارد؟ ما زمانی می‌توانیم ادعا کنیم تاریخ‌مان علمی است که دارای منابع متعدد تاریخی باشیم. به عنوان مثال اگر بنده به عنوان یک مورخ می‌خواهم درباره تاریخ دوره قاجار تحقیق کنم منابع زیادی در اختیار داشته باشم. عامل دوم خود مورخ است که باید بدون جهت‌گیری بنویسد و حتی اگر هم می‌خواهد از کسی تعریف کند نگاهش به مسائل خاکستری باشد. نه سفید و سیاه. یکی از مسائلی که باعث غیر علمی شدن تاریخ می‌شود پیش داوری‌ها است. به عنوان مثال وقتی یک مورخ روی جلد کتابش می‌نویسد: «... دادگر بزرگ تاریخ» دیگر به مخاطب خود اجازه تحلیل نمی‌دهد. فارس: برخی از نویسندگان و حتی شاعران بر این باورند که ادبیات معاصر ما روند رو به رشدی را طی نمی‌کند. نظر شما در این باره چیست؟ دهه‌های 30، 40 و 50 دوره اوج و رونق ادبیات معاصر ایران بود. در این سه دهه شاعران بزرگی به جامعه ادبیات ما معرفی شدند که هر یک از آنها تأثیر شگرفی بر ادبیات معاصر داشتند. بنده یک مطالعه‌ای روی پایان نامه‌های دکترا که موضوع آنها ادبیات معاصر ایران بود انجام دادم. برای من خیلی جالب بود که مردم در دهه 50 هر لحظه منتظر شعر تازه‌ای مثلا از شفیع کدکنی یا اخوان ثالث بودند که با شعر «زمستان» قرنی را تصرف کرد و یا سهراب سپهری و یا دیگران. متأسفانه در این سال‌ها دیگر آن شور و شوقی که برای شعر وجود داشت در کشور ما نیست. مردم از شاعران سراغی نمی‌گیرند البته این مشکل مردم نیست. برخی از شاعران ما امروز به گونه‌ای شعر می‌گویند که گویی از مریخ آمده است. شعر بعضی از شعرای معاصر بن‌مایه فرهنگی و اجتماعی ندارد و کاملا انتزاعی است و به قول سهراب سپهری شعری نیست که بشود با آن قرنی را فتح کرد. فارس: یکی از اتفاقات تأسف‌بار سال‌های اخیر تأثیرپذیری افراطی بعضی از شاعران جوان ما از ادبیات بیگانه است که بی‌شک در دراز مدت می‌تواند لطمات جبران ناپذیری به فرهنگ و ادبیات ما وارد کند. شما دلیل این پیروی‌ها و تأثیرپذیری‌ها را در چه می‌دانید؟ تأثیرپذیری‌های ناآگاهانه ناشی از نبود مطالعه و کمبود منابع در دسترس است. جوان امروز ما آنقدر که از جومونگ افسانه‌ای اطلاعات دارد آرش کمان‌گیر یا قهرمانان اسطوره‌ای شاهنامه را نمی‌شناسد. جوان‌هایی که امروز وارد عرصه شعر می‌شوند فکر می‌کنند باید حرفی بزنند که در جامعه بازخورد داشته باشد و باز تصور می‌کنند اگر این تأثیر را از ادبیات بیگانه و در قالب پست مدرنیسم بگیرند معروفیت بیشتری خواهند داشت. در حالی که اگر جوان ایرانی مطالعه کافی داشته باشد می‌یابد که فرهنگ و ادبیات ایران چشمه جوشانی است که تا همیشه می‌تواند علاقه‌مندان به شعر و ادب را سیراب کند و شاعران زیادی را به دنیا معرفی کند. فارس: آیا فکر نمی‌کنید بخشی از این بی‌اطلاعی نسل امروز ناشی از کم کاری در حوزه‌های مختلف فرهنگی و هنری است؟ خارجی‌ها قهرمانان خیالی خودشان را به خورد جوانان ما می‌دهند؛ در مقابل ما برای معرفی داشته‌های تاریخی و ادبی خودمان چه کرده ایم؟ اغلب فیلم‌ها و پویانمایی‌هایی هم که ساخته می‌شود؛ خالی از اشکال نیست و قدرت جذب مخاطبان جوان را ندارد. با شما موافقم و در اینجا می‌خواهم اشاره‌ای هم داشته باشم به دوبله فیلم‌های تاریخی. یعنی همان فیلم‌های ناقصی که شما هم به آن اشاره کردید. در برخی از فیلم‌های تاریخی که در کشور ساخته می‌شود گفتمان‌ها اخلاقی نیست. یعنی گفتمان‌ها آن چیزی نیست که شاعران و پیشینیان ما به خاطرش آن همه رنج‌ها بردند و خواستند تا به نسل‌های بعدی انتقال دهند. اخیرا آقای مهدی ساعی کتابی نوشته با عنوان «گویش مخفی». گویش مخفی چیزی است که در 30-20 سال اخیر شکل گرفته است. منظور من گویش محاوره‌ای نیست. شما وقتی می‌گویی: «من تهرونیم» این گویش محاوره‌ای است اما وقتی می‌گویید: «تیریپ تهرونیه» این گویش مخفی است و به ادبیات ما ضربه می‌زند و گویش‌های محاوره‌ای را نابود می‌کند. متأسفانه امروزه ما شاهد رواج گویش مخفی در رسانه هستیم. همین مجموعه‌های به اصطلاح طنزی که در سیما و یا به صورت سی‌دی دربین خانواده‌ها پخش می‌شود؛ حقیقت تیشه به ریشه زبان و ادبیات فارسی می‌زند. یک کودکی که گویش مخفی را در رسانه می‌بیند بی‌شک تأثیر عمیقی در ذهن او می‌گذارد. بعد وقتی یک خارجی این گویش‌های مخفی را که متأسفانه گاه قشر تحصیل کرده ما را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد می‌بیند از خود می‌پرسد که آیا این همان نسلی است که شیوایی ادبیات‌شان ما را محو خود می‌کرد؟ فارس: به عنوان پرسش پایانی می‌خواهم نظر شما را درباره ورود واژه‌های بیگانه به زبان فارسی بدانم. از زمانی که فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی تصمیم گرفت برای واژه‌های خارجی مانند تلفن، فکس، و ... مترادف فارسی انتخاب کند سال‌ها می‌گذرد؛ در این مدت به غیر از چند واژه انگشت شمار، بقیه واژه‌های مترادف هیچوقت جایی در ادبیات گفتاری مردم پیدا نکردند. چرا؟ ورود برخی از واژه‌های خارجی در زبان فارسی و یا هر زبان دیگری اجتناب ناپذیر است و مقابله با آن هم چندان عقلانی نیست. وقتی مردم سال‌ها از واژه‌هایی چون هلی‌کوپتر، پیتزا، تلفن و ... استفاده کرده‌اند نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که حالا به جای آنها از بالگرد، کش لقمه، دورگو و... استفاده کنند. به عنوان مثال چرا اغلب مجریان تلویزیون از عبارت «تایم» به جای واژه وقت و زمان استفاده می‌کنند؟ مشکل ما این است که برخی افراد برای اینکه مثلا سوادشان را به رخ دیگران بکشند دائم سعی می‌کنند به جای واژه‌های فارسی که هزاران سال مورد استفاده بوده از عبارت‌های خارجی استفاده کنند و در این بین از نقش مجریان کم تجربه و جویای نام نباید غافل بود. آثار قلمی بیشتر فعالیت‌های پژوهشی او در حوزه ادبیات و تاریخ کنون بوده و تاکنون 19 کتاب را تألیف کرده است. یکی از نخستین کارهای وی کتاب «اندیشه‌های زرتشت» است که این کتاب سال 81 منتشر شد. بعد از آن مجموعه شعری را با عنوان «جزیره» به چاپ رساند که مجموعه اشعار 10 سال اخیر وی در قالب شعر نیمایی یا شعر سپید. دکتر، تصحیحی هم بر یک نسخه از شاهنامه فردوسی داشته که از مسکو وارد ایران شده بود و آن را با نسخه‌های قدیمی و شاهنامه‌های کهن مقابله کرده است. این شاهنامه در واقع یک کپی از شاهنامه سنقری است که در مسکو نگهداری می‌شود و دکتر داودی آن را با نسخه‌های ایرانی تطبیق داده است. در این شاهنامه اشعاری وجود دارد که منصوب به فردوسی است و وی در تصحیحی که انجام داده این اشعار را نیاورده است. کتاب دیگری در نقد و بررسی آراء و اندیشه‌های «علی دشتی» و کتابی هم در قطعه جیبی چاپ کرده است که گزیده‌ای از سخنان بزرگان است و ... . شکوه تاریخ ری یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که اغلب پژوهشگران، محققان و تاریخ پژوهان در کشور ما با آن مواجه هستند این است که منابع به خوبی شناسایی و معرفی نشده‌اند و این مشکل در مورد منابع مربوط به تاریخ ری بیشتر به چشم می‌خورد. به عبارت دیگر دانشگاه‌ها، به خصوص دانشگاه‌هایی که رشته تاریخ در آنها تدریس می‌شود و استادان تاریخ، فعالیت چندانی برای معرفی منابع تاریخی انجام نداده‌اند و در نتیجه تاریخ ری برای دانشجویان جذابیت چندانی ندارد. از آنجا که من تاریخ هم تدریس می‌کنم؛ اغلب پایان نامه‌ها را ورق می زنم و متأسفانه می‌بینم که بیشتر دانشجویان، مقاطع تاریخی غیر از قرون میانه را برای پژوهش‌های خود انتخاب می‌کنند در حالی که تاریخ ری در قرون میانه بسیار خوش درخشیده است. همان طور که اشاره کردم بخشی از این مشکل به ناشناخته بودن منابع تاریخی بر می‌گردد. به نظر من یکی از ساده‌ترین کارهایی که در حوزه معرفی منابع تاریخی می‌توان انجام داد معرفی منابع موثق تاریخ ری در یکی از درس‌های تاریخ، تاریخ تمدن و یا حتی الهیات است. با این کار دانشجویان به تاریخ ری علاقه‌مند می‌شوند. قاطعانه عرض می‌کنم از مجموع پایان نامه‌هایی که در 10 سال اخیر (در حوزه تاریخ) دفاع شده شاید یک یا دو مورد درباره تاریخ ری بوده است و این نشان دهنده ضعف دانشگاهی و ضعف نظام آموزشی ما است که دانشجویان ما علاقه‌ای به پژوهش در زمینه تاریخ ری که تاریخی معتبر است ندارند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: