مرکز امور زنان ریاست جمهوری بهعنوان مهمترین نهاد اجرایی کشور در حوزه زنان هم بیشتر درگیر طرحهایی است که همچنان در کم و کیف آنها نقد و نظر وجود دارد. گویا طرحهای مثل دورکاری زنان، استفاده از تعطیلی پنجشنبهها برای خانمها، بازنشستگی پیش از موعد برای آنها و بیمه زنان خانه دار بیشتر از فعالیتهای این مرکز در امر ترویج فرهنگ حجاب و عفاف از ارزش خبری برخوردارند!
کد خبر :
209265
سرویس اجنماعی «فردا»، با فرا رسیدن روز ملی حجاب و عفاف دوباره صحبت از بیحجابی در جامعه رونق گرفته است. اگرچه ۶ سال از تصویب قانون «راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی میگذرد، اما به نظر میرسد بیشتر نهادهایی که به موجب این قانون در زمینه گسترش فرهنگ عفاف و حجاب مسئول و موظف شده بودند تنها به ارائه گزارش عملکرد در این روز اکتفا کردهاند! در قانون مصوب ۱۳ دی ۱۳۸۴ برای ۱۵ دستگاه قانونگذار و اجرایی بر مبنای سیاستهای این قانون وظایف تخصصی تعریف شد. نیروی
انتظامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت بازرگانی، صداوسیما، سازمان ملی جوانان، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت اقتصادی و امور دارایی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، سازمان تربیت بدنی، شهرداری، مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر دستگاههایی هستند که مشروح وظایف آنها در این قانون آمده است. ریشههای تاریخی بیحجابی از زمان صفویه که تشیع دین رسمی ایران اعلام شده، حجاب یکی از شاخصترین
ارزشهای است که در هر دوران مورد تاکید قرار گرفته است. رواج استفاده از چادر و روبنده در میان زنان به دوران قاجار باز میگردد. همچنین تقسیمبندی خانه به دو بخش اندرونی و بیرونی با آغاز شهرنشینی و ساخت خانههای جدید رواج پیدا کرد. این جدا کردن زنان و مردان از یکدیگر و ظاهر نشدن زنان بدون حجاب در بخش بیرونی یکی از راههایی بود که جامعه بهصورت خودجوش برای ترویج فرهنگی که امروز به فرهنگ حجاب و عفاف موسوم است، اندیشیده بود. عکسهایی که با ورود دوربین به ایران از زنان دربار ناصری و مظفری گرفته شده است نشان میدهد که در اندرونی هم زنان از چارقد و شلیطه برای پوشش
استفاده میکردهاند و حجاب برای آنها بخشی از زندگی روزمره بوده است. آنچه در تاریخ به رواج رسمی بیحجابی شناخته میشود قانون متحدالشکل نمودن البسه مصوب دی ۱۳۰۷ توسط رضاخان است. این قانون آنچنان سختگیرانه از سوی رضاشاه و قزاقها دنبال میشد که علاوه بر برخوردهای جبری و فیزیکی در خیابان با زنان چادری، قوانین نیز طوری تنظیم میشد که تامینکننده رواج بی-حجابی باشد. برای مثال در سال ۱۳۱۳ در مراسم افتتاح دانشگاه تهران به دختران دستور داده شد با لباسهای متحدالشکلی که عرفا بیحجاب محسوب میشدند، حضور پیدا کنند. یا سندی از وزارت مالیه رضاخان در دست است
که نشان میدهد مردان کارمندی که زنان آنها چادرشان را بر نمیداشتند از کار تعلیق میشدند. جلال آل احمد در داستان «جشن فرخنده» بهخوبی وضعیت تناقضآمیز جامعه ایرانی در زمان کشف حجاب را نشان میدهد. با انقلاب اسلامی حجاب دوباره بهعنوان یکی از ارزش-های والای اسلام مورد تاکید قرار گرفت. برای ترویج حجاب چه کردهایم؟ به نظر میرسد در میان دستگاههای مسئول در زمینه ترویج حجاب نیروی انتظامی بیش از دیگران تلاش کرده است. برخورد با فروشگاههای عرضه «لباسهای غیرمجاز» و برخورد با خودروهایی که سرنشینان آنها بدحجاب هستند، جدیدترین اقدام نیروی انتظامی در
