رازشعریکهویکتورهوگوبرایپیامبر(ص)سرود
مهر: شاید کمتر کسی بداند که ویکتور هوگو یک شعر بلند درباره پیامبر اسلام دارد ولی او سالها قبل در این شعر که با نام «سال نهم هجرت» در ایران منتشرشده شیفتگی خود را به پیامبر اکرم (ص) به تصویر کشیده است. چهارده قرن از بعثت پیامبر اسلام (ص) گذشته است و از انجا که کمتر از یکصد سال از تولد ادبیات داستانی نوین در ایران گذشته، فاصله میان بعثت با ادبیات داستانی مدرن ایران هنوز فاصلهای به اندازه چندین قرن است. اندکی جستجو در میان آثار مکتوب داستانی ریز و درشتی که هر ساله با شمارگان متعدد در کشور منتشر میشود به خوبی نشان از این دارد که فاصله میان ادبیات داستانی مدرن ایران و پرداختن به باورهای شیعی و دینی ما هنوز قابل تامل است. اگر کارهای پژوهشی را به سویی بگذاریم و کارهای کم حجم کودک و نوجوان را هم به گوشهای، آنگاه به مجموعه اشعار و رمانهایی فکر کنیم که با الهام از مبعث و یا حوادث مشابه آن با موضوعات مذهبی، نوشته شده است، این فاصه به خوبی نمایان میشود. برخی علت آن را بیتفاوتی میدانند برخی کممایگی قلم نویسندگان و برخی هم بیرمقی ناشران در چاپ این آثار. با این حال و به هر دلیل صورت مساله همچنان باقی است هرچند که بخواهیم به شکلهای مختلفی شکل طرح آن را تغییر دهیم. چندی قبل کتابی با عنوان «سال نهم هجرت» به بازار کتاب راه پیدا کرد. کتابی که با تعجب فراوان در پیشانینوشت خود عنوان کرده است که حاوی ترجمهای از شعری است که «ویکتور هوگو» شاعر و نویسنده نامدار فرانسوی درباره واپسین روزهای حیات پیامبر اکرم (ص) نوشته است. اثری که با ترجمه فارسی میتوان آن را شعر نویی درباره پیامبر (ص) دانست. حمیدرضا شاهآبادی مدیر نشر باغ آبی (ناشر این کتاب) که از مدیران با سابقه در حوزه نشر و از نویسندگان نام آشنای ادبیات داستانی کشور نیز به شمار میرود، درباره این کتاب میگوید: این اثر پیش از این تنها در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آن هم به صورت نثر ترجمه شده بود در حالی که اصل کتاب به صورت نظم توسط هوگو سروده است. به گفته شاهآبادی، هوگو با وجود اینکه آغازکننده مکتب رمانتیسم در اروپا به شمار نمیرود اما یکی از سرآمدان این مکتب ادبی است و حتی این مکتب را به نام او میشناسند؛ مکتبی که به گفته او، شاعران و نویسندگان فعال در آن نگاه ویژهای به تاریخ و معنویات در خلق آثار هنری داشتهاند و مجموعه شعر «افسانه غرور» هوگو که شعر سال نهم هجرت در آن قرار دارد زاده چنین شرایطی است. این نویسنده در ادامه به بخشهایی از این شعر اشاره کرده و میگوید: وقتی به چنین اثری و بیتوجهی به ترجمه آن نگاه میکنیم نخستین چیزی که به خوبی مشاهده میشود کمکاری ما در سالهای اخیر در این زمینه است. ما عادت کردهایم که بیشتر حرف بزنیم و حاصل این حرف زدنهای ما معمولا کم رنگ است. شاید اگر عادت میکردیم که به جای حرف زدن و سطحی دیدن، کمی به عمق بیشتر متمایل شویم و سعی کنیم ارزش کارمان را بیشتر در محتوا نمایان کنیم این روزها شاهد آثار فاخر و منتشرشده بیشتری در این حوزه بودیم. با وجود توضیحات شاهآبادی، تعجب از وجود شعر «سال نهم هجرت» سروده شاعری مسیحی و فرانسوی که از قضا در ایران نیز به هیچ روی ناشناخته نیست، هنوز رهایمان نمیکند و به سراغ مترجم این اثر که میرویم حرفهای تازهتری برای گفتن دارد. ویدا رامین مترجم جوانی است که به گفته خودش کتاب «سال نهم هجرت» نخستین ترجمه متمرکز اوست که با ویرایش استادانه جواد محقق مبدل به یک کتاب شده است. او درباره آشناییاش با این کتاب میگوید: پیشنهاد پیدا کردن و ترجمه کتاب را آقای شاهآبادی به من داد ولی من در ایران حتی یک نسخه از آن را نیافتم و در نهایت مجبور شدم کتاب را با جستجو در برخی منابع کتابخانهای مجازی فرانسوی پیدا کنم. رامین میگوید: در دورهای از قرن نوزدهم ادیبان فرانسوی علاقه ویژهای داشتند که به موضوع شرقشناسی در آثارشان بپردازند و این اقلیم و خصوصیاتش را در آثارشان نمود دهند و ویکتور هوگو هم از جمله این دسته از افراد بوده است. همه ما میدانیم که آخرین روز از حیات پیامبر اکرم(ص) به چه صورتی بوده است اما اینکه یک شاعر مسیحی آن هم در قرن نوزدهم با دقتی بی نظیر آن روزها را وصف کند برای خود من هم مایه حیرت بود. این مترجم جوان میافزاید: هوگو حتی تعداد تارهای سپید موی پیامبر در روزهای واپسین حیاتش را در شعر خود آورده است و عجیب است که وقتی در روایات جستجو میکنی به معدود روایاتی در این زمینه میرسی و این به خودی خود یعنی این شاعر برای استناد در شعرش چه اندازه دقت به خرج داده است. رامین میگوید: من از زبان جواد محقق شنیدم که هوگو در بخشهایی از شعر خود به شکل عجیبی شیفته پیامبر اکرم (ص) بوده است. وقت به ترجمه این متن میپرداختم این موضوع برای خود من هم روشن شد. وقتی فردی به چنین موضوعی از میان همه موضوعاتی که در شرق بوده است توجه نشان میدهد آن هم بدون اینکه قرابتی با اسلام و یا کشورهای مسلمان داشته باشد و از سوی دیگر این موضوع را نیز با دقت نظر و موشکافی در شعرش وارد میکند، به معنی این است که اطلاعاتش دقیق بوده و چقدر کشش برای کسب این اطلاعات در او وجود داشته است. از او درباره اهمیت این مجموعه شعر در کشور فرانسه میپرسیم. نکتهای میگوید که برای بسیاری از ما به نوعی میتواند مایه عبرت نیز باشد. او میگوید: فرانسویها بر روی نویسندگان و شاعران خود به نوعی حساسیت و عرق دارند. بر عکس خیلی از ما، برایشان مهم است که فلان نویسندهشان را از آن خود بدانند. هوگو و این مجموعه شعرش در زمره همین افراد و کتابها هستند. آنها حتی بر روی نمایشنامهنویسی مثل اوژن یونسکو که اصالتا فرانسوی نیست هم تا همین اندازه عرق دارند. کاش ما هم به این موضوع فکر میکردیم.