غرب به لوازم گفتگو پایبند نیست/انجام بی پرده این گفتگوها در منظر و داوری عمومی ضروری است

در یک چنین سطحی از گفتگو ، نیاز به نهادها و داور های بی طرف و منصف برای ارزیابی ساز و کار و روند این گفتگو ها، بسیار احساس می شود . در شرایط کنونی و باتوجه به فقدان عملی یک چنین نهادهایی، به نظر میرسد انجام بی پرده این گفتگو ها در منظر و داوری عمومی ، یکی از راهکارهای موثر برای دستیابی به توافق مشترک باشد.

کد خبر : 207287
سرویس سیاسی «فردا»: آراء دکتر عماد افروغ شناخته شده تر از آن است که احتیاجی به معرفی داشته باشد. ایشان به بهانه در جریان بودن مباحثات هسته ای میان ایران و غرب و با استفاده از اسلوب نظری فلسفه اخلاق یادداشتی را در خصوص شرایط یک گفتگوی مطلوب نگاشته اند. از ایشان به بخاطر اینکه این متن را در اختیار «فردا» گذاشتند سپاسگزاریم.
*******************************
در حین مرور بر آراء مک اینتایر ، فیلسوف اخلاق معاصر بودم که با مقاله ای از او با عنوان « تساهل و متاع نزاع» در کتاب « اخلاق و سیاست » او آشنا شدم . با مرور بر این مقاله، احساس کردم که مطالب آن می تواند برای فهم روند و ویژگی های گفتگوهای هسته ای 1+5 و ایران و درک بیشتر مواضع برخی از طرفین غیر ایرانی، مفید و حتی رهگشا باشد. بدون آنکه نگارنده ادعایی درمورد شناخت دقیق روند و مواضع طرفین این گفتگوها داشته باشد ، تنها از ای ن منظرکه آراء مک اینتایر احتمالا بتواند به فهم ، تحلیل و ارزیابی دقیق تر آشنایان با روند و مواضع طرفین این گفتگوها کمک کند، و البته با تکیه بر برخی از شهودات خود، به مضمون این مقاله اشاره می کنم. مک اینتایر مقاله خود را با یک سوال محوری شروع می کند:" چه وقت و چرا باید نامتحمل بود؟" این سوال نیز در زمینه اخلاق گفتگو یا محاوره، به ویژه نوع خاصی از آن قابل طرح است. این نوع خاص و البته مطلوب گفتگو، زمانی ظهور می یابد که گروهی از افراد، مشترکا و توامان به دنبال بهترین عمل ممکن برای دستیابی به خیر و خوبی و اجتناب از شر و بدی باشند. یعنی زمانی که خیر و خوبی؛ هم یک مقوله فردی[موضع هر طرف گفتگوی هسته ای] و هم یک مقوله مشترک[ موضع مشترک طرفین گفتگوی هسته ای] به شمار رود. هدف محوری این نوع از گفتگو نیز دستیابی به توافقی است که به تصمیم گیری عملی و موثر بینجامد. این هدف نیز به دست نمی آید مگر آنکه دو هدف فرعی دیگر نیز تحقق یابد: 1- توان طرفین گفتگو برای عرضه نگرانی ها و دل مشغولی های خود 2- توان فهم آنها نسبت به دل مشغولی های طرف دیگر . به عبارت دیگر طرفین گفتگو هم باید بتوانند نگرانی ها و مواضع خود را منتقل کنند و هم توانایی فهم دل مشغولی های طرف مقابل را داشته باشند. اینگونه نباشد که یا فرصتی در اختیار یک طرف گفتگو برای طرح و استماع مواضعش نباشد، و یا هر کدام از طرفین گفتگو آمادگی یا تمایلی برای فهم مواضع طرف مقابل نداشته باشد. طبیعی است که یک چنین محاوره ها و گفتگو هایی به گونه ای عرصه ها و صحنه های نزاع نیز محسوب می شوند و این نزاع مربوط به وجود آرا و دیدگاه های مختلف و متفاوت است.