سال ۱۳۹۱ بوده است. البته هنوز نیروی انتظامی نتواسته به بند ۱ وظایف خود در این قانون که «اعلام حدود و ضوابط قانونی عفاف و ملاکهای بدحجابی در جامعه بهمنظور تشخیص مصادیق آن» است، جامه عمل بپوشاند و برخورد سلیقهای با مصادیق بدحجابی یکی از نقدهای همیشگی به نیروی انتظامی در اجرای قانون عفاف و حجاب است. در این میان همچنین نمیتوان از کمکاری وزارتخانههایی مثل آموزش و پرورش، علوم و فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان ملی جوانان، صداوسیما و مرکز امور بانوان ریاست جمهوری بهراحتی چشمپوشی کرد. از آنجا که مظاهر بدپوششی در میان گروه سنی جوانان بیش از سایر
گروههای سنی است، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و سازمان ملی جوانان باید در این زمینه فعالتر از دیگران باشند. آخرین اقدامی که وزارت آموزش و پرورش انجام داده است تشکیل شورایی با عنوان شورای هماهنگی حجاب و عفاف است که برای ساماندهی پوشش دانشآموزان ایجاد شده است اما آنچه بدیهی است پوشش دانشآموزان در محیط مدارس بهخاطر لباسهای فرم ایراد چندانی ندارد و دانشآموزان در خارج از محیطهای آموزشی به بدپوششی روی میآورند. وظیفه اصلی آموزش و پرورش در میان کودکان و نوجوانان نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب است که هنوز اقدام جدی در این زمینه صورت نگرفته است.
بهعلاوه میان مدارس دولتی و غیرانتفاعی در زمینه سختگیری درباره نوع پوشش تفاوت چشمگیری دیده میشود. وزارت علوم نیز تنها به آییننامه انضباطی نوع پوشش در محیط دانشگاه و در بعضی موارد کنترل لباس دانشجویان در هنگام ورود به دانشگاه اکتفا کرده است و خبری از اقدامات فرهنگی در این زمینه نیست. درباره سازمان ملی جوانان قانون سال ۱۳۸۴ و وزارت ورزش و جوانان کنونی هم وضع بر همین منوال است. علاوه بر اینکه سازمان ملی جوانان در این قانون مکلف شده است که برای ازدواج بههنگام و آسان جوانان چارهاندیشی کند که بر اساس آخرین آمار سن ازدواج در ایران برای پسران ۲۶. ۶ سال و
برای دختران ۲۳. ۲ سال است که در ۱۰ سال گذشته یک سال بیشتر شده است و همچنان افزایش پیدا میکند. مرکز امور زنان ریاست جمهوری بهعنوان مهمترین نهاد اجرایی کشور در حوزه زنان هم بیشتر درگیر طرحهایی است که همچنان در کم و کیف آنها نقد و نظر وجود دارد. گویا طرحهای مثل دورکاری زنان، استفاده از تعطیلی پنجشنبهها برای خانمها، بازنشستگی پیش از موعد برای آنها و بیمه زنان خانه دار بیشتر از فعالیتهای این مرکز در امر ترویج فرهنگ حجاب و عفاف از ارزش خبری برخوردارند! جدیترین انتقادی که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد است، ورود نکردن فرهنگ عفاف و حجاب به
سینما است.چه آنکه انتشار عکسهایی از حاشیه جشنها و جشنوارهها از زنان بازیگر و حضور کمرنگ حجاب بر پرده نقرهای اعتراض بسیاری از نخبگان را باعث شده است. با این وجود این روزها بازار ارائه گزارش از عملکرد سازمانها و مسئولان در حوزه حجاب و عفاف گرم است و کمتر مسئولی را میتوان دید که دیگری را به زیر پا گذاشتن قانون حجاب و عفاف متهم نکند!