عرصه هایی که بیانگر عدم توافق بین ارزشهای فردی و ارزش های مشترک است . هر گروه نزاع باید قادر باشد تا نزاع هایش را مدیریت کند ، به گونه ای که هیچ کدام از شرور زیر اتفاق نیفتد : 1- شر سرکوب 2- شر قطع شر اول مربوط به این حالت یا تصور می شود که از بروز گرایش ها ، دل مشغولی ها و استدلال های یک طرف گفتگو ممانعت به عمل آید و شر دوم بیانگر قطع گفتگو یا به عبارتی بیانگر نوعی از عدم توافق و یا شیوه ای از بیان عدم توافق است که امکان دستیابی به وفاق ضروری درباره تصمیم گیری مشترک و موثر را نابود می سازد . او 4 نتیجه را برای یک گفتگوی مناسب لحاظ می کند: 1- تقویت نتیجه گیری های ما یا مساعدت در تدوین مجدد یا بازنگری این نتایج 2- این گفتگوها می تواند سهمی مناسب در عدم توافق سازنده داشته باشد . یعنی معلوم شود عدم توافق ها کجاست ، عدم توافق هایی که خود می تواند منشا گفتگوهای بعدی باشد. 3- ممکن است سخن طرح شده را چندان موثر و سهیم در امر مشترک ندانیم ، اما کماکان این سخن نیازمند پاسخی معقول برای متقاعد ساختن صاحب سخن [ برای مثال ، موضع طرف گفتگوی هسته ای ] باشد . 4- تنها پاسخ مناسب و سازگار، طرد صاحب سخن، به صورت موقت یا دائم از بحث باشد . این به معنای خارج کردن برخی افراد از مناقشه است. یا موضع یا شیوه - یا هر دو - صاحب سخن به گونه ای است که از او به مثابه یک طرف گفتگو سلب صلاحیت می کند. آنچه او می گوید یا شیوه بیانش ، موضع گفتگویی او را نابود می کند . [ برای مثال، اگر در طرفین گفتگوی هسته ای ، طرفی باشد که مدام قاعده بازی را به هم می زند و با سلب فرصت از طرف دیگر به او اجازه طرح دیدگاهش را نمی دهد یا بر طبل توقف و قطع گفتگو می کوبد و بر سر راه رسیدن به توافق مشترک سنگ اندازی می کند و یا ا زقدرت سیاسی و اقتصادی و هژمونیک خود برای پیشبرد مواضع هسته ای و غیر هسته ای خود ( بهره گیری از دو شر سرکوب و قطع) استفاده می کند ، طبیعی است که او راباید از یک چنین گفتگو و محاوره ای طرد کرد. حال سوال اساسی این است که خط تمایز بین نوع چهارم با سه نوع دیگر چیست و چه کسی این خط تمایز را مشخص می کند و چگونه می توان آن را به مثابه یک هنجار برای این نوع از گفتگو ها جا انداخت؟ مک اینتایر قبل از پاسخ به این سوال مروری بر آرا جان لاک می کند و در نقد آراء او مبنی بر تفاوت دولت های معاصر با دولت های سده 18 مورد نظر لاک و بی طرف نبودن دولت ها و با توجه به واقعیتی به نام اجتماعات مختلف ( اصل انشعاب یافتگی اجتماعی او) و ویژگی های یک گفتگوی مطلوب ، معتقد است که دولت ها نباید مجاز باشند تا هر گونه مفهوم خاصی از خیر و خوبی را به بقیه تحمیل کنند ویا این مفهوم را با منافع ، انگیز ه ها و آرمان های خود تعریف کنند . دولت ها تنها باید بستر ساز تساهل نسبت به تنوعی از مواضع باشند . او در بازگشت به سوال اصلی خود در نهایت به این نتیجه می رسد که این دولت ها تعیین کننده خط تمایز مزبور نیستند . درست است که دولت ها باید اهل تساهل باشند ، اما نمی توانند تساهلی به دیگران تحمیل کنند . از دید مک اینتایر تساهل یا عدم تساهل هیچ کدام فضیلت نیست ، هر دو مادامی یک فضیلت به شمار می روند که به دستیابی به متاع فردی و مشترک ، از طریق طرح دیدگاه های متعارض بیانجامند. هر چند مقاله مک اینتایر در سطح ملی و نحوه مواجهه دولت های معاصر با آراء گروه های مختلف است، اما در سطح بین المللی نیز قابل استفاده است . هیچ مقامی و با هر قالب و لعابی نمی تواند منشا سرکوب موضعی در گفتگوها یا قطع این گفتگوها باشد . ا ین گفتگوها باید در شرایطی منصفانه و عادلانه انجام شود. تنها داور عادلانه، باید قوانین مصوب و مورد توافق طرفین و در مسیر و فرآیندی استدلالی باشد . در یک چنین سطحی از گفتگو ، نیاز به نهادها و داور های بی طرف و منصف برای ارزیابی ساز و کار و روند این گفتگو ها، بسیار احساس می شود . در شرایط کنونی و باتوجه به فقدان عملی یک چنین نهادهایی، به نظر میرسد انجام بی پرده این گفتگو ها در منظر و داوری عمومی ، یکی از راهکارهای موثر برای دستیابی به توافق مشترک باشد.